مارکسیستها با توجه به وضعیت به وجود آمده در دهه 50 نزدیکی بیشتری با سازمان مجاهدین پیدا کردند، زیرا هر دو طرف برای تحکیم موقعیت خود در مقابل جریان رو به رشد اسلام اصیل احساس خطر داشته و برای مقابله با آن بیش از پیش به حمایت یکدیگر احساس نیاز میکردند. گروه تروریستی مجاهدین که در سال 1344 با هدف سرنگونی رژیم وابسته پهلوی و مقابله با امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا تشکیل شد، پس از 4 دهه از اولین اقدام تروریستی علیه آمریکا و فراز و فرود تا به آنجا پیش رفت که با تغییر کلی در ایدئولوژی خود امروز به جیره خوار آمریکا تبدیل شده است.
گزارش زیر شرح مفصلی از شکل گیری، فعالیتها و سرنوشت این گروه تروریستی است که به همت انجمن عدالت گردآوری شده و از نظر خوانندگان میگذرد. * نمونهای از فعالیتهای پولشویی سازمان با توجه به ممنوعیت فعالیت سازمانها و انجمنهای پوششی توسط مقامات برخی کشورهای غربی به خصوص در ایالات متحده آمریکا یکی از این انجمنها در انگلیس آنالیز شده و شبهات مطرح شده پیرامون آن بررسی میشود.
افرادی تحت پوشش انجمنی با نام Iran Aid در کمبریج انگلیس به فعالیت میپرداختند، این افراد مدعی بودند که کمکهای جمع آوری شده به آوارگان ایرانی و قربانیان شکنجه تعلق میگیرد. آنها سعی میکردند دانشجویان را تحت تأثیر قرار داده از آنان پول بگیرند. حداقل مبلغی که برای این کار قرار داده بودند 40 پوند میشد.
عکسهایی از کودکانی که ادعا میشد فرزندان آوارگان ایرانیاند و جزوهای درباره جنایات نسبت داده شده به دولت ایران نیز توسط افراد "ایران اید " ارائه میشد.
داوطلبان به خصوص از دانشجویان دختر میخواهند تا به زنان تحت تعقیب و آزار رژیم ایران کمک کنند.
از سوی جامعه ایرانیان انگلیس و به خصوص انجمن ایرانیان دانشگاه کمبریج "ایران اید " متهم است که پولهای دریافتی را به مجاهدین که یک سازمان مسلح افراطی است میدهد.
سخنگوی "ایران اید "با نام حمیدرضا مدعی است که این انجمن تشکیلاتی غیرسیاسی است که هدف آن "فراهم آوردن امکانات پزشکی غذا و سرپناه برای قربانیان و آوارگان بی گناه " است. * باج گیری احساسی سازمان از جامعه ایرانی مقیم اروپا یک دانشجوی سال دوم که از سوی این انجمن با وی در خیابان برخورد شده است، میگوید: "نگرانی آن است که مردم پولهای زیادی به سازمانی میدهند که شناخت چندانی نسبت به آن ندارند. دچار احساس فشار و مضیقه شدن (هنگام رویارویی با افراد انجمن مزبور) کار بسیار سادهای است.
یک دانشجوی ایرانی نیز شیوههای آنان را نوعی باج گیری احساسی توصیف میکند و معتقد است که جامعه ایرانیان مقیم کمبریج نسبت به "ایران اید " خوش بین نیستند.
