شاید بارها وقایع تلخ و ضدبشری اتقاق افتاده در کمپ اشرف و کلا تشکیلات مجاهدین را شنیده ایم. تمامی این وقایع زمانی رخ داده است که مسعود رجوی این فرد خودشیفته و غیرطبیعی و هیستریک بنابه دلایل جاه طلبانه , زورمدارانه و منفعت طلبانه خواسته با زیر پاگذاشتن هر نماد انسانی و حتی تعریف شده حقوق بشری بدنبال امیال نابخشودنی و کثیف خود بوده است. فرم این اتفاقات نیز همواره با حرفهای دروغ مسعود رجوی استارت خورده و سایر مکانیزم های اجرایی را در کنار هم قرارداده و به نتیجه رسانده است. در بحبوحه انقلاب به همراه موسی خیابانی آنچنانکه از عکس منتشره و موجود مشخص است نزد رهبر فقید ایران می رود. هزار و یک دلیل می آورد که ما مجاهدین شخصیت انقلابی شما را بعنوان رهبری انقلاب می پذیریم ولی در عرض دو روز حتی خیلی کمتر ایشان را با قبیح ترین اتهامات روبرو ساخته و مشی مسلحانه را برای براندازی انتخاب و اجرا می کند!!. پرونده قطور این جنایتکار از این مسئله دهها هزار برگ را در خود جای داده است. از بمب گذاری در معابر عمومی و تجمع نمازگزاران جمعه گرفته تا خمپاره زنی به ساختمان آموزش و پرورش در تبریز یا از ترور مسئولین ایرانی تا کشتن کارگران و کارمندان بعنوان سرانگشتان رژیم!! و یا از هواپیما ربایی تا جمع آوری اطلاعات نظامی مملکت در زمان جنگ عراق علیه ایران تا بلوا سازی و انفجار لوله های نفتی ایران , از مزدوری برای امریکا و اسراییل و عربستان تا تصفیه و شکنجه و زندان کردن ناراضیان تشکیلات خود تا تحویل آنان به دستگاه ضداطلاعاتی صدام حسین. او درحالی در جلسات ویدئو کنفرانس خود برای ساکنین اشرف حرف میزند که گویا از خاطر برده است که حتی در روز روشن هم برای همان اعضای واو شده هم که همه اندیشه سلطه گرا و حقارت و سرکوبگری او را بهتر می دانند از درایت مقاومت! و یا اقتدار مجاهدین صحبت به میان می آورد!. آقای رجوی روزگار غریبی شده است. زمانی را بیاد می آورم که در ستاد مجاهدین در تبریز توسط مسئولین در کلاس های سیاسی از سازشکاری شهید بهشتی در برابر امپریالیسم حرفهایی را می شنیدم و چقدر همان فرد بر یکه تازی مجاهدین در نبرد با امریکا برایمان داستانها می گفت. ولی اینک سیمای آزادی عینا و همانند سیاست های رسانه ای عربستان و قطر و امریکا و یمن و اسراییل به بزرگنمایی ماجرای سوریه می پردازد و برای شعله ور شدن جنگ علیه ایران رقص رهایی را بنمایش می گذارد واز اثرات تحریم بر مملکت خود و اثرات آن بر توده های مردم ایران لذت میبرد!!. بقول آقای کریم حقی از اعضای سابق مجاهدین که سالها قبل می گفت: حتی فاحشه های آمستردام نیز به سرعت مسعود و مریم رجوی ارباب و مشتری عوض نمی کنند. واقعا سگ صفتی و گربه رقصانی و گرگ خویی برای مسعود رجوی آبرویی را بجا نگذاشته است. آیا شنیده ایم که در منطق انسانی و حزبی به اجبار از حوزه شخصی انسانها اعتراف بگیرند و آنها را وادار کنند همان همسر فرمانده فتح الله، فلان لحظات بد و خوب زندگی مشترک و سالیان قبلش را تحت نام لحظه گزارش نمایند!!. چگونه است مطابق نامه سرفرماندهی نیروهای ائتلاف به مسئولین مجاهدین در سال 2004 عنوان میشود که اعضای داوطلب ترک عراق می توانند تقاضای خود را به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تحویل نمایند ولی تا کنون که ماه چهارم سال 2012 میباشد آقای رجوی با شیطنت در مسائل داخلی عراق و جاسوسی برای مسئولین امریکایی و سرکوب نفرات ناراضی خود در اشرف و کشته سازی اغلب نفرات مسئله دار سازمان خود در چند مرحله عمدا در تقابل با خواسته های بحق خانواده ها برای انجام ملاقاتی با عزیزان خود و جامعه جهانی ایستاده است. آقای رجوی در کدام منظر سیاسی فردی همچون مهوش سپهری به دستور شما باید به عضو زن تشکیلات بگوید که شما دیگر جزو شورای رهبری هستید و دیگر رفتن تان از سازمان محال بوده و اگر برای جدایی مصمم شوید سرتان را کنار باغچه می بریم!!؟ آخر شما شش روز از هفته را با فلان مواجب بگیران و سیاستمداران امریکایی و اروپایی سر عدم انجام حقوق بشر در ایران سپری می کنید , سر این اتفاقات تاریخی در محکمه خلق خدا چگونه جوابگو خواهید بود. حال که کوزه بشکسته و آب بر خاک ریخته شده تاکی می خواهید گروههای اعزامی را با دروغ های پوچ خودت در قبال سرنوشت سازمان مجاهدین فریب دهی. مطمئن باش در مقابل یکدندگی و بی جربزه گی های تو با تمام توان ایستاده و بیاری خدا ایندفعه کمر تورا در چند ماه آینده به زمین کوبیده و بساط شیادی و وطن فروشی اصحابت را به گورستان تاریخ خواهیم سپرد.
فرید