هافینگتن پست مقاله ای از سخنگوی مجاهدین خلق منتشر می کند و سپس حذفش می کند؟ این اقدام درقبال تروریسم چه چیزی می رساند؟
دیروز صبح ] 11 ژوئیه [، هافینگتن پست یادداشتی از حسین عابدینی، که در بالای صفحه با عنوان « عضو پارلمان در تبعید مقاومت ایران » معرفی شده بود، منتشر کرد. بیوگرافی مشروح وی در هافینگتن پست می گوید که وی « عضو کمیته امور خارجی شورای ملی مقاومت ایران » است. شورای ملی مقاومت، شاخه سیاسی مجاهدین خلق است که گروه مخالف ایرانی (متحد با سابقه صدام) است و از سال 1997 رسماً در فهرست وزارت امور خارجه امریکا سازمانی تروریستی شناخته شده است، با این حال در مدت اخیر مبالغ هنگفتی پول به مقامات سابق امریکایی از هر دو حزب می داده اند تا از آن ها حمایت کنند (رئیس جمهور مخفی شورای ملی مقاومت مسعود رجوی و همسرش مریم رجوی، رهبر مجاهدین خلق هستند). عابدینی، نویسنده هافینگتن پست، در گزارش های خبری به عنوان سخنگوی مجاهدین خلق معرفی شده است، خودش نیز هنگامی که می خواهد مثلاً در نامه هایی که به ان بی سی نیوز می نویسد، از گزارش های منفی علیه گروهش انتقاد کند، به همین ترتیب خود را معرفی می کند.
مقاله روز گذشته عابدینی در هافینگتن پست از گردهمایی 23 ژوئن در پاریس تعریف و تمجید کرد. وی ادعا کرد که بیش از « صد هزار نفر تبعیدی ایرانی و حامیان مقاومت ایران از پنج قاره جهان » شرکت داشتند. گزارش خبری عابدینی در واقع می گوید: « ده ها هزار ایرانی » شرکت کردند، و « آن ها با بیش از هزار اتوبوس از همه اروپا » به آنجا آورده شده بودند ـ که این بازتاب دهنده ی بودجه مجاهدین است که به طرز شگفت آوری نامحدود است. عابدینی با لاف زنی گفت که سخنران اصلی مراسم رهبر مجاهدین رجوی بـــود (که او را « رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران » می نامد) ـ خب گردهمایی مجاهدین بوده است ـ وی به نقل از ] مریم [ رجوی با مقدمه چینی بسیار خواستار حذف مجاهدین از فهرست سازمان های تروریستـــی می شود.
چنانچه در گردهمایی های مجاهدین معمول است، عابدینی توانست از بیش از ده سیاستمدار بلند پایه سابق امریکا از هر دو حزب که در مراسم سخنرانی کردند تعریف و تحسین کند. بسیاری از این افراد اگر نه همه شان بارها برای سخنرانی هاشان در حمایت از مجاهدین مبالغ زیادی پول گرفته اند. بنابر ادعاهای عابدینی، گردهمایی اخیر مجاهدین خلق بسیاری از هواداران مرسوم سازمان را در برداشت: شهردار سابق نیویورک رودی جیولیانی، فرماندار دمکرات سابق پنسیلوانیا ادرندل، فرماندار دمکرات سابق مکزیکو و سفیر سازمان ملل متحد بیل ریچاردسون، سفیر سابق در سازمان ملل جان بولتون و دادستان کل جمهوری خواه سابق مایکل موکیزی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه پی جی کراولی، چند ژنرال بازنشسته امریکایی.
کمی پس از انتشار مقاله در هافینگتن پست، چندین نفر در تویتر که (من معتقدم) اولین آن ها روزنامه نگار ایرانی هومن مجد بود، متذکر شدند که هافینگتن پست مطلبی تبلیغاتی از یک گروه تروریست شناخته شده منتشر کرده است و سئوال برایشان مطرح شده بود که آیا برای همه گروه های تروریستی از جمله القاعده به همین شیوه عمل می کنند. پس از آن که چندین نفر دیگر از جمله رابرت مک کی و خود من عجیب بودن این اقدام هافینگتن پست را متذکر شدیم، هافینگتن پست مقاله را حذف کرد. اگر الآن به URL مطلب بروید این جمله را می بینید: « یادداشت سردبیر: این مطلب دیگر در هافینگتن پست قابل دسترسی نیست » (در نسخه پنهانی مطلب هنوز قابل خواندن است). هیچ توضیحی برای حذف این مطلب ارائه نشده است، اما یک سخنگوی هافینگتن پست، روذرالدرسون، شب گذشته به تحقیق من چنین پاسخ داد:
اشتباهی منتشر شده بود. طبق خط مشی مان، ما مطالب افراد مرتبط با سازمان های تروریست شناخته شده را منتشر نمی کنیم. سردبیر بلاگ نمی دانسته شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی مجاهدین خلق است و آن مطلب را منتشر کرده است. وقتی اشتباه معلوم شد، مطلب حذف شد.
