چه کسی امنیت ساکنان اشرف را تأمین میکند؟

همانطور که مطلع هستید در خلال درگیری های داخل پادگان اشرف حداقل سه تن از نفرات اسیر در فرقه مخرب رجوی جان خود را از دست داده و تعداد زیادی نیز مجروح گردیدند. فرقه البته تعداد کشته شدگان را حدود سی تن اعلام کرده است. بر اساس خبر "اصوات العراق" به تاریخ 8 مارس 2011 "صبح جمعه یک منبع نیروی پلیس عراق گفت که نیروهای عراقی در واکنش به شروع درگیری توسط مجاهدین خلق مجبور به گشودن آتش شدند. وی افزود که دو تن از این ایرانیان قبل از شروع درگیری ها خودشان را در مقابل نیروهای عراقی آتش زدند و سپس بقیه با سنگ و غیره به جان نیروهای پلیس افتاده و شش نفر از افراد پلیس عراق را زخمی کردند". بی بی سی به تاریخ 8 مارس نیز در این رابطه اطلاع داد "در ساعات اولیه بامداد جمعه 19 فروردین، نیروهای امنیتی عراق به اردوگاه اشرف، محل اقامت شماری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، حمله کردند و بر اساس گزارش های رسیده، بین آنان و ساکنان این اردوگاه درگیری هائی روی داد… یکی از فرماندهان عراقی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که دستور حمله به اردوگاه اشرف پس از دو روز سنگ پرانی ساکنان این محل به سوی سربازان عراقی، که در نزدیکی این محل مستقر شده بودند و اقدام آنان در انداختن خود در برابر خودروهای نظامی صادر شد". این خبر البته موضوع مورد بحث بسیاری از سایت های مخالف و موافق فرقه رجوی بوده و اخبار ضد و نقیضی منتشر گردیده است. اینکه چه کسی تحریک کرده و چه کسی حمله را شروع نموده و علت چه بوده البته جای بحث و تحقیق دارد. اما واقعیت اصلی اینست که رجوی میخواهد در داخل خاک عراق همان امکانات زمان صدام حسین و زمان رامزفلد را داشته و مالک جان و مال و ناموس اعضای فرقه خود باشد و دولت عراق هم به او در این رابطه دست باز بدهد تا هر کاری که میخواهد در داخل محدوده اشرف انجام دهد. این نه از جانب دولت عراق بلکه از جانب هیچ کشوری قابل قبول نیست و دولت آمریکا که تحت فشار لابی صهیونیستی این مسئله را بر دولت عراق تحمیل میکند هرگز حاضر نیست حتی یک نفر از اعضای فرقه را به کشور خود راه بدهد. آنچه مسلم است اینست که رجوی برای بقای خود نیاز به ریخته شدن خون دارد. اینکه این خون از طرف چه کسی ریخته شود آنقدر مهم نیست. چه بهتر که از افراد خود سازمان باشد تا "شهید!" جدید تولید گردد. رجوی نیاز مبرم به "شهید!" سازی دارد تا عراق را تحت فشار قرار دهد و امتیاز بگیرد. معروف است از قول موسیلینی دیکتاتور فاشیست ایتالیا، متحد هیلتر آلمان نازی در جنگ دوم جهانی، که گفته بود: "قبل از رفتن به برلین و نشستن پای میز مذاکره با هیتلر نیاز داریم که حداقل 2000 ایتالیائی در آفریقا کشته شوند تا دستمان در مذاکره با وی پر باشد و امتیاز بیشتری بگیریم". تمامی کسانی که رجوی را حمایت میکنند یا نمیکنند به تنها چیزی که توجه ندارند حقوق از دست رفته ساکنان اشرف است. این واقعیت که افراد داخل پادگان اشرف طی سالیان سال مانیپوله ذهنی شده و از اولیه ترین حقوق انسانی خود محروم گردیده