از سوی دیگر "اندرو گرینج " سخنگوی بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه انگلیس به خبرنگار نشریهای که این گزارش را منعکس کرده، گفته است: ایران اید بخشی از "شورای ملی مقاومت ایران " است و پولها را برای آن جمع آوری میکند. این سازمان که خود را به عنوان آلترناتیو دموکراتیک در برابر حکومت ایران جلوه میدهد، تاریخچهای آمیخته با توسل به خشونت دارد. ما تلاش میکنیم تا مردم را بر آن داریم که آنها را
بدون نقاب دموکراسی خواهیشان ببینند، "شورای ملی مقاومت ایران " ائتلافی است به رهبری مجاهدین که در جنگ با ایران در کنار عراق بود. * ورود زنان به سازمان در ابتدای تشکیل و تا سال 1350 سازمانی بیشتر "مذکر " و "مردانه " و حضور زنان کمرنگتر بود. همسران و بستگان نزدیک مجاهدین خلق (به علت اینکه اعضای متأهل معدود بودند) یا نمیدانستند که آنها در چه جریانی قرار گرفتهاند و یا اطلاع جزیی داشتند و هیچیک به طور کامل در متن قضایا قرار نداشتند. پس از ضربه شهریور 50 به تدریج که مسئله تهیه خانههای امن تیمی مطرح شد، موضوع عضویت دختران و زنان به صورت جدی پیش آمد، ولی به طور مشخص از آغاز دوره حاکمیت رضا رضایی در سطحی محدود عضوگیری آنها آغاز شد.
در آن دوره به دلیل شرایط سخت خودسازی که در آن اوایل و تا یکی دو سال پس از شهریور 50 وجود داشت، مسئله ازدواج اعضا نیز به طور کلی در دستور کار سازمان قرار نداشت.
جریان "انحصار ازدواج در سطح مرکزیت و کادرهای بالا " از همین دوره آغاز شد و در شرایطی که اکثریت قریب به اتفاق اعضای سازمان ازدواج نکرده و در تنگنای عاطفی و اخلاقی قرار داشتند، رضا رضایی با لیلا زمردیان ازدواج کرد.
در دورهای که مرکزیت و سازمان ترکیبی جدید یافت و به خصوص سلطه تقی شهرام بر تشکیلات محقق شد، مسئله عضوگیری دختران و زنان به مثابه برنامهای جدی و اساسی مورد توجه قرار گرفت.
دلایل این امر بدین قرار بود: داشتن پوشش و محمل مناسب جهت خانههای تیمی، عملیات شناسایی و نیز کنترل امنیت قرارها؛ یکدست کردن نسبی ترکیب جنسیتی سازمان؛ رقابت با چریکهای فدایی؛ حل مشکل جنسی کادرها و اعضای تشکیلات به خصوص پس از روند تغییر ایدئولوژی که عملاً به صورت انحصار ازدواج تشکیلاتی در دست مسئولان باقی ماند و همین امر در سالهای56 و 1355از معضلات روند انتقادی به "مرکزیت خودکامه " از سوی دیگر اعضا و به خصوص کادرهای خارج از کشور شد. * چگونگی عضوگیری زنان از سوی سازمان در مورد نحوه و چگونگی عضوگیری زنان مرکزیت به این دو معیار یا فصل مشترک رسیده بود: الف) عضوگیری از زنان و دخترانی که نسبت خانوادگی نزدیکی با اعضای سازمان به ویژه زندانیان و اعدامیان داشتند؛ ب) عضوگیری از آن دسته زنان و دخترانی که اعضای سازمان به طور مستقیم در خصوص آنها شناسایی کرده و بدانها اعتماد کرده بودند.
باید توجه داشت با حضور زنان رفته رفته و در طول سالهای بعد روند حضور زنان در سازمان بیشتر و پررنگتر شد، اما نحوه این حضور بعد و قبل از انقلاب اسلامی و رهبری انحصاری مسعود رجوی کاملاً دگرگون شد. * اتحاد سازمان با مارکسیستها برای مقابله با جریان اسلام اصیل در اواسط سال 54 مبارزین مسلمان داخل زندان به 3 گروه عمده تقسیم شدند که تا سال 1357با توجه به فراز و نشیبها ترکیب و کمیت آنها تغییر میکرد.
1- اعضا و هواداران سازمان به رهبری رجوی در اوین، محمود عطایی در زندان قصر و مهدی ابریشمچی در زندان مشهد که این گروه تلاش فوقالعادهای برای جلوگیری از تضعیف و بی اعتباری سازمان کرد و در این راه از هیچگونه اقدامی مضایقه نکرد.
