حبابی که در حال ترکیدن است

اطلاعیه شورای ملی مقاومت مجاهدین در تاریخ دوازدهم شهریور 91 و اعلام این جمله از مریم رجوی مبنی بر اینکه: "حدود 680تن مجاهدان اشرف در روز 22شهریور آماده حرکت از اشرف به لیبرتی هستند"، نقطه عطفی در پروسه تخلیه قرارگاه اشرف محسوب میشود. ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز در بیانیه ای که در تاریخ 29 اوت ۲۰۱۲ (هشتم شهریور 91) صادر گردید، ضمن استقبال از انتقال مسالمت آمیز گروه ششم از ساکنان قرارگاه اشرف به لیبرتی بار دیگر تاکید کرد؛ همان گونه که وزیر امور خارجه در 29فوریه ۲۰۱۲ اعلام کرد: «با توجه به تلاشهایی که برای انتقال ساکنان اشرف به لیبرتی در جریان است، همکاری موفق و صلح جویانه مجاهدین خلق در ترک اشرف یک عامل کلیدی در تصمیم در مورد استاتوی مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان تروریست خارجی است.» بنابراین اظهارات مریم رجوی در این اطلاعیه، بوضوح نشان دهنده شکست کامل پروپاگاندای مجاهدین در جدال 