آقای توفیق سلیمانی در سال 1367 توسط نیروهای مجاهدین خلق در شهر مرزی مهران اسیر و وادار به پیوستن به فرقه گردید. وی بمدت بیش از 24 سال در سازمان بسر برده و در تمامی طول این مدت خانواده اش که اهل کردستان هستند هیچگونه اطلاعی از وضعیت وی نداشتند و تصور می کردند که او در جنگ کشته شده است. آقای سلیمانی در طول این سالیان بارها و بارها درخواست ارتباط با خانواده اش را به مسئولین فرقه داد اما هرگز چنین اجازه ای به وی داده نشد. آقای جلال نیکپور اهل کرمان جهت کار به ترکیه رفته و در آنجا با امید به اخذ پناهندگی از کشورهای اروپائی و یافتن کار جذب سازمان مجاهدین خلق شد و به مدت 11 سال در سازمان برده است. یک چشم او به دلیل عدم رسیدگی در پادگان اشرف کور و چشم دیگرش نیز به همین دلیل در سازمان کم بینا شده است. آقایان سلیمانی و نیکپور در مورخه 29 /2/91 در پادگان اشرف به پلیس عراق تحویل داده شده و به این وسیله رهائی و آزادی خود را پس از سالیان رنج و محنت باز یافتند و توانستند بالاخره با خانواده های خود ارتباط برقرار نمایند. متن اعلام جدائی آقای توفیق سلیمانی به قرار زیر است: 
اینجانب توفیق سلیمانی بعد از نزدیک به 25 سال اسارت در فرقه رجوی توانستم از این فرقه لعنتی آزاد شده و به رهائی که مدتها چشم به راه آن بودم دست یابم. قبل از اینکه تصمیم بگیرم از فرقه رجوی خارج شوم از خود می پرسیدم که چرا در این مدت 25 سال که در تشکیلات رجوی خائن بودم نتوانستم به بیرون راه پیدا کنم و خبری از وضعیت خانواده ام داشته باشم. وقتی بعد از خروج از سازمان با خانواده ام تماس گرفتم به من گفتند که فکر میکردند به دست فرقه رجوی در تهاجم به شهر مرزی مهران کشته شده ام چون هیچ اطلاعی از من نداشتند. رهبر کثیف و دروغگوی این فرقه با تبلیغات کاذبش من وامثال من را در یک چهار دیواری خفقان تشکیلاتی نگه داشت تا امکان ارتباط ما با دنیای بیرون قطع شود و هرچه میگوید باور کنم. من یکی از اسرای همین فرقه بودم که در تهاجم به شهر مرزی مهران توسط همین فرقه زخمی شدم و از طرفی به من گفتند که دیگر نمیتوانم به ایران بازگردم چون اعدام خواهم شد. در خصوص خانواده ام میگفتند که معلوم نیست چه شده اند و چه بلائی بر سرشان آمده است. تاکنون فکر می کردم خانواده ای ندارم و همه از بین رفته اند. با همین دروغها و ترفند ها به من وانمود کردند که اگر به ایران برگردم دستگیری و شکنجه و اعدام در انتظارم خواهد بود. با این فریب و نیرنگ ها مرا در اسارت خود نگهداشتند. به من به دروغ گفتند که خودشان تلاش میکنند با خانواده ام تماس بگیرند و به آنها اطلاع بدهند که من نزد سازمان هستم ولی با تماسی که با خانواده ام بعد از آزادیم گرفتم متوجه شدم که هیچ اطلاعی از سرنوشتم نداشتند. الان در نقطه ای هستم که خودم انتخاب میکنم و آزادانه فکر می کنم و از بابت خودم نگرانی ندارم ولی دوستانم در همین فرقه در اسارت می باشند و نگران حال آنها هستم و لازم می بینم با هر آنچه در توان دارم برای آزادی آنان از فرقه رجوی فعالیت نمایم تا مثل من از قید و بندها رها شوند و آزادانه نزد خانواده و یا هر جایی که می خواهند بروند. توفیق سلیمانی – بغداد متن اعلام جدائی آقای جلال نیکپور به شرح زیر است: 
اینجانب جلال نیکپور، تحت تأثیر تبلیغات دروغین مسعود رجوی مبنی بر مبارزه برای آزادی ایران و حق حاکمیت مردم، در سال 1380 وارد تشکیلات این فرقه شدم و بعد از گذشت 11 سال با پی بردن به ادعاهای پوچ و بی محتوای او که قصدی جز اغفال و ایجاد یک فرقه کیش شخصیتی و تهی کردن افراد فریب خورده از هویت و ارزشهای معمول و شناخته شده اخلاقی و انسانی جامعه و فرهنگ ایرانی نداشت در تاریخ 3/3/91 جدائی خود از این گروه را اعلام کرده و تأکید مینمایم که درحال حاضر هیچگونه وابستگی تشکیلاتی و سیاسی و فکری به این فرقه و رهبرش ندارم و این سطور را در کمال اختیار و آگاهی برای روشن شدن اذهان افرادی که هنوز تحت تاثیر القائات دروغین این گروه می باشند می نویسم و مسئولیت کامل و تمام عیار مطالب فوق را با طیب خاطر به عهده می گیرم. جلال نیکپور – بغداد