برآوردهای دقیق از فضای حاکم در داخل پادگان اشرف حاکی از آنست که حداقل 80% از ساکنان اشرف مغایر با میل باطنی خود در آنجا مانده اند و اگر شرایطی فراهم شود که قدرت تصمیم گیری آزاد و مستقل داشته باشند قطعا سازمان مجاهدین خلق را ترک خواهند کرد. این افراد هیچگونه انگیزه ای برای مقاومت در برابر عراقی ها و سرپیچی از احکام صادره توسط دادگاه های این کشور را ندارند. آنان صرفا با فریب و بالاجبار به این کار وادار گردیده و در این رابطه تعدادی بی جهت جان خود را از دست داده اند.
نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد
آقای دبیر کل، بدین وسیله احتراما اطلاعات و پیشنهادات زیر را به نظرتان میرسانیم: به قرار اطلاعات موثق بدست آمده از درون پادگان فرقه ای اشرف در عراق در خصوص واقعه 8 آوریل 2011 (مدارک و شهادتنامه ها ضمیمه اند)، صدیقه حسینی مسئول اول وقت سازمان مجاهدین خلق به فرشته شجاع فرمانده یکی از یکان های ارتش آزادیبخش ملی مستقر در پادگان اشرف در عراق، قبل از واقعه ذکر شده، رهنمود هائی با مضامین زیر میدهد:”… عراقی ها اطلاع داده اند که روز 8 آوریل میخواهند بخش های شمالی قرارگاه، که میگویند متعلق به کشاورزان روستای مجاور بوده و در طرح گسترش قرارگاه در زمان صدام حسین غصب و به مجاهدین خلق داده شده است، را بازپس بگیرند. آنها گفته اند که از قبل اطلاع میدهیم تا در جریان موضوع باشیم که قصد دیگری در کار نیست و در آنروز درگیری و خونریزی صورت نگیرد و کار بدون خشونت تمام شود. اما در این رابطه لازم است طوری برنامه ریزی شود که حتما چند نفر از ما کشته و زخمی شوند. همچنین از قبل دوربین و تجهیزات فیلم و عکس برای ثبت این وقایع آماده باشند. از جانب رهبری خط داده شده است که باید حداکثر بهره برداری سیاسی از این موضوع بشود. این موضوع برای بقای ما و اشرف بسیار مهم است.” فرشته شجاع نفرات تحت فرماندهی خود را جمع میکند و بدون اینکه از اولتیماتوم قبلی عراقی ها و طرح و برنامه آنان، که برای ساده تر و مسالمت آمیزتر شدن روند بازپس گیری زمین های غصب شده از قبل اعلام شده بود، صحبتی به میان بیاورد می گوید:”از جانب مسئولین بالاتر اعلام آماده باش شده است چون عراقی ها در حال جابجا کردن یک یکان خود و افزودن به نیروهایشان هستند و اطلاعات رسیده حاکی است که عوامل رژیم ایران همراه با نیروهای عراقی میخواهند به قرارگاه حمله کنند و تعدادی را اسیر کرده و به ایران بازگردانند و لذا باید هوشیاری لازم را داشت. لازم است توجه شود که تحت هیچ شرایطی نباید به نیروهای عراقی اجازه داده شود تا وارد پادگان بشوند و به منظور خود برسند.” در روز حادثه یعنی 8 آوریل 2001، نیروهای عراقی از شمال پادگان برای مجزا کردن زمین های کشاورزی وارد میشوند که درگیری پیش می آید و ظاهرا منجر به کشته شدن 36 نفر میگردد. فرشته شجاع در خلال وقایع این روز به نفرات خود میگوید:”گلوله های عراقی ها مشقی است (یعنی فقط گازی است و مرمی ندارد) و صرفا جهت ترساندن و دستگیر کردن شما شلیک میشوند و نباید از چیزی بترسید. جلو بروید و با سنگ و چوب و هر وسیله ای که دارید مانع ورود آنها بشوید و تحت هیچ شرایطی نگذارید شما را دستگیر کرده و تحویل عوامل رژیم ایران که همراه خود آورده اند بدهند.” عموم ساکنان قرارگاه به هیچ عنوان اطلاع نداشتند که عراقی ها صرفا قصد دارند بخشی از شمال قرارگاه را طبق احکام دادگاه های عراقی به صاحبان آنان برگردانند و همچنین خبر نداشتند که این مطلب را از قبل به مسئولین سازمان اطلاع داده بودند. مسئولین سازمان اینطور به ساکنان اشرف القا کرده بودند که گویا عراقی ها میخواهند تعدادی را دستگیر کرده و به ایران بفرستند تا بلافاصله شکنجه و اعدام گردند. ظاهرا اطلاع دادن عراقی ها از قبل و با خبر کردن رهبران سازمان از برنامه ای که دارند برعکس عمل کرده و موجب شده بود که سازمان برای به کشتن دادن افراد خود و تهیه فیلم و عکس از آن برنامه ریزی نماید. برآوردهای دقیق از فضای حاکم در داخل پادگان اشرف حاکی از آنست که حداقل 80% از ساکنان اشرف مغایر با میل باطنی