علی رغم این « خط مشی »، همین مقاله عابدینی در سایت انگلیسی هافینگتن پست باقی است. به علاوه هافینگتن پست قبلاً هم چندین مطلب از عابدینی منتشر کرده است از جمله مطلبی کــــــــه در آن « مقاومت » ایران و سوریه را با هم مرتبط می کرد و خواستار حمایت غرب برای هر دوشان می شـــد، و مقاله ای دیگر که در آن به ایران بر چسب « کانون تروریسم » می زد و مطالب دیگری که درباره مجاهدین لفاظی های غلوآمیز می کند. همه آن مطالب عابدینی هنوز در سایت هافینگتن پست باقی هستند.
اگر بخواهم روشن بگویم، من رویکرد هافینگتن پست را قابل مخالفت نمی دانم ـ چه در مورد انتشار مطالب سخنگویان مجاهدین و چه حذف آن ها. اینجا مسئله این نیست. من شخصاً معتقدم که بهتر است از همه گروه ها بشنویم و بگذاریم همه دیدگاه ها منتشر شوند به جای آن که بیهوده سعی کنیم آن ها را سرکوب کنیم، اما اگر هافینگتن پست واقعاً خط مشی ای علیه انتشار مطالب « افراد مرتبط با سازمان های تروریست شناخته شده » دارد ـ درست مانند قوانینی که فراهم کردن « حمایت مادی برای سازمان های تروریستی » را جرم می شمارد ـ باید به طور یکسان شامل مجاهدین خلق و کسانی که با آن همکاری می کنند نیز بشود (از جمله شامل چهره سیاسی که در فهرست پول گیرندگان از مجاهدین خلق در واشنگتن دی سی هستند).
درپی حملات یازدهم سپتامبر، دولت امریکا به خروجی رسانه های امریکایی دستور داد که هیچ بیانیه ای از اسامه بن لادن پخش نکنند به دلیل آن که ممکن است وی در بیانیه هایش علامت های رمزداری به پیروانش بدهد تا عاملان سری اش را در خاک امریکا فعال کند. شاید از حرکت بینی اش استفاده کند مثل داستانی که در آن با حرکت بینی قدرت جادویی اش آزاد می شد.. و بسیاری از خروجی های رسانه های امریکایی (بدون شک) انجام وظیفه کردند. به نظر واضح می رسد که دلیل واقعی سرکوب آن بیانیه های القاعده این بود که مطمئن شوند که امریکایی هایی که در پی حملات 11 سپتامبر قابل فهم بود که برایشان این سئوال مطرح شود که « چرا آن ها از ما متنفر هستند؟ » از شنیدن علت واقعی نارضایتی القاعده از تهاجمات امریکا منــع می شوند و بنابراین در عوض به آن ها گفته شد که « آن ها از ما متنفرند چون ما آزادیم»؛ در 21 سپتامبر 2001 جرج بوش گفت: « امریکایی ها می پرسند « چرا آن ها از ما متنفرند؟،… آن ها از آزادی های ما متنفرند: آزادی مذهب ما، آزادی بیان ما، آزادی ما برای رأی دادن و متحد شدن و مخالفت کردن با یکدیگر». به عقیده من خیلی بهتر است که اجازه دهیم همه عقیده ها ابراز و منتشر شوند، اما ممنوعیت برای گروه های تروریستی و حامیانشان باید به طور یکسان اعمال شود.
آنچه ماجرای هافینگتن پست را پر اهمیت می کند این است که انتشار مقالاتی از سخنگویان و حامیان پول گرفته ی دیگر گروه های تروریستی که دارای حمایت گسترده ای در میان بزرگان واشنگتن نیستند ـ مثل القاعده و حماس و حزب ا… ـ غیرقابل تصور است. با مجاهدین خلق به شیوه ای متفاوت رفتار می شود چــون « تروریست های ما » هستند. ان بی سی نیوز گزارش کرد که « حملات مرگبار علیه دانشمندان هسته ای ایران توسط یک گروه ایرانی مخالف ] مجاهدین [ که مورد حمایت مالی، آموزشی و نظامی سرویس سری اسرائیل است انجام می گیرد، در حالی که سیمور هرش از نشریه نیویورکر در ماه آوریل با شرح جزئیات اعلام کرد که امریکا آموزش های گسترده ای به عاملان مجاهدین در خاک امریکا ارائه داده است. کل ماجرای متناقض مجاهدین خلق، به همان جذابیت دیگر ماجراهای این چنینی در طول این سال ها، ذات حقیقی تروریسم و قوانین آن را به تصویر کشید: کل ماجرا در افشاگری سیاسی و قانون امریکا ـ هیچ هدفی ندارد مگر برای ممنوع کردن و جرم شناختن حمایت از گروه هایی که از خشونت در مقابله با خشونت و تهاجم امریکا استفاده می کنند و در مقابل، مجاز شمردن و توانا کردن گروه هایی که از چنین خشونتی برای پیشبرد منافع امریکا استفاده می کنند.
