بنا به اطلاعات واصله در مورخه 2/9/90 مجددا با فداکاری خانواده های نستوه متحصن در جلوی درب اشرف و یا اضلاع حصار قرارگاه، دو تن دیگر از اعضای گرفتار سازمان موفق به فرار از تشکیلات جهنمی مجاهدین شدند. این در حالی است که همان روز من در باب الاسد اشرف با سه تن از فرار کردگان اخیر یعنی ابوالفضل فریدونی،شهرام حقیقی، محمود رستمی ملاقاتی داشته و از نزدیک به حرفهای آنان پیرامون وضعیت مجاهدین گوش می دادم. آنان می گفتند فضای تشکیلات برای هر حرف و سوال از تشکیلات بسته شده و همه فقط سرسپرده بایستی باشند. بشدت حضور خانواده ها موثر بوده و سیستم روحی و روانی اعضای درمانده را برای یک آزمایش زندگی جدید و شرافتمند در خارج از اردوگاه فراهم میسازد. سازمان برای حفظ نیرو در انواع جلسات مبادرت به انجام پذیرایی با شیرینی و میوه می نماید. تا با این چنین دجالگری هایی بتواند بر سرنوشت ناچیز و کوتاه خود تاثیر گذار باشد. قراین و شواهد موجود حاکی از آنست موج گسترده چراغ سبز برای جدایی از سوی اعضای ناراضی با حضور نمایندگان صلیب سرخ و سازمان ملل متحد و دولت عراق از مورخه 2/9/90 در اسارتگاه اشرف روشن شده است. شکستن بیشتر طلسم جدایی زنان از تشکیلات نیز در روزهای آتی با اعتماد نسبی به نمایندگان صلیب افزونی خواهد داشت. بطوریکه وقتی با خانم سنجابی صحبت میکردم فهمیدم ولنگاری و فرمان ناپذیری های تشکیلاتی زنان بالاتر از مردان بوده و مشکل اصلی فرارهای زنان به جهت عدم اعتماد به پذیرش خانواده هایشان آنهم بعد از سالها دوری از خانه و خانواده و شاید اثرات غمبار از دست دادن شوهران و گاها فرزندان شان میباشد. ولی در هرحال خانم سنجابی حرفی اساسی برایم گفت و آن اینکه کاش منهم مثل تو در سال 1382 از سازمان جدا می شدم!!. در همایش روز چهارم آذرماه در دانشگاه بغداد خانواده ها با قاطعیت چنان سالن بزرگ آمفی تئاتر را با شعارهایشان برای انجام ملاقات با عزیزانشان در اشرف به لرزه درآورده بودند که همه حاضرین عراقی و نمایندگان رسانه ای عراق و کشورهای اروپایی اشک از چشمانشان سرازیر بود. خانم عبداللهی درد اصلی خانواده ها را برای حاضرین به وضوح بعنوان مادر امیر ارسلان حسن زاده توصیف نمود. او گفت که مردم عراق باید برای این حداقل خواسته انسانی آنان کمک شان باشند. امید میرود اخبار بهتر و بیشتری را در روزها و هفته های آینده از اضمحلال حتمی سازمان جهنمی مجاهدین بشنویم.
فرید