در دوران صدام حسین در عراق کمپ رمادی زیر نظر سازمان ملل و کمیته صلیب سرخ جهانی بود و به افرادی که از ایران به هر دلیلی به عراق پناه می اوردند یا کسانی که از سازمان مجاهدین جدا می شدند تا حل و فصل مسائل پناهندگی در کشور ثالثی اسکان می داد، معمولآ در اردوگاه رمادی این مسائل به کندی پیش می رفت و ممکن بود که فردی حتی چند سال برای گرفتن پناهندگی از کشور ثالثی در اردوگاه رمادی منتظر بماند اما در نهایت مشکل فرد حل می شد، نمونه آن بچه های جدا شده ای هستند که اکنون در کشورهای اروپائی خصوصآ در دانمارک و در هلند و یا در دیگر نقاط اروپا و حتی امریکا یا کانادا هستند. اما در دورانی سازمان مجاهدین با ریزش شدید نیرو مواجه شد انهم در دورانی که با حمایت همه جانبه صدام حسین در اوج بود، مسعود رجوی تصمیم گرفت تا برای جلو گیری از این ریزش نیرو چاره ای بیاندیشد و با زد و بند با مقامات عراقی ورودی کمپ رمادی را به روی افراد جدا شده از سازمان بست و از مقامات عراقی درخواست کرد که از این پس هر کسی که از سازمان جدا شود مستقیم به زندان ابوغریب منتقل شود، زیرا افراد به محض رسیدن به دنیای آزاد تبدیل به یک منتقد از سازمان می شدند، این را هم اعلام کرد که از این پس هر کس که از سازمان جدا شود تحویل مقامات عراقی داده خواهد شد، عراق اما از خدا خواسته چون در دست حکومت ایران انبوهی اسیر باقیمانده داشت برای تبادل به ایرانی جماعت نیاز داشت و برایش نیز تفاوتی نداشت که این فرد چه کسی است، از مجاهدین جدا شده یا اینکه بطور غیر قانونی وارد خاک عراق شده، بر اساس قانون عراق برای فردی که وارد زندان ابوغریب می شد به جرم ورود غیر قانونی به عراق می بایست 8 سال در زندان ابوغریب بماند. با این حال اگر مقامات عراقی با مقامات ایران کنار می آمدند تبادلی هم صورت می گرفت، همانگونه که با بنده و عده ای از دوستانم انجام شد وبه ضرب و زور ما را به ایران دادند، البته هدف رجوی از تحویل افراد جدا شده به زندان ابوغریب دو چیز بود، ابتدا اینکه از رفتن افراد به اروپا جلوگیری شود تا مبادا مناسبات درونی و رفتار غیر انسانی که در درون سازمان جاری بود لو برود تا سازمان منتقدی نداشته باشد و دوم اینکه افراد جدا شده در زندان ابوغریب آنقدر شکنجه شوند تا اینکه چهار دست و پا و التماس کنان به سازمان پناه آورده و تابع آنچیزی باشند که سازمان می خواست. به هر حال امروز صدام حسین وجود ندارد و حکومت دیکتاتوری او هم در عراق حاکم نیست، برای جدا شدگان از سازمان هم زندانی به نام ابوغریب وجود خارجی ندارد، کمپ رمادی هم که زیر نظر سازمان ملل یا صلیب سرخ جهانی باشد نیست، اعضای سازمان هم دسته دسته از اشرف به کمپ موقت ترانزیت (لیبرتی) منتقل می شوند، کمپی که برای رفتن به آنجا هزاران خروار ناز و ادا در آوردند. اما انتقال از اشرف به کمپ موقت ترانزیت (لیبرتی) از نظر اینجانب وقتی کار ساز است که در کنار آن افراد بتوانند اولآ بطور آزادانه با خانواده های خود ملاقات خصوصی داشته باشند بدون حضور افراد سازمان، دومآ برای کسانی که تمایل به ماندن در سازمان را ندارند و حتی تمایل به بازگشت به ایران را هم ندارند مکانی زیر نظر سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی در نظر گرفته شود تا افرادی که مایل هستند بتوانند از آن طریق کما فی سابق برای خروج از عراق اقدام نمایند، دولت عراق و نیز سازمان های بین المللی که دست در موضوع جابجائی از اشرف به کمپ موقت ترانزیت (لیبرتی) دارند بایستی مقدم بر هر چیزی دیدار افراد با خانواده هایشان را در نظر داشته باشند، سازمان های حقوق بشری نبایستی بر ایستادگی خانواده هائی که اکثرآ پدران ومادران سالخورده هستند و در این مدت طولانی گرما و سرمای عراق را تنها برای دیدار عزیزان خود تحمل کردند نادیده بگیرند، از نظر انسانی این ابتدائی ترین حق خانواده هاست که بتوانند با عزیزان خود دیدار کنند منهای این یعنی نقض ابتدائی ترین حقوق انسانی و زدو بند برای به در بردن سران سازمان.