در گذشته مجاهدین خلق با صدام همکاری نزدیکی داشتند (در زمانی که صدام دشمن امریکا بود و نه متحدش)، بنابراین آن ها آن موقع بد بودند: تروریست بودند. در واقع، در سال 2003 هنگامی که دولت بوش به دنبال حمله به عراق بود، یکی از دلایل اصلی که از آن صحبت شد « حمایت صدام حسین از تروریســم بین المللی » بود و سندی تهیه کرد که این گفته را ثابت کند که در آن یکی از اولین اتهاماتی که مشخصاً در فهرست آمد این بود:
عراق به گروه های تروریستی مثل سازمان مجاهدین خلق (MKO) پناه داده است، این گروه از خشونت تروریستی علیه ایران استفاده کرده است و در دهه 1970 مسئول قتل چندین شهروند و پرسنل نظامی امریکایی بوده است.
بنابراین، همین نه سال پیش بود که، رابطه صدام با مجاهدین از نظر حکومت امریکا اثبات این بود که صدام به تروریست ها پناه می دهد. اکنون مجاهدین برای منافع امریکا و اسرائیل کار می کند (و با آن ها همکاری می کند)، خب یکدفعه، خوب می شود و مهم ترین مقامات ارشد آزادند که آشکارا از آن ها پول بگیرند و این گروه تروریستی پشتیبانی کنند (در نتیجه، قابل پیش بینی و بسیار محتمل است که با حذف مجاهدین از فهرست تروریستی دولت اباما به آن ها پاداش بدهد). آن ها اساساً احمد چلبی های ایران هستند: علی رغم این که در ایران شدیداً مورد تنفر هستند چون در جنگ عراق علیه ایران از عراق حمایت کردند. به طرز فریبکارانه ای به عنوان صدای حقیقی امریکاخواهی، اسرائیل خواهی، غرب خواهی مردم ایران در خدمت غرب هستند (حامی دستمزد گرفته مجاهدین هوارددین گفته است که امریکا باید رهبر مجاهدین را به عنوان رئیس جمهور قانونی ایران به رسمیت بشناسد.)
پاسخ هافینگتن پست به فشار دیروز برای حذف مطلب مجاهدین و گفتن از خط مشی اش علیه انتشار مطالب « مرتبط با سازمان های تروریست شناخته شده » ارزشمند است به لحاظ اینکه مسخره بازی پــــــــوچ « تروریسم » در سیاست امریکا را نشان می دهد. دست کم به لحاظ قانونی، مجاهدین خلق به همان اندازه سازمان تروریستی است که القاعده، هر چند که آن ها « تروریست های ما » هستند و بنابراین به جای تحقیر شدن، پاداش می گیرند و رسانه ای می شوند.
اخیراً معلوم شد که کلارنس پینج روزنامه نگار با سابقه شیکاگو تریبون، 20 هزار دلار دریافت کرده است تا علاوه بر مخارج سفر در همین گردهمایی مجاهدین در پاریس سخنرانی کند. هنگامی که این موضوع فاش شد، شیکاگو تریبون از وی بازخواست کرد و او اعلام کرد که مبلغ را برمی گرداند. شگفت آور است که چقدر پول در حال پرواز در اطراف امریکایی های سرشناس و با نفوذ هست و دست آخر راه خود را بــــه جیب های آن ها می یابد تا برای این گروه تروریستی بازار گرمی کنند.
در یادداشتی متفاوت، روزنامه نگار ایرانی گاردین، سعید کمالی دهقان، امروز] 12 ژوئیه [ جزئیاتی از عواقب تحریم ها علیه ایران نوشت که چگونه شدیداً به مردم عادی ایران آسیب می رساند در حالی که برای تحلیل بردن حکومت و برنامه تحقیقات هسته ای اش کار چندانی نمی کند. رضا اکبری، تحلیل گر سیاست خارجی نیز همین عقیده را دارد.
و بالاخره، گزارش تازه پنتاگون به کنگره، که جمعی از دانشمندان امریکایی ارائه کردند، تأکید می کند که « در حالی که ایران قابلیت های تهاجمی خود را گسترش می دهد، موضوع نظامی ایران اساساً خاصیت دفاعی دارد » ـ مشخصاً « دکترین نظامی ایران همچنان برای کند کردن تهاجم طراحی می شود؛ برای هدف قرار دادن مواضع نظامی، سیاسی و اقتصادی رقبایش؛ برای پیشبرد راه حلی دیپلماتیک در برابر دشمنی ها و اجتناب از هرگونه اقدامی که اصل منافعش را به چالش بکشد.» بگذارید بار دیگر تکرار کنم: کاملاً قابل فهم است که « موضع نظامی ایران اساساً خاصیت دفاعی دارد». گلن گرین والد – Salon.com