در خبرها خواندم که سه تن دیگر از یاران اسیرمان خوشبختانه دیروز یکشنبه موفق به فرار از اسارتگاه اشرف شده اند، قبل از هر کلامی باید از صمیم قلب به آنها تبریک بگویم و آرزوی موفقیت کنم. این خبر از جهات بسیاری برایم خوشحال کننده بود از آزادی دوستان دیگرمان و از اینکه میتوانند از این پس در دنیای آزاد و فارغ از فشارهای خرد کننده تشکیلات جهنمی فرقه رجوی زندگی آینده خود را رقم بزنند و از اینکه این فرارها نوید بخش فروپاشی محتوم تشکیلات فرقه و محو اندیشه ارتجاعی رجوی است. از قرار معلوم رجوی با برپائی نشست گاهی در ماه رمضان، فرار و حتی اقدام به ان را مصداق جرم سیاسی و خیانت تعریف کرده و به سران سرکوبگر فرقه نیز جهت سرکوب بیشتر و حتی در صورت لزوم حذف فیزیکی مخالفین و کسانی که اقدام به فرار میکنند دست باز داده است. از طرفی میبایست این نقض فاحش حقوق بشر در اردوگاه اشرف را جدی گرفت و مجامع بین المللی را از خطری که ساکنان اسیر در اردوگاه را تهدید میکند آگاه کرد که البته این کاریست که میبایست در اسرع وقت به ان پرداخت اما نکته ای که در پشت تهدید های هیستریک و هر روزه رجوی به خوبی عیان است عمق هراس رجوی از ریزش نیروها و کابوس همیشگی این خائن فراری از نیروهای ناراضی است کابوسی که یک لحظه او و عاملان سرکوبش در فرقه را رها نمیکند آنها حتی از فرار یک نفر نیز وحشت دارند و تمام اقدامات سازمان در داخل تشکیلات خلاصه شده در کنترل هرچه بیشتر نیروهای ناراضی است. بعد از درگیری بوجود آمده میان نیروهای نظامی عراق با سازمان در اطراف اردوگاه اشرف، و اعلام رسمی نخست وزیر عراق مبنی بر تعیین ضرب العجل برای خروج از اشرف و خاک عراق، سران فرقه به تکاپوی شدیدی افتادند تا باز هم با استفاده از شیوه های کثیف خود به مظلوم نمایی در سطح بین المللی پرداخته و در مقابل این تصمیم بایستند و از طرفی اعضای اسیر در اشرف را مدتی دیگر با فشار های روز افزون تشکیلاتی همچنان در بند نگاه دارد.. اما این جست و خیز های سران فرقه که از اجرای پروژه کشته سازی بوسیله قربانی کردن اعضای ناراضی خود تا پول خرج کردن های کلان برای جلب حمایت مشتی سیاستمدار معلوم الحال و مزدور اروپایی و آمریکایی ادامه داشت نه تنها نتیجه ای در بر نداشت که باعث بی آبرویی بیشتر آنها و حامیان رشوه بگیرشان شد. و از پشت پرده حق حساب های کلانی پرده برداشت که نه تنها ماهیت حامیانشان را روشن ساخت بلکه موضوع منشا نامعلوم این مبالغ کلان را که توسط رجوی ها خرج می شود را نیز دوباره به جریان انداخت. به هر حال زمان برای سران سازمان به سرعت گذشت و حالا هر چه به روزهای پایانی مهلت دولت عراق نزدیک می شوند بیشتر به این نتیجه می رسند که دولت عراق در اخراج آنها که خواست ملت عراق نیز می باشد کاملاً مصمم است و حمایت حامیان اروپایی و آمریکایی فرقه نیز دردی از این آینده خود ساخته دوا نمی کند. از این رو بعد اعلام مریم رجوی مبنی بر اینکه دیگر حاضر نیست در مورد اخراج فرقه از عراق مذاکره کند! (البته خانم رجوی در توهم این است که مذاکرات او و دوره گردی هایش در اروپا در تصمیم دولت عراق تاثیر دارد) شاهد تحرکاتی در میان تشکیلات و خصوصاً در اشرف بوده ایم که نشان از تصمیمات نهایی آنها در این باره است. که می توان برگذاری نمایش انتصاب مسؤول اول را نیز از ان شمار دانست. البته دربارهی فلسفهی برگزاری مراسم فرمالیستی انتصاب مسؤول در گروه تروریستی مجاهدین بسیار گفته شده است که بهطور خلاصه میتوان آن را به تهییج و انگیزاندن نیروها و بزرگ نشان دادن روابط تشکیلاتی مربوط دانست.
