انتقال به لیبرتی، طرح یک شکست

طی ماههای اخیر در مقالات متعدد و به خصوص سه مقاله ی مندرج در سایت انجمن نجات در آذرماه سعی کردم به رهبر عقیدتی مجاهدین تفهیم کنم که در بعد از سرنگونی رژیم صدام، تحلیل ها، مواضع و پیام های وی در حفظ اشرف به مثابه ی کانون و ظرف ایدئولوژیک و استراتژیک جز توهم کودکانه ای بیش نیست و درک او از رویدادها، تحولات، شرایط منطقه ای و بین المللی و خط سیر معادلات سیاسی غیر واقعی و ناراست و کاملا اشتباه است. "… اجماع جهانی به خصوص دیدگاه و نقطه نظرات مقامات امریکایی در هماهنگی با دولت و ارتش عراق هیچ جای تردیدی برای رهبر عقیدتی مجاهدین باقی نمیگذارد که فرقه ی مجاهدین در شرایط کنونی همچون یک معضل و مشکل در پیشبرد سیاست و خط مشی منطقه ای بشمار میایند و سران مجاهدین بایستی ضمن احترام به حق حاکمیت دولت قانونی و منتخب ملت عراق نسبت به تخلیه اشرف به شکلی مسالمت آمیز و تحت نظارت سازمان ملل در تاریخ تعیین شده از سوی دولت عراق اقدام نمایند… آنچه که مشهود است اینکه از هنگامی که رژیم صدام فروپاشید مجاهدین از سوی ارتش امریکا خلع سلاح شدند و تحت نظارت امریکائیها قرار گرفتند. پادوئی، جاسوسی و تلاش های نابخردانه و حماقت آمیز رهبر عقیدتی مجاهدین برای همسوئی و همگرائی با امریکائیها به سرانجام روشنی نرسید زیرا مقامات امریکایی با آگاهی و اشراف کامل به ساختار تشکیلاتی مجاهدین، عملکرد و سوابق تروریستی آنها، ضعف های شخصیتی محسوس و نامحسوس مسعود رجوی و سایر عناصر کلیدی مجاهدین، بازی زیرکانه ای را آغاز کردند آنها از مجاهدین نهایت استفاده را بردند و سپس دارودسته ی رجوی خود را خیلی مفت و ارزان فروختند. بازنده ی بیچاره و مفلوک در این میان سران مجاهدین بودند وقتی سیاستمدارن پراگماتیست امریکایی به خوبی شیره ی مجاهدین را مکیدند پس باید این مزدوران ساده اندیش را به حال خود رها میکردند و رویدادهای گذشته اثبات کرد که مجاهدین تاریخ مصرف شان گذشته است.
حال پرسش این است آیا رهبری مجاهدین نباید لحظه ای درنگ کند نیم نگاهی به گذشته و حال بیاندازد و بیش از این ساکنان اشرف را قربانی توهم ذهنی خویش ننماید. براستی جز این است که در شرایط کنونی تنها گزینه ی منطقی فراهم ساختن شرایط مطلوب برای افراد در اشرف است تا آنها با آزادی کامل دست به انتخاب بزنند و برای همیشه از دوزخ اشرف رها شوند."
بخشی از مقاله گزینه منطقی، تخلیه اشرف
2 آذر 1390 "… در شرایط کنونی مجاهدین چون کارت سوخته ای برای سیاستمداران امریکایی بشمار می آیند آنها نشان داده اند که حاضر نیستند بیش از این برای مجاهدین هزینه کنند. اگر چه رهبر عقیدتی مجاهدین این موضوع و نکته ی مهم را درک نکند و همچنان در توهمات خویش بسر برد… حال شرایط تغییر کرده است دولت امریکا توجیه منطقی برای تحت فشار قرار دادن مقامات عراقی ندارند. وقتی مجاهدین در لیست تروریستی وزارت امورخارجه امریکا ابقا می شوند دیگر منطق روشنی برای حمایت از حضور دارودسته ی رجوی در قرارگاه اشرف وجود نخواهد داشت. پر واضح است کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز به این موضوع پی برده اند که مجاهدین یک معضل و مشکل اساسی برای دولت عراق هستند. آنان اصرار دولت عراق را برای تخلیه قرارگاه اشرف از سوی ستیزه جویان و تروریست های خشن و بیرحم مجاهدین درک می کنند… "
بخشی از مقاله، تخلیه اشرف ووارونه نمایی واقعیت
