از کاخ دجله تا دادگستری پاریس

مریم قجر عضدانلو، همسر سوم مسعود رجوی، روز سه شنبه پنجم ماه یونی، به علت انبوه جرم و جنایاتی که تنها در کشور فرانسه مرتکب آنها شده بود، در دادگستری شهر پاریس حضور یافت و این در حالی بود که همزمان در خارج از دادگستری شهر، تعداد زیادی از اعضای سابق این سازمان حضور یافته و به حضور تروریسم در خاک فرانسه اعتراضات متنوع بر پا کردند. مریم عضدانلو که یکی از بزرگترین ابزار قدرت کنونی و فرار از جرم و جنایتش را دلار می داند و دلار را هم از کاخ دجله به دست آورده و با خود به فرانسه آورده است، داستان مضحکش بر می گردد به اوضاع پس از جنگ اول متحدین علیه عراق که پس از آن، صدام حسین آنچنان مغرور و بی خیال شکست، شده بود که همسایه شرقی را مدتی از یاد برده و به راحتی به مسعود رجوی اجازه دخول به کاخ دجله و دروغپردازی و گدایی را نمی داد. مسعود رجوی هم وقتی دکان پر رونقش را بسته یافت، فکر بکری به سرش زد و او همان گونه که از همسران قبلی خود استفاده ابزاری کرده و آنان را قربانی مطامع شخصی خود کرده بود، این بار نیز زن سوم خود یعنی مریم عضدانلو را برای دریافت پول و سلاح، به کاخ دجله فرستاد. مریم عضدانلو، در این ماموریت ویژه موفق شد تا دل ارباب را به دست آورد. یکی از دلایل قدرت بیشتر ایشان در درون سازمان و هم اکنون در کشور فرانسه، امتیازات و دلارهایی است که از کاخ دجله به دست آورده است. ولی حال روز پاسخگویی فرا رسیده است. البته پاسخگویی را اگر آدم بخواهد در محضر خدا یا وجدان و طبیعت و کائنات و غیره باز پس بدهد، چه بسا این که نیازی به پاسخ دادن در محاکم قضایی و دادگاهها نباشد. ولی کسانی هستند که وجدان و محضر خدا و غیره را قبول ندارند و تا روزی که در رکاب ارباب به سر می برند، از پاسخ گفتن به مردم نیز طفره می روند. اما به هر حال بار کج به منزل نمی رسد و در کشور فرانسه آن مقدار دموکراسی و دادگاه و عدالت برای کسانی وجود دارد که به زعم خود برای فرار از جرم و جنایت، دموکراسی فرانسه را دیکتاتوری و دیکتاتوری صدام حسین را دموکراسی و عدالت می شمرند. چرا این که در آنجا یعنی عراق صدام حسین، همه چیزعکس عمل می کرد. برای تروریستها و آدمکشان، ترور و آدمکشی دکان پر رونق بود و بالعکس برای قربانیان همه راهها منجمله فرار، بسته بود. با این وجود، ایران فانوس، با تجربه گرانی که در این مسیر اندوخته به این باور است، آنانی که از کاخ دجله سر بر آورده اند، جملگی این شانس و اقبال را نداشته اند که تنها پایشان به دادگستری پاریس برسد. بلکه کسان دیگری در میانه راه بدون حداقل امکانات و فرصت دفاع از خود و خانواده، آنچنان به فلاکت و زبونی رسیدند که مورد عبرت خاص و عام شده اند. با این حال، مریم عضدانلو، شانس آورده است که به سرنوشت دیگر دجله نشینان گرفتار نشده و هم اکنون در پاریس زندگی می کند. ولی باز هم فرصت اصلاح و تغییر وجود دارد، اگرچه بسیار سخت است. زندگی در فرانسه، به این معنا نیست که آدم تنها زبان فرانسه را یاد بگیرد و از همه امکانات و موهبت های قرن بیست و یکم کشور فرانسه استفاده کند و به باورهای قرون وسطی و بر پا کردن دیکتاتوری در ایران، ایمان داشته باشد. اگر صدام حسین از کاخ دجله به جهنم سقوط کرد، او نه در فرانسه زندگی می کرد و نه به زبان فرانسوی حرف می زد و نه اعتقادی به دموکراسی و حقوق بشر کشور فرانسه و غرب داشت. ولی خانم عضدانلو که در غرب و کشور فرانسه زندگی می کند، اگر نتواند دموکراسی و حقوق بشر فرانسوی را مانند زبان فرانسه، یاد بگیرد و به کار ببندد، گناهش افزون تر از کسانی چون صدام حسین و بن لادن و دیگران خواهد بود و چه بسا سرنوشتی نگون بخت تر از کسانی داشته باشد که از کاخ دجله، به سقوطی عبرت انگیز و بدون بازگشت رسیده اند.

خروج از نسخه موبایل