" به گزارش آسوشیتد پرس، سازمان مجاهدین خلق روز شنبه در بیانیه ای ادعا کرده است که ساکنان اشرف از حداقل ضمانت ها برخوردار نیستند.
در بیانیه ی جدید دستگاه تبلیغاتی مجاهدین آمده است که ساکنین اشرف دو گزینه پیش رو دارند " کشتار و مرگ در اشرف یا مرگ تدریجی در مکانی به نام لیبرتی، تحت عنوان و نظارت سازمان ملل".
بنا بر ادعای مریم رجوی هیچ نیازی به بازداشت در کمپ موقت ترانزیت نیست و خود سازمان هزینه های انتقال به شهرک چادرنشینی پناهندگان در مرز اردن را خواهد پرداخت. "چرا سران مجاهدین علیرغم مذاکره و تفاهم با نمایندگان سازمان ملل و دولت عراق برای خروج افراد از اشرف وانتقال آنان به کمپ موقت ترانزیت پس از آنکه اولین گروه به کمپ ترانزیت منتقل شدند به هیاهو و مخالفت پرداختند؟ آیا استقرار عناصر مجاهدین در کمپ موقت ترانزیت جز با نظارت مستقیم نمایندگان سازمان ملل متحد اتفاق می افتد؟ آیا ممکن است آنگونه که خانم مریم عضدانلو ادعا می کند در کمپ ترانزیت افراد تحت نظارت سازمان ملل متحد در شرایط بازداشت بسر برند؟ مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت سران مجاهدین همچنان با بهانه تراشی های مضحک و بی پایه سعی دارند فرصت و زمان بخرند آنان در انتظار جنگ و هجوم دشمنان ملت ایران به خاک ایران هستند و در چنین توهمی بسر می برند تا شاید روزنه ای برای آنان پدیدار گردد و به مثابه ستون پنجم در مسیر منافع صیونیست ها و میلیتاریست های امریکایی به خدمت گرفته شوند.
اینکه سران مجاهدین در روزهای اخیر بشدت مخالفت خود را برای انتقال سایر افراد و عناصر تشکیلاتی به کمپ ترانزیت ابراز می کنند و خانم مریم عضدانلو به صراحت از انتقال افراد تحت اسارت در اشرف به اردوگاه پناهندگان در مرز اردن سخن می گوید نشانگر بن بست کامل فرقه مجاهدین است.
تغییر پی در پی مواضع و سردرگمی در تحلیل شرایط برای حفظ عناصر و کادرهای تشکیلاتی و جلوگیری از فروپاشی نهایی فرقه ی ستیزه جوی مجاهدین این روزها از دغدغه ها و دلشمغولی دیگر سران مجاهدین است. براستی رهبران مجاهدین آشفته حال هستند تا حدی که به سیگنال های مثبت مقامات امریکایی از جمله خانم هیلاری کلینتون نیز به دیده شک و تردید می نگرند!! خروج مسالمت آمیز افراد از اشرف تحت نظارت سازمان ملل و سپس خارج شدن از خاک عراق و احتمال حذف مجاهدین از لیست تروریستی دولت امریکا میبایست به مذاق رهبران مجاهدین خوش آید اما مثل اینکه چنین نیست و آنها حتی به پیام های مقامات امریکایی نیز اعتماد ندارند. البته سران فرقه مجاهدین به خصوص رهبر عقیدتی پس از سالها در توهم زیستن شاید حال فهمیده باشند که سیاستمداران پراگماتیست امریکایی به زیرکی و هوشمندانه از مهره مجاهدین در مقاطع گوناگون در جهت منافع امپریالیستی و نظام سرمایه داری جهانی نهایت استفاده را بردند در واقع شیره ی مجاهدین را به تمام و کمال کشیدند و پس از آن به دیده تحقیر به مجاهدین و رهبر عقیدتی آن نگریستند.
اما معتقدم خانم عضدانلو برای برون رفت فرقه مجاهدین از بحران عجیبی که در آن گرفتار شده است باید تصمیم درستی در چنین شرایط سرنوشت ساز بگیرد شرایطی که مجاهدین همه کارت های بازی و تک خال خود را رو کرده اند و حال چیزی برای رو کردن در بازی قدرت بزرگان سیاست و سیاستمداران هوشمند و زیرک ندارند.
بیم و هراس رهبران مجاهدین از افتادن در گرداب نابود کننده قابل هضم است اما امیدهایی نیز وجود دارد اگر خانم مریم عضدانلو و سایر سران مجاهدین کمی در مواضع و عملکرد خود تامل و آن را مورد واکاوی قرار دهند و نیز نگرش رئالیستی و واقع بینانه به رویدادها، مسائل جاری و تحولات منطقه ای و معادلات سیاسی داشته باشند میبایست برای برون رفت از چنین بحران و گرداب وحشتناکی که فرقه مجاهدین در آن گیر کرده است به گزینه ها و راهکار نوین فکر کنند.
ما در زمانه ی عقلانیت انتقادی و عصر تحولات دموکراتیک بسر میبریم درک چنین مرحله ی تاریخی الزاماتی دارد تا تصمیم های سرنوشت ساز مبتنی بر عقلانیت باشد و نه توهم یا حدس و گمان های ناشی از اختلالات روانی و شخصیتی.
انباشت تجربه تاریخی بشر در دنیای مدرن " حق انتخاب " و " امکان تصمیم گیری آزاد " را برای همه انسانها و افراد به ارمغان آورده است چنین به نظر می رسد خانم مریم عضدانلو و سایر رهبران فرقه مجاهدین در چنین شرایط حساس و سرنوشت ساز به شور و مشورت با افراد مستقر در اسارتگاه اشرف بپردازند در نهایت امکان انتخاب و تصمیم گیری نهایی را برای تعیین سرنوشت شان به آنها (عناصر و کادرهای تشکیلاتی محبوس و تحت سیطره ی سران فرقه در اشرف) محول کنند.
این تنها گزینه ی معقول، انتخاب صحیح و شیوه ای اخلاقی برای برون رفت از گردابی ست که مجاهدین در آن فرو رفته اند.
آرش رضایی↑