از این زمان مارکها و برچسبهای جدیدی برای مخالفین سازمان تحت عناوین "راست فرصت طلب "، "راست ارتجاعی "، "قشریون راست " و… ساخته و برخوردها بسیار عصبی و خشن شد و حداکثر سعی و تلاش را برای جذب و حفظ پیروان و اعضا صورت دادند.
مارکسیستها با توجه به وضعیت جدید، نزدیکی بیشتری با این گروه پیدا کردند زیرا در واقع هر دو طرف برای تحکیم موقعیت خود در مقابل جریان رو به رشد اسلام اصیل احساس خطر داشته و برای مقابله با آن بیش از پیش به حمایت یکدیگر احساس نیاز میکردند.
2- گروه میثمی؛ لطف الله میثمی دارای افکار و نظریات خاصی بود و به دلیل سوابق و نظریاتش داعیه رهبری سازمان را داشت که مورد قبول مرکزیت قرار نگرفت. او در سال 1353 مجدداً دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. وی با استفاده از سوابق، طرح مطالب خاص و با بهره گیری از روشهای جذب در سازمان، تعدادی از افراد را در زندان عضوگیری کرد و گروه مستقلی را تشکیل داد. در واقع افکار نظریات و مواضع میثمی تفاوت چندانی با سازمان نداشت. او در صدد بود ضمن حفظ استقلال گروه با نزدیکی به سازمان در رهبری آن سهیم شود. در زندان و بعد از آن میثمی با احتیاط سعی در نزدیکی با مخالفین داشت و پس از آنکه به کلی از سازمان ناامید شد ارتباطات خود را با جریان مخالف بیشتر کرد.
3- گروه مسلمان "طرفداران و پیروان راه حضرت امام خمینی(ره) "؛ این گروه از طیف وسیعی تشکیل میشد. موضع و خط مشترک آنان مخالفت با سازمان مجاهدین، تقلید از حضرت امام خمینی (ره) و تقید عملی به مسائل شرعی بود. از سال1352به تدریج به افراد این گروه افزوده و فاصله آنها با سازمان بیشتر میشد. * افول محبوبیت سازمان، پیش از انقلاب اسلامی از اواخر سال 1354 موقعیت انحصاری سازمان در زندانها از بین رفت. به طوری که در سالهای 56 و 57 به یک گروه در بین گروههای مسلمان تبدیل شدند و از محبوبیت و مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و تمامی امید آنان به وضعیت و قدرتشان در خارج از زندان بود.
اعضای گروه پیروان امام به دلیل تفاوتهای بسیار و پراکندگی آنان، انسجام چندانی نداشتند ولی در موارد مشترک جدی و قاطع بودند.
در سال 1357 انسجام و اتحاد بیشتری بین آنان به وجود آمد به طوریکه تقریباً به صورت یک گروه متشکل با مواضع ثابت و شناخته شده در آمدند. این گروه از نظر آگاهیهای اسلامی و عمل به فرایض و احکام نسبت به دو گروه دیگر در وضعیت بهتری بودند، اما از نظر تشکیلاتی و سیاسی تا حدی ضعیفتر بودند ولی به دلیل پایبندی نسبی به مبادی اخلاقی و تلاش پیگیر توانستند تا حدودی پیشرفتهای خوبی داشته باشند. غالب روحانیون، بازاریان و افراد با سابقه مبارزات اسلامی و تعدادی از تحصیل کردگان دانشگاهی در این گروه بودند به این دلیل از طرف سازمان به این گروه برچسبها و اتهامات مختلفی چون طرفدار خرده بورژوازی، ارتجاع مذهبی، قشریون راست و… زده میشد.
گروه میثمی در برخورد با این گروه سعی میکرد چنین وانمود کند که به آنان نزدیکتر است تا بتواند بدین طریق افرادی را جذب کند. از طرفی در برخورد با سازمان مخالفت خود را با این گروه (مسلمانان طرفدار راه امام خمینی) اظهار میکرد تا از طرف سازمان به طور کلی طرد نشود.
ادامه دارد…