تجربه نشان داده است که از زمان آغاز چنین انتصابهایی در درون تشکیلات مجاهدین، کسانی به این کار گمارده و نصب شدهاند که به تصریح رجوی بیشتر توانستهاند از "حق رهبری" دفاع کرده و آن را از حلقوم نیروها بکشند!
بر همین اساس تاکنون افرادی در این پست سازمانی بهکار گمارده شدهاند که از یکسو خاکساری بیشتری در برابر رجوی داشتهاند و از دیگرسو ایستادگی بیشتری در مقابل اعضاء و سایر نیروها داشتهاند. بر این منوال بوده است که تاکنون کسانی مسؤول اول شدهاند که در این زمینه از خود لیاقت بیشتری نشان دادهاند و تشکیلات رهبری کنندهی مجاهدین به این نتیجه رسیده است که آن فرد با خشونت بیشتر و در نظر نگرفتن هیچ ملاحظهای، نیروهای تحت مسؤولیتاش را مطابق خواست رجوی سرپا نگه داشته است. برگزاری این نمایش در چنین شرایطی همچنین نشان میدهد که بحران ریزش نیرو بهصورت مهار نشده در درون تشکیلات مجاهدین باقی مانده است و کنترل آن مهمترین اولویت تشکیلاتی مجاهدین میباشد. بحرانی که با توجه به اوضاع عراق و فشار روز افزون تشکیلاتی، فزاینده و رو به گسترش خواهد بود و هر چه مجاهدین برای سرپوش گذاشتن بر آن تلاش کنند، سرانجام با ابعادی بسیار وخیمتر خود را نشان خواهد داد. از آنجا که هر زمان فرقه رجوی به بن بستی میرسد به فکر برگزاری یک نمایش برای مشغول کردن اذهان افراد خصوصا آنها که معترض و ناراضی هستند می افتد، اینبار هم دست به کار شد و نمایش مضحک و البته غم انگیز برگزاری به اصطلاح کنگره و انتخاب مسئول اول سازمان را براه انداخت و تلاش کرد تا با کسب انعکاسات رسانه ای اکثرا پولی و تبلیغاتی خلأ شکست در کارزار خارج شدن از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا را بپوشاند. سازمان مجاهدین خلق یک فرقه مخرب کنترل ذهن (دقیقا بر مبنای تعاریف جامعه شناسانه و روانشناسانه ارائه شده توسط متخصصین این حوزه) است و هرگز ساختار حزبی و دموکراتیک نداشته که برفرض کنگره و دبیر کل و انتخابات درونی داشته باشد. برگزاری کنگره و انتخابات درونی در این فرقه همیشه صرفا نمایشی و جهت فریب اذهان عمومی خصوصا طرف های غربی بوده است. البته در اینجا باید به کارنامه سیاه مسئول قبلی سازمان یعنی صدیقه حسینی هم اشاره کرد وی در این مدت که خودش را مسئول اول می دانسته جز اعمال فشار به افراد برای نگه داشتن آنان در اشرف و جلوگیری از ملاقات اعضای فرقه با خانواده های خویش و توهین و دادن فحش و ناسزا و زدن سنگ به خانواده های محترم و به کشتن دادن اعضای خود کار دیگری نکرده است و اکنون که دیگر این فرد برای سازمان کارآیی نداشته تصمیم به تعویض او گرفته تا شاید زهره اخیانی بتواند خط سران فرقه که همان به کشتن دادن اعضا در اشرف می باشد را دنبال کند. این انتخاب همانند دیگر انتخابات فرمایشی سازمان نمی تواند کسی را فریب دهد و اینان جنایت کارانی هستند که دست در دست رجوی داشته و اکنون تبدیل به عروسک های خیمه شب بازی شده تا بتوانند هر چه بیشتر برای مسعود رقص رهایی سر دهند. انتصاب این فرد هم نمی تواند مانع از فروپاشی اشرف شود پس بهتر است زهره اخیانی چون عمر مسئولیت او بسیار بسیار کوتاه است به فکر جمع کردن ساک خودش برای محاکمه در دادگاه خلق باشد. روح الله تاج بخش، آلمان