شاید این روزها اخبارهای مربوط به سازمان مجاهدین را می شنوید که هر روز کوس رسوا یی اخلاقی تازه ای از بالاترین سطح رهبری این سازمان افشاء می شود. رهبری که خود را فردی عاری از گناه و معصیت در بین افراد فرقه اش می داند و مریم رجوی که همانند یک مترسک در کنار او. او را تائید می کند و برایش بازار گرمی راه می اندازد امروز می بینیم در خفاء دست به چنین کثافت کاری می زند.
زیاد هم جای تعجب ندارد. چون برای اینکارها آنچنان توجیه و رنگ و لعاب بروی آن می زند. و سس ایدئولوژی و سر سپاری به روی آن می ریزد که توجه افکار نیروهای خود را متوجه موضوع نمی کند که چه غلطی می کند.
آری ماهیت این قبیل گروهها سر انجام به چنین جایی کشیده می شود یادم هست در نشست هائی که مربوط به برادران می شد مسعود که انگار افسار پاره کرده! میگفت چه خبر انگار نوبر آنرا آوردید ما هم ماشاا… مردیم. اما آنروز کسی نبود بگوید اتفاقا شما نا مردید یک نا مرد شیاد که در ظاهر نقابی بر چهره زده ولی در باطن به اعتمادی که به او شده چطور خیانت می کند. اینها همه نشان دهنده این است که زیر بنای این دژی که فکر می کند مستحکم است دارد آوار می شود روی سر خودش براستی که وقاحت و شناعت هم اندازه ای دارد و واقعا باید بهش گفت دست مریزاد کسی که همه چی را برای خودش طیب و طاهر بداند اما برای سایرین (اخ و بد) و بواقع باید این موجود خبیث را در دادگاههای بین المللی محاکمه کرد تا هر آنچه از این سنخ رهبرانی که مدعی اسلام وغیره هستند دستشان رو شود تا با حیله و نیرنگ افراد دیگر را در دام یک چنین باتلاقی گرفتار نکنند این گروهها یا در حال خرابکاری و ترور هستند و یا در حال تخریب نیروهای خودشان و کاری به سر آدمهای خودشان می آورند که آرزو کنند ای کاش صد بارمرده بودند. و به محض متوجه شدن تمام آن آمال و آرزوها تبدیل به ویرانه ای در ذهن می شود به لحاظ روحی ضربه سنگینی را افراد متحمل می شوند و به محضی که تعدادی از آنها از آنجا خارج می شوند و واقعیت خارج از آنجا را می بینند احساس می کنند در دنیای تازه ای پا گذاشتند پس وظیفه هر وجدان بیداری است تا برای آزادی این افراد و افشاء این فرقه مخوف اقدامی انجام دهد چرا که تک تک اون افراد چشم امیدشان به ما و خانواده ها هست پس بیایم از هر طریق ممکن همکاری کنیم تا بتوانیم لذت و طعم دو باره زندگی کردن را به آنها بچشانیم.
ابوالفضل یحیائی
نقابی که مسعود رجوی بر چهره زده
