فرقه ی مجاهدین، تکنیک های روند تحمیل روانی و تهدید آزادی(نتایج و پیامدها)جک برم روان شناس اجتماعی، ایده و مفهوم روان شناسی عکس العمل را در تحلیل روند تحمیل روانی و تهدید آزادی فرد مطرح می کند تا برخی از واکنش ها و عکس العمل های افراد را در برابر از دست دادن کنترل و آزادی، تشریح نماید. از دیدگاه جک برم، عکس العمل یک حالت انگیزشیست که هر گاه شخص احساس کند آزادی او مورد تهدید قرار گرفته است و خود را تحت تحمیل روانی و ذهنی حس کند، در او بر انگیخته می شود. در حقیقت وقتی آزادی آدمی و امکان " خود بودن" او در معرض نفی و انکار قرار بگیرد یک حالت روان شناختی عکس العملی در افراد به وجود می آید و افراد دست به اعمالی خواهند زد تا ـ آزادی شخصی و کنترل بر خویش ـ را بدست آورند. چند تن از اعضای جدا شده ی فرقه ی مجاهدین اخیراً طی کنفرانسی در آلمان به حقایق تلخی اشاره کردند. به بهره گیری سران فرقه ی مجاهدین از تکنیک های غیر اخلاقی و غیر انسانی تا کادرهای تشکیلاتی مجاهدین را در مسیر امیال قدرت طلبانه و ستیزه جویانه به کار گیرند. شرح و بیان جسورانه ی آن چه که در لایه های زیرین مناسبات فرقه ی مجاهدین روی می دهد حاوی نکات تامل برانگیزی است که بایستی با ژرف اندیشی و رویکردی روان شناختی آن را مورد بازکاوی و تحلیل قرار داد. " آقایان مهرداد ساغرچی، روح الله تاجبخش و مهدی سجودی با مرور بخشی از تجارب بسیار تلخ گذشته که به ناچار در درون فرقه مجاهدین خلق اسیر بودند، پرداخته و همچنین به انواع حیله ها و ترفندهای سازمان در شرف جذب این نیروها، اشاره کردند. افراد به مواردی همچون فریب اعضا در هنگام جذب و شکار، ممنوعیت ازدواج اعضا تا ابد(به استثنای مسعود رجوی و مریم رجوی، رهبری فرقه مجاهدین)، قطع ارتباطات دوستان و اعضای خانواده با یک دیگر، سانسور و اختناق جهت مهار نیروها، کارهای مشقت آور و بی خوابی در راستای فرسایش جسم و جان اعضا، ممنوعیت فکر و اندیشه، عدم دسترسی اعضا به رادیو و تلویزیون و روزنامه های مستقل، و انواع و اقسام موانع و سرکوب و زندان پرداختند تا آن جا که از قول رهبری سازمان مجاهدین نقل کردند که به فرماندهان و مسئولین فرقه دستور داده شده است که در این مسیر پوست و گوشت و استخوان اعضا، مال خودتان و من فقط روح شان را احتیاج دارم! در این کنفرانس که با مدیریت خانم بتول سلطانی در حال برگزاری بود، اعضای جدا شده متذکر شدند که سازمان در ابتدای ورود، اعضا را ایزوله می کرده و علیه خانواده های شان آنان را می شوراند و روابط احساسی و عاطفی را در اعضا می کشتند تا جایی که اعضا علناً از خانواده های شان احساس و ابراز تنفر داشته باشند". آنچه قابل تأمل است این که چرا علیرغم جدایی مستمر و مداوم عناصر و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین طی سال های اخیر که این روزها شدت و شتاب بیشتری گرفته است و در واقع واکنش و عکس العمل روانی و ذهنی نسبت به مناسبات، روابط و شرایط غیر انسانی و ضد دموکراتیک مجاهدین است، رهبران دارو دسته ی رجوی هم چنان سعی دارند با استفاده از تکنیک های تحمیل روانی به شست و شوی مغزی و تهدید آزادی افراد در اسارتگاه اشرف بپردازند؟ این پرسش شاید دربرگیرنده ی نکات مهم و کلیدی در شناخت وضعیت کنونی فرقه و ساخت ذهنی سران آن نیز باشد. به نظر می رسد سران فرقه ی رجوی در میان انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته اند. آنان می بایست برای جلوگیری از فروپاشی تشکیلات تروریستی مجاهدین به اقدام های مأیوسانه و اما ضد دموکراتیک که نتایج و پیامدهای منفی برای آنان در پی خواهد داشت ادامه دهند چرا که جز این، راهی و انتخابی برای آنان نمانده است مگر آن که به بازنگری اساسی و بنیادین در ماهیت تفکر قرون وسطایی فرقه ی مجاهدین، خط مشی ستیزه جویانه و مناسبات ضد دموکراتیک و مغایر با معیارها و هنجارهای عصر تحولات دموکراتیک دست بزنند که در این صورت ریزش فراگیر و تلاشی فرقه ی مجاهدین، اجتناب ناپذیر خواهد بود. زیرا عناصر و کادرهای تشکیلاتی بیش از سه دهه است "تحت روند تحمیل روانی و تهدید آزادی " به شکلی سیستماتیک قرار دارند و بی شک دچار آسیب های روانی و ذهنی هستند. کمترین واکنش به چنین شرایطی از سوی کادرهای تشکیلاتی مجاهدین فرار و جدایی از دنیای قرون وسطایی مجاهدین و افشاگری های صریح و بی پرده از ماهیت تفکر رهبر عقیدتی و رفتارهای آزار دهنده ی آن است. موضوعی که این طی سال های اخیر با آن مواجه هستیم. جدایی و یا فرار بیش از هشتصد نفر از کادرهای تشکیلاتی و عناصر با سابقه ی مجاهدین از اسارتگاه اشرف دلیل مشخصی از واکنش افراد به روند غیر اخلاقی تحمیل روانی و تهدید آزادی آدمی است. آرش رضایی
↑