21 آذرماه 1390 "… براستی سران مجاهدین در حماقت محض بسر می برند بر همگان ثابت شده است که سالها پادوئی و جاسوسی برای هژمونی حاکم بر امریکا و سایر دشمنان ملت ایران راه به جایی نبرده است هم اکنون در کمال ناباوری و بهت و اندوه رهبری مجاهدین سیاستمداران حیله گر و روباه صفت غربی و امریکایی کمترین اهمیتی به مجاهدین نمی دهند و مجاهدین همچون کارت سوخته ای بشمار می روند. سخنان چند روز پیش مریم عضدانلو در برابر ژنرال های بازنشسته، سیاستمدارن پیر و پاتال و از کار برکنار شده ی امریکایی نشان از سرافکندگی و دریوزگی سردمدارن مجاهدین است. سران مجاهدین و خانم مریم عضدانلو نیز پی برده اند که بازی را باخته اند، بشدت خوار و خفیف شده و در باتلاق متعفن و مشمئز کننده ی توهمات ذهنی رهبر عقیدتی مجاهدین فرو رفته اند… "
لحظات سرنوشت ساز تخلیه اشرف تنها راه ممکن
29آذرماه 1390 تکیه بر حمایت بیگانگان و آویزان شدن از قدرت های جهانی خصلت و ویژگی بنیادین رهبران مجاهدین بود. علیرغم مشخص بودن استفاده ابزاری سیاستمداران امریکایی از مجاهدین اما مسعود رجوی که در اتخاذ سیاست راهبردی فرقه نقش تعیین کننده دارد به شکلی حماقت آمیز سعی کرد تا از شکاف و تضاد هژمونی حاکم بر امریکا با نظام سیاسی ایران بهره برداری کند که سرانجامی برای وی نداشت زیرا سیاستمداران پراگماتیست امریکایی از ماهیت و درونمایه ی دستگاه فکری مجاهدین تحلیل مشخص و روشنی داشتند آنان بر اساس معیارها و ساخت فکری و سیاسی خود محال بود که به مجاهدین به مثابه تکیه گاه استراتژیک اعتماد کنند پس بازی زیرکانه ای را با دانش و شناخت همه جانبه ای که از ماهیت مجاهدین داشتند آغاز کردند و نهایت بهره برداری را در مسیر منافع امپریالیستی خود از بازی با مجاهدین بردند.
امریکا در تصمیم گیریهای کلان و استراتژیک خود حتی حاضر نشد به سران مجاهدین علیرغم لابی گری، تبلیغات و فعالیت سازماندهی شده و صرف هزینه های کلان برای فشار بر دولت امریکا در جهت حفظ اشرف کمترین بهایی بدهد و ثابت کرد که آنان هیچ جایگاهی در سیاست ورزی و تصمیم گیریهای استراتژیک دولتمردان امریکایی ندارند. حال که سران مجاهدین خود را در شرایط کنونی تنهای تنها می بینند و دهها سال جاسوسی و همراهی با بیگانگان و قدرت های غربی سودی برای آنان نداشته است حس می کنند بشدت تحقیر شده اند تا جائی که اتوپیا و مدینه فاضله ی دروغین خویش را نیز طی ساعات آینده برای همیشه از دست می دهند. پس ناگزیر سعی خواهند کرد در پس از اسکان در کمپ لیبرتی بازی جدیدی را آغاز کنند و دست به حماقت دوباره بزنند اما بایستی دوباره به ایشان یادآوری کنم که بهترین گزینه پس از اسکان عناصر و کادرهای تشکیلاتی بی خبر و بی اطلاع از دنیای پیرامونی و تحولات جاری در کمپ لیبرتی ایجاد شرایط مطلوب و تشویق به امکان ارتباط گیری و تماس آنان با اعضای خانواده هایشان در ایران و سایر نقاط جهان و نیز دنیای آزاد است. تا خود از این به بعد برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند و بیش از این لحظات ارزشمند زندگی را از دست ندهند. میبایست سران مجاهدین و رهبر عقیدتی آن که در شرایط کنونی شکست را با همه ی وجود چشیده اند و به خوبی واقف هستند دستگاه ایدئولوژیک و خط مشی تروریستی آنان در دنیای کنونی پاسخ در خور و سازنده ای نیافته است پس منطقی ست با بازنگری و واکاوی در عملکرد، مواضع و مناسبات درون تشکیلاتی در طی سی سال اخیر و مقایسه ی تطبیقی آن با انگاره ها، هنجارها و مدل های فکری و سیاسی دنیای مدرن و با دگردیسی در ذهنیت دگماتیک خویش و بازخوانی در تعریف و تفسیر از مفاهیمی چون انسان، تاریخ، جامعه، دین، سیاست و قدرت، در حقیقت به نقد عریان و جسورانه از فرقه مجاهدین و عملکرد و مواضع ستیزه جویانه و خشونت طلبانه خود بپردازند تا از تکرار دوباره ی فاجعه و وضعیت تراژیک به شکلی دیگر در دنیای مدرن جلوگیری شود. آرش رضایی

خروج از نسخه موبایل