آقای به اصطلاح دکتر هزارخانی در مقاله ای بنام مشکلات آنها و مشکلات اینها به نشخوار حرفهایی پرداخته که جا دارد مقداری به آن پرداخت تا مشخص شود که نیاز سازمان برای حمایت از سناتورها و نمایندگان جنگ طلب غربی چقدر می باشد که وی در مقاله خود آنان را آمریکایی های طالب آزادی و آرمان خواه و… می نامد که البته باید گفت برای کاسه لیسان رجوی نشخوار این حرف ها دیگر جای تعجبی ندارد.
آقای هزارخانی که سالیان با دریافت دلارهای باد آورده مجاهدین به زندگی کثیف خود در اروپا ادامه می دهد بهتر بود به جای پرداختن به نداشتن آزادی و آب آشامیدنی و… نیروهای فرقه در کمپ موقت ترانزیت ابتدا با نیروهای جدا شده از فرقه در اروپا حرف می زد تا متوجه شود که اگر منظورتان آزادی در کمپ جدید می باشد اساسا در سازمان مورد علاقه وی اصلا کلمه آزادی معنایی ندارد و این مسئله را نیروهای جدا شده از سازمان در طی سالیان مطرح کردند و دست به افشاگری زدند بهتر است ایشان دیگر برای اعضای سازمان نسخه آزادی نپیچند که این نسخه پیچیدن شان فقط از روی شکم سیری شما در خارجه می باشد.
آقای هزار خانی!! اکنون شخصیت های آمریکایی که شما از آنها به نام عدالت خواهی نام می برید اینان همان کسانی هستند که دستور حمله به عراق را صادر کرده و حتی در بمباران قرارگاههای سازمان در عراق نقش داشتند و عامل مرگ دهها نفر از اعضای سازمان بودند چطور می شود که اینان یک شبه دوست شما شده و لغز آزادی خواهی سر می دهند اگر اینان دست شان از دلارهای سازمان قطع شود یک شبه از نظر سازمان مزدور نامیده خواهند شد و همین شما نیز از آنان انتقاد خواهید کرد مگر این گونه نیست؟
بهتر بود به جای تعریف و تمجید از این جانیان قدری به عقب برگشته و به سخنان رجوی جنایتکار که در نشست های طعمه در سال 80 عنوان کرده بود دشمن اصلی ما همین بورژوازی است و نبرد اصلی و نهایی ما با امپریالیسم می باشد.(بدبخت جوان هایی بودند که فریب دغلکاری رجوی مکار در دادن شعارهای ضد امپریالیستی را خوردند و جان شان را در راه هدفی هیچ و پوچ از دست دادند). اکنون تنها سئوالی که به ذهن می زند اینکه آیا آقای هزارخانی خودش را به کودنی زده یا سعی دارد خط چاکرمنشی رجوی را در رابطه با غرب به پیش ببرد. باید به وی تبریک گفت که این نمایندگان بورژوازی با دریافت دلارهای اهدایی سازمانهای اطلاعاتی غربی و موساد تغییر ماهیت داده و یک شبه طرفدار طبقه زحمتکشان و… شدند و اگر می دانستند که با دریافت دلارهای سازمان هم پولدار شده و هم عدالت خواه می شوند زودتر از اینها این کار را می کردند و طرفدار مریم و فرقه او می شدند.
آقای هزارخانی در جای دیگری از مقاله خود اشاره ای هم به ایستادگی نیروهای هوادار سازمان در جلوی مقر سازمان ملل در ژنو دارد که باید به او تبریک گفت که این همه ایستادگی بعد از گرفتن پول های هنگفت از سازمان بدست می آید و اگر روزی این پول قطع شود آیا دیگر کسی در آنجا دم از سازمان و ایستادگی خواهد زد و نمونه این رشوه دادنها برای آوردن نفرات از قبیل دانشجویان لهستانی و مراکشی و آفریقایی و غیره از کشورهای مختلف برای میتینگ های سازمان اکنون برای همه روشن شده و حتی آنقدر آش شور شده که نمایندگان آزادی خواه و عدالت طلب آمریکایی!! نیز به گرفتن پول از سازمان اشاره می کنند.
در پایان باید به این کاسه لیس و پاچه ورمالیده رجوی گفت که نوشتن این گونه سطور برای تطهیر نمایندگان غربی کار ساز نیست و اگر رجوی جنایت کار این شعبده بازی را می دانست ابتدا برای خودش نسخه ای از این گونه می پیچید.