آقای علیرضا بشیری از اسیران سابق فرقه رجوی که در حال حاضر در اروپا زندگی می کند، اواخر آذر ماه به ایران و استان خوزستان آمد؛ تا همگام با دیگر خانواده های اسیران در بند فرقه رجوی برای نجات همسر در بندش بنام راضیه خبازان از اسارتگاه اشرف به عراق رفته و به دیگر خانواده های متحصن در پشت کمپ اشرف بپیوندد.بنابراین فرصتی پیش آمد تا با ایشان قبل از رفتن به عراق در دفتر انجمن ملاقاتی داشته باشیم.اعضای انجمن ضمن خیر مقدم به آقای بشیری با بیان گزارشی از مقاومت و ایستادگی خانواده ها در پشت کمپ اشرف، عزم و تلاش سالیان ایشان را بخاطر نجات همسرش از دست جنایتکاران رجوی ستودند و ابراز امیدواری کردند که با تلاش واراده خانواده ها ی رنجدیده در پشت اسارتگاه اشرف نه تنها همسر ایشان بلکه کلیه اسیران در بند فرقه منفور رجوی هرچه زودتر رهایی خواهند یافت.
من سال 68 وقتی رجوی با هدف ریشه کن کردن و نابود کردن عاطفه های خانوادگی در بین اعضاء طلاق های اجباری را راه انداخت چنین عملی را غیر انسانی و اخلاقی دانسته و تصمیم به جدایی از سازمان گرفتم،اما نگذاشتند همسرم را با خود از سازمان خارج کنم چون قبل از این روی ذهن او همراه با تهدید کار کرده بودند که مبادا جدا شود. بناچار سازمان را بدون راضیه ترک کردم تا شاید دردنیای آزاد بتوانم با اقدامات قانونی سازمان را محکوم کرده وهمسرم را نجات دهم،چون می دونم وی به میل خودش در سازمان نمانده. الان چند سال است که با تلاش زیاد حتی اقامت او را در کشور نروژ گرفتم، دولت مربوطه هم به من جواب داده کافی است که همسرتان خودش را به یکی از سفارتخانه های ما معرفی کند تا او را به نروژ بیآوریم.اما شخص رجوی به هیچ اصول اخلاقی و انسانی پایبند نیست و از اسارت اعضاء سوء استفاده می کند وتا حالا هم مانع خروج همسرم از کمپ اشرف شده.
چند سال پیش با کلی پیگیری و شکایت بالاخره سازمان به ملاقات ما، با همسرم تن داد تا حداقل وی را در جریان حل شدن مسئله اقامتش را در کشور نروژ بگذارم چون می دونستم سازمان هیچوقت این موضوع را به وی اطلاع نداده. بنابراین من و دخترم به ملاقات راضیه رفتیم و در حین ملاقات موضوع اقامتش را در نروژ به وی اطلاع دادم و گفتم کافی است که همین الان با ما از اشرف خارج شوی، دخترم هم به شدت گریه می کرد و به مادرش می گفت الان در کشور غریب من نیاز به عاطفه مادری دارم،اما راضیه در حالی که اشک می ریخت به من جواب داد، اولا از پنجره کانکس مجاورچند تا از مسئولین زن مرا زیر نظر دارند که مبادا دست به اقدامی بزنم در ثانی سازمان نخواهد گذاشت که ما با هم زندگی کنیم،شما بروید نمی خواهم از بابت جدایی ام از سازمان برای شما درد سر درست کنم.معلوم بود که سازمان قبل از ملاقات وی را تهدید کرده بود. بنابراین بعد از چند ساعت ملاقات بی نتیجه و در حالی که دخترم به شدت گریه می کرد و خودم هم ناراحت بودم محل ملاقات را بدون راضیه ترک کردیم.
ولی من دست از تلاش برای نجات او بر نمی دارم ومطمئن هستم اگر راضیه و دیگر اسیران دربند در یک فضای آزاد و بدون فشار و تهدید سران سازمان باشند یک دقیقه هم در در این فرقه جهنمی نمی مانند.
اعضای انجمن ضمن تائید صحبتهای آقای بشیری مبنی بر جنایات سازمان و به زور نگه داشتن اعضاء در کمپ اشرف بیان کردند خوشبختانه اراده وعزم همه خانواده برای نجات فرزندان خود بخصوص طی مدت اخیر، رجوی و سازمان منفورش را به نقطه ذلت و فروپاشی رساندند و حکم تاریخ اینبار درباره رجوی اجراء خواهد شد و بزودی همه اسیران دربند به دنیای آزاد قدم خواهند گذاشت.
در پایان اعضاء انجمن ضمن تشکر مجدد از حضور آقای بشیری در دفتر انجمن برای وی و دخترش آرزوی توفیق نمودند.