خود در آنجا مانده اند و اگر شرایطی فراهم شود که قدرت تصمیم گیری آزاد و مستقل داشته باشند قطعا سازمان مجاهدین خلق را ترک خواهند کرد. این افراد هیچگونه انگیزه ای برای مقاومت در برابر عراقی ها و سرپیچی از احکام صادره توسط دادگاه های این کشور را ندارند. آنان صرفا با فریب و بالاجبار به این کار وادار گردیده و در این رابطه تعدادی بی جهت جان خود را از دست داده اند. لازم به ذکر است که سازمان مجاهدین خلق نیروها و کادرهای بالای خود و مسئولینش را به این کارزار نفرستاد و سعی نمود افراد مسئله دار و سطح پائین تر را با نیرنگ و فریب و استفاده از فوبیای فرستادن به ایران که در ذهن و ضمیر همه افراد کاشته است به جلو بفرستد تا هم از دست آنان خلاص شود و هم از خون آنان برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود استفاده نماید. البته لازم به ذکر است که اکثریت بالائی از افراد درون پادگان حاضر نشدند به مقابله با نیروهای عراقی بروند. آنچه در بالا ذکر شد مطالبی نیست که بر نیروهای آمریکائی و مقامات بین المللی چندان پوشیده باشد و خود آنان بهتر از هر کس وضعیت را درک میکنند اما برخی منافع سیاسی بین المللی ایجاب میکند تا پادگان اشرف به قیمت اسارت عده ای که سالیان سال است در ایزولاسیون مطلق بسر می برند حفظ شود و کسانی که در این رابطه به وظیفه بین المللی خود عمل نمی نمایند قطعا باید در برابر خود این افراد و خانواده های رنج دیده شان پاسخگو باشند. بالاخره دیر یا زود پادگان اشرف تعیین تکلیف خواهد شد و اسرای آن آزاد خواهند گردید و آنوقت کسانی که امروز در برابر جنایات مسعود رجوی سکوت کرده یا آشکار و پنهان از وی حمایت نموده اند، و هنوز با وجود تمامی شواهد گروگانگیری در اشرف با وی بعنوان نماینده اسرای درون این پادگان مذاکره می کنند، سرافکنده خواهند بود. بهرحال آنچه که لازم میدانیم جهت نجات جان ساکنان اشرف صورت پذیرد تا از قربانی شدن بیشتر افراد به دست رجوی و بروز یک فاجعه انسانی که رجوی بارها وعده آنرا داده ممانعت بعمل آید را در زیر بطور خلاصه می آوریم: – یک برآورد وضعیت جامع از شرایط داخل پادگان با انجام مصاحبه های دقیق با کسانی که به تازگی توانسته اند از آنجا با پذیرش بالاترین خطرات فرار کنند توسط مقامات مسئول بین المللی صورت پذیرد. باید روشن شود که آیا ساکنان اشرف داوطلبانه در آنجا هستند یا اشرف اسارتگاهی است که باید به هر قیمت از آن فرار کرد. – مراحل پناهندگی ساکنان اشرف باید صرفا به صورت فردی و بدون حضور مسئولین سازمان مجاهدین خلق طی شود. علت بن بست پیش آمده فعلی اینست که طی 8 سال گذشته هم نیروهای آمریکائی و هم مقامات و نهادهای بین المللی، به منظور حفظ پادگان اشرف، صرفا با رهبران سازمان و نه با اعضای بدنه ارتباط داشته اند. اعضای سازمان مجاهدین خلق مستقر در اشرف کوچکترین ایده ای از جریانات خارج از پادگان ندارند. – از مغلطه کردن به قیمت خون گروگانهای گرفتار در پادگان پرهیز شود و از مشروعیت دادن به رجوی و دیگر سران فرقه بعنوان”نمایندگان” و”سخنگویان” اسرای داخل پادگان اجتناب گردد. – علیه شخص رجوی و دیگر مسئولین فرقه بعنوان”گروگانگیرها” و کسانی که حتی بعد از سقوط ولینعمت سابقشان صدام حسین در مقابل باز شدن دربهای اسارتگاه و دسترسی افراد به جامعه بیرونی مقاومت می کنند موضعگیری و افشاگری شود. آنان در این راستا تا کنون از کشتن و به کشتن دادن، زندان انفرادی و شکنجه دریغ نکرده اند. – در یک رویکرد واقع بینانه و چاره جویانه حق حاکمیت دولت عراق به رسمیت شناخته شود. گردن نهادن به حق طبیعی و خواسته قانونی دولت و پارلمان و ملت عراق و ضرب الاجلی که بصورتی کاملا جدی دنبال می کنند جزئی از مسئولیت جامعه بین المللی است و طبعا نادیده گرفتن، مقابله، و بی احترامی نسبت به این خواسته مشروع، دولت عراق را در موقعیتی قرار می دهد که مجبور به تصمیم گیری یک جانبه می گردد و آنوقت نهادهای بین المللی مسئولیت عدم حضور و دخالت و کمک را بر عهده خواهند داشت. منتظر پاسخ شما هستیم
بنیاد خانواده سحر
بغداد – 8 نوامبر 2011