مریم عزیزم سلام نمی دانی که خبر آزاد شدنت از زندان اشرف تا چه اندازه مرا خوشحال کرده است به طوری که سر از پا نمی شناسم و یاد تک تک خانم هائی می افتم که آنجا خلاف تمایلشان هنوز زندانی هستند و خدا به آنها هم کمک کند و اراده کنند که کاری که من و تو کردیم را محقق کنند و این تار عنکبوت تشکیلاتی فرسوده در عراق را از هم بگسلند و به دنیای آزاد قدم بگذارند. خواهرم می دانم که چقدر درد بر دل داری از اندوه سالیان که ناخواسته اسیر تشکیلات ماندیم و من هنوز بعد از گذشت 4 سال هنوز زخمهای من که التیام نیافته است. امیدوارم که در قدم گذاشتن به جامعه آزاد و کمک برای آزاد سازی دیگراسیران همچون زهرا افسای – زهره اسدی و انبوه زنانی که آنجا گرفتارند بکوشیم. آفرین بر تو که شجاعانه در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کردی و این دستگاه را رسوا کردی و خیلی سریع تابوئی که سازمان در ذهن ما ایجاد کرده بود را از هم گسستی. صحبتهایت را خواندم. حتم می دانم که آمدن تو آغازی بر آزاد شدن و جرأت پیدا کردن سایر بچه ها خواهد بود همانطور که خودت گفتی سازمان نفراتی از خانواده ها را که طی سالهای 83 تا 85 آمدند فریب داده و در اشرف نگهداشتند وقتی می خواندم یاد همین کشته های اخیر آنها افتادم که بخصوص چندتای آنها از همین دست بود بخصوص فائزه رجبی که 14 ساله توسط این تشکیلات فریب داده شد و الان جزو کشته های اخیر آنها است و تشکیلات داره از اینها بهره برداری سیاسی می کند و رجوی در کمال وقاحت پیام هم داده که برای من صاحب سلاح مهم است! چقدر یک فرد می تواند در هپروت باشد که اینهم محصول سه دهه قطع از مردم و قطع از جامعه است. عزیزم باز هم آمدنت به دنیای آزاد را تبریک می گویم و برایت روزهای خوشی را آرزومندم.