برای کسانی که سن و سالشان اقتضا می کند پیام!! اخیر رجوی با آن فحاشی ها و لحن لمپنی و دست آخر هم صدور فرمان حمله به خانواده ها بیش از هر چیز دسته کشی لمپن های دهه سی و چهل محله های پائین شهر تهران را تداعی می کرد. یاد لات و لوت هایی می اندازد که با پول و پله و شیتیل میتیل و خودزنی و پاپوش برای رو کم کنی یک محله بالاتر یا پائین تر دست به هر کاری می زدند. اینها در جامعه آن روز نمادی از عقب مانده ترین اقشار بودند که منطق شان فقط زور و چاقو و زنجیر و چوب و تیزی و پنجه بوکس، و همچنین چند دستمال ابریشمی برای روز مبادا بود. اتفاقاً پیام رجوی همه این نشانه ها و گزاره ها را یکجا در خود جمع کرده است. منتهی اگر آن زمان لات و لوت های دستمال های ابریشمی شان را برای رئیس کلانتری ها بکار می بردند، آقای رجوی امروز به اقتضای بزرگ شدن و تغییر اوضاع دنیا این بار دستمال هایش را برای دادگاه اسپانیا، پارلمان اروپا، مجالس قانونگذاری، نمایندگان پارلمان ۳۵ کشور جهان، عفو بینالملل و دیگر سازمانهای بینالمللی مدافع حقوقبشر، نماینده ویژه دبیرکل در اجلاس پارلمان اروپا و ورشکسته های سیاسی آمریکا و… می خواهد. بگزریم که اگر رجوی این همه لشکر بین المللی و افکار عمومی در حمایت از خود و اشرف می داشت، احتمالاً باید سرش به جایی خورده باشد که خود و اشرفیان اش را از چنین موضع برحق و حقانیت بین المللی و عمومی به مشتی آدم عقب افتاده و بدوی و عربده کش تبدیل کند. یعنی اگر کسی تصور کند که عده ای از این آدم های اتوکشیده و عصا قورت داده که اتفاقاً تلویزیون سازمان خیلی هم روی آنها زوم می کند تا مخاطبان اش را شیر فهم کند که ببینید این اشرفی ها چقدر آدم های ناز نازی و مبادی آداب و با کلاسی هستند، بجای ماندن در کمپ ها و خوابگاه ها و… یا حداقل فاصله گرفتن از درهای ورودی اشرف و دور شدن از دید مشتی به قول رجوی مزدور جمهوری اسلامی و بی تفاوتی در قبال آنها تا جایی که جانشان در بیاید و دست از پا درازتر به خانه شان برگردند، دست بکار مقابله به مثل شده و با سنگ و چوب و شیشه و… به جان آنها می افتند، کم می ماند روی سرش دو تا شاخ در بیاید. اینکه رجوی از یک طرف مدعی تهاجم به اشرف می شود و از طرف دیگر صحبت از شکست پاتک خانواده ها می کند، نشان دهنده وضعیت و موقعیت مهاجم و مدافع است. و اتفاقاً می خواهم تأکید کنم که پیاده نظام رجوی قرار است با این تک ها به سمت خانواده ها تنور اشرف را داغ نگه دارد تا روی آنتن بماند. رجوی به این نوع عربده کشی ها و از طرف دیگر به دستمال های ابریشمی برای رئیس محله جهانی نیاز دارد. می خواهد همزمان هم نان دستمال های ابریشمی را بخورد و هم نان نوچه های سنگ و چماق و… به دست خود را. اما سوای این شباهت سازی ها، واقع امر این است که اگر قرار است رجوی خود را وارد بازی های جهانی و حقوق بشری بکند، باید حداقل قواعد این بازی را یاد بگیرد و رعایت کند. این نمی شود که از یک طرف نان حقوق بشر و حمایت های بین المللی را خورد و دست آخر هم مثل لمپن ها و لات های دروازه غار با عربده کشی و دسته کشی هل من مبارز طلبید.