آخرین روزهای سقوط اشرف

خانواده های خوزستانی برای چندمین بار در طی دوسال گذشته عزمشان را جزم کردند و برای دیدار فرزندانشان راهی عراق شدند. دراین جمع مادران وخواهران همچنین پدر یا برادر بعضی ازا فراد گرفتار در فرقه رجوی حاضر بودند و همه به این امید که شاید اینبار بتوانند عزیزانشان را ببینند راهی شده بودند. هرچند که در دفعات قبل این امکان برایشان فراهم نشده و نتوانسته بودند فرزند دلبندشان را ببینند اما امید چیزی نیست که در وجود شان بمیرد و بازهم آمدند.
به کمپ رسیدیم. خانواده ها به کنارسیاجهای اشرف می رفتند و هرکس فرزندش را صدا میزد. به امید اینکه شاید او را درآن طرف سیاج مشاهده کنند. خانواده ها هر روز همین کار را تکرارمی کردند. مادران وخواهران نفرات اسیر در فرقه نام فرزندانشان را بارها و بارها تکرار می کردند و با اخلاقی نیکو و گفتاری متین و پر از حس عشق، اسیران کمپ را دعوت به هم صحبتی می کردند. مادرانی دردمند در کنار سیم خاردارهای دلگیر و مخوف اسارتگاه رجوی می ایستادند وبه نفرات روبروی خود که جوانان وعزیزان خانواده های خودشان اما دراین مقطع زمانی دستشان ازهمه دنیا کوتاه شده و رجوی خائن با ترفندهای شیطانی خود آنان را فریب داده سلام میدادند. و با مهر مادریشان آنان را به دنیای آزاد و حق مسلم سلب شده شان دعوت میکردند. اما درحضورمسئول و جلاد نمی توانستند عکس العملی جزآنچه که به آنان دیکته میشد را ازخود بروز دهند. و قصه پرغصه همیشه تکرار میشد. و عوامل امنیتی و اطلاعاتی جنایتکار رجوی با فرماندهی مزدوران حلقه بگوشش با فحش وناسزا وسنگ پرانی ازمادران دردمند استقبال میکردند. اما عشق این مادران،عشقی مادری وخدایی است و پایانی ندارد. این زنان مقاوم همچنان مهر وعطوفت مادری شان را ازاین بچه ها دریغ نمی کردند. دلم میسوزد که چرا باید به این مادران دلسوز اینگونه بی احترامی شود. اما می دانستم که حکم، حکم رجوی است و نفر اسیر راهی جز اطاعت کورکورانه ندارد. واقعا رجوی چه مرامی را دنبال میکند؟ و از چه مکتبی سیراب میشود؟ که درآن مکتب دیدار مادر با فرزندش کاریست شیطانی و ممنوع؟‌ چه تعالیمی است که درآن مهر و عطوفت مادری به فرزندش نکوهش میشود درکجا و کدام قاموس نگاشته شده که فرزند نباید با مادرش دیدار داشته باشد؟ واین چه آیینی است که درآن توهین وسنگ اندازی به مادر و خواهر توصیه میشود؟ نه دراسلام و نه درمسیحیت و یهود و نه حتی درمجامع لاییک وبی دین این رسم منحط وجود ندارد.
آیا این مادردردمند جز دیدن فرزندش چه چیز دیگری خواسته؟ چرا این خواست برحق وهدیه الهی که همانا مهر مادر به فرزندش است از نظر رجوی ها جرم باشد؟ رجوی خائن با چه اجازه ای به مادران وخواهران و پدران و برادران تشنه دیدار فرزندشان مارک مزدور و خائن می زند؟ خیانتی بزرگتراز اینکه رجوی دشمن ملت شریف ایران است و ادعای رهاییشان را سرمی دهد؟
این رسم منافقانه رجوی پایانش نزدیک است. وخانواده ها این راه را تا رهایی فرزندان اسیرشان ادامه خواهند داد. به امید روزی که سازمان منافقانه رجوی متلاشی شود.
حسن حمادی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا