حمایت از گروههای تروریستی نظیر سازمان مجاهدین اشتباهی استراتژیک و اخلاقی است… به عنوان مثال فروش سلاح به صدام تصمیم خوبی نبود… بین لفاظی های سازمان مجاهدین درباره دفاع از دموکراسی و اعمال گذشته آن به خصوص ارتباط آن ها با صدام حسین بین سال های 1986 تا 2003 فاصله بسیاری وجود دارد. به نظر شورای روابط خارجی آمریکا، سازمان مذکور در سال 1991 در انتقام جویی های بی رحمانه علیه کسانی که در برابر حکومت عراق به پا خاسته بودند شرکت مستقیم داشته است. در واقع گستره عمل این گروه به عنوان بازوی موثر حکومت دیکتاتوری صدام حسین، وقتی کاملاً روشن می شود که ملاحظه شود این سازمان به هنگام محاصره عراق از سوی نیروهای آمریکایی در سال 2003 دارای 2000 تانک، خودروی زره پوش و قطعات توپخانه سنگین بوده است. غرب باید از دیگر گروه های مخالف در ایران که سابقه علنی تروریستی ندارند، حمایت کند… حمایت برخی مقامات امریکایی و انگلیسی از سازمان تروریستی مجاهدین شرم آور است…
منبع: روزنامه گاردینموج مخالفت با تروریسم و ستیزه جویی و گروههای بنیادگرایی همچون القاعده و مجاهدین خلق در جوامع توسعه یافته همچنان استمرار دارد. افکار عمومی غرب از برخورد دوگانه ی برخی از مقامات و سیاستمداران خود با پدیده ی تروریسم و گروههای تروریستی بشدت متنفر و منزجرند. تروریسم در همه ی مظاهر و اشکال آن مطرود و مذموم است. رسانه های گروهی غربی انعکاس صریحی از افکار عمومی و وجدان جمعی جوامع خویش هستند.
هفته نامه ی انگلیسی آبزرور در گزارشی حمایت های امریکا و انگلیس را از گروه تروریستی مجاهدین خلق یک اشتباه راهبردی خواند. این نشریه انگلیسی نوشت:
" این ناامید کننده است که "رادولف جولیانی " شهردار سابق نیویورک و "تام رایج " وزیر سابق امنیت ملی آمریکا اخیرا در کنفرانسی که توسط حامیان مجاهدین خلق برگزار شد شرکت کردند"
آبزرور در بخش دیگری از گزارش تاکید دارد: "… با اینکه جولیانی و رایج اعتبار فراوانی در سیاست خارجی دارند بویژه در مقایسه با جمهوریخواهان کنونی، تاکید آنها مبنی بر اینکه هم با مجاهدین خلق مدارا شود و هم از آنان حمایت شود، اشتباه است." مجاهدین در بعد از خلع سلاح از سوی نیروهای امریکایی در انزوا و تنگنای پیش بینی ناپذیری در قرارگاه اشرف گیر کرده اند. ایزولاسیون همه جانبه ی مجاهدین در اشل بین المللی و در عرصه ی دیپلماتیک راه را بر هر گونه تحرک پیشبرنده بر آنان بسته است. بهترین گزینه برای مجاهدین در شرایطی که همچون نیروی تروریستی یا ستیزه جویانه و غیر قابل اعتماد از تظر سیاستمداران و مقامات غربی بشمار می آیند خروج از قرارگاه اشرف و انحلال گروه و رهایی عناصر و کادرهای تشکیلاتی ست که امکان انتخاب آزادانه و اراده ای در تعیین سرنوشت خویش ندارند. مسعود رجوی در بدترین شرایطی که متصور است در مخفیگاه خویش بسر میبرد و سعی دارد با وعده های تو خالی که از هیچ منطق سیاسی روشن و مشخصی تبعیت نمی کند فرقه ی مجاهدین را همچون ابزاری برای معامله با بیگانگان جهت حفظ موقعیت کنونی اش مورد استفاده قرار دهد. رهبر عقیدتی مجاهدین به خوبی دریافته است که حتی برخی از مقامات تند رو و نئومحافظه کار امریکایی که در سیاستگزاری و روند تصمیم گیری هژمونی حاکم بر امریکا کمترین نقشی ندارند از مجاهدین جهت بهره برداری تاکتیکی برای رقابت های حزبی و انتخاباتی در امریکا سود میبرند. پس انتخاب رهبر مجاهدین در موقعیت کنونی انتخابی بین بد و بدتر است. تلاش های گسترده ی دیپلماتیک و سیاسی خانم مریم عضدانلو نیز در طی دو سال اخیر نتیجه ی خاصی در بر نداشته است جز اینکه سوِژه ای تبلیغی و مقطعی برای برخی از سیاستمداران در موضوع فشار بر ایران بشمار میرفت که در ناکار آمدی آن نیز شک و تردیدی وجود ندارد. پس شگفت انگیز نیست خانم مریم عضدانلو این روزها در عرصه ی تحرکات سیاسی و دیپلماتیک ردی از خود بر جای نگذارد. هم اکنون شرایط بغرنجی برای مجاهدین در اشرف پدید آمده است. آنها به نقطه ای رسیده اند که در بدترین و اسف بارترین وضعیت برای معترضان خویش در اطراف اشرف سنگ پرانی کنند و دشنام دهند. گویی از منظر رهبرعقیدتی مجاهدین، روزگار و دورانی که مجاهدین در نوک پیکان تکامل اجتماعی و مبارزه با امپریالیسم قرار داشتند بسر آمده است وهم اکنون ناباورانه مجیزگویان امپریالیزیم امریکا شده اند و در معادلات سیاسی منطقه ای و جهانی به هیچ گرفته میشوند. حال وقت آن است تا مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین از خود بپرسد چرا در چنین وضعیت اسفبار و تحقیر آمیزی خود و مجاهدین گیر کرده اند؟ آرش رضایی↑