و رجوی سلامت جسم و روان آنان را تهدید میکند مورد کمترین عنایت شخصیت ها و ارگان های بین المللی قرار نمیگیرد. افراد داخل پادگان در وضعیتی هستند که به خانواده های خود نیز سنگ پرت میکنند و دشنام میدهند، نیروهای عراقی که جای خود دارند. آنان هر کس و هر چیزی را در آنطرف حصارهای اشرف دشمن فرض میکنند که برای نابودی آنان آمده اند. اغلب افراد بیش از دو دهه است که پایشان را به آنطرف حصارها نگذاشته اند و جز از طریق مسئول خود از هیچ طریق دیگری کسب خبر نکرده اند. اینکه رجوی بتواند روزی با حدود 3 هزار نفر با متوسط سنی 50 سال و انواع بیماریها در هیبت ارتش آزادیبخش ملی مرزهای ایران را درنوردیده و تهران را مسلحانه فتح کند و حکومت را بدست بگیرد در رؤیاهای هیچ کودکی نمیگنجد. اما رجوی چرا بر ماندن و حفظ اشرف اصرار می ورزد؟ دلیل خیلی روشن است. او یک مزدور بیش نیست و از اول هم چیزی جز این نبوده است. مأموریت او تنها حفظ منافع آمریکاست و اگر آمریکا به تعدادی گلادیاتور و تروریست مفت و مجانی مغزشوئی شده در مرزهای ایران نیاز دارد رجوی این مأموریت را انجام میدهد. او در به کشتن دادن دیگران مهارت بالائی دارد ولی همیشه به طرز مشکوکی خود بخوبی از مهلکه گریخته است. برای حفظ حقوق ساکنان اشرف هیچگونه فشاری بر آمریکا نیست و برعکس بر خلاف منافع آنان فشار بر دولت عراق بسیار است. مقامات عراقی به کرات اذعان کرده اند که وجود اشرف در خاک عراق تنها خواست نیروهای آمریکائی است و جز آنان کسی بر ادامه این وضع و اسیر نگاه داشتن کسانی که زندگی و عمر و سلامت روح و جسم خود را باخته اند اصرار نمی ورزد. خبرهای رسیده از داخل پادگان اشرف حاکی است که رجوی جابجائی نیروهای عراقی محافظ اشرف را (یک یکان وارد شد تا یکان فعلی منتقل شود) مستمسک قرار داده و به نیروهای خود القا نموده که پادگان قرار است مورد تهاجم نیروهای عراقی قرار گیرد و آنان را به خودسوزی و انداختن خود جلوی خودروهای عراقی و پرتاب سنگ و چوب و میل گرد تشویق کرده است. رجوی از این ماجراجوئی همان نتیجه مطلوب را گرفته و تعدادی "شهید!" تولید نموده تا به مصرف کار خود برساند. با این اوصاف البته خانواده ها هر چه مصمم تر هستند تا به تحصن خود برای نجات فرزندانشان ادامه دهند. این مدت خانواده ها حتی در داخل ایران تلفن های تهدید آمیز داشته اند ولی چیزی از عزم راسخ آنان کم نشده است. اکنون مسئله تهدید نسبت به جان ساکنان اشرف با روشی که رجوی پیش گرفته است هرچه نمایان تر شده و خطر جدی است. بنیاد خانواده سحر که مسئولیت فعالیت از جانب خانواده های دردمند و رنج کشیده اسرای اشرف را بر عهده گرفته است بار دیگر از تمامی مجامع بین المللی و حقوق بشری و بطور خاص از تمامی جداشدگان در اروپا و آمریکا که با مسائل و مشکلات داخل اشرف به خوبی آشنا هستند میخواهد تا توجه جامعه جهانی را به وقوع یک فاجعه انسانی فرقه ای در داخل پادگان فرقه ای اشرف جلب نمایند و تلاش کنند تا گروه های حقیقت یاب برای رسیدگی به موضوعات این پادگان به عراق بیایند و از نزدیک شاهد ماجراها باشند.
 

خروج از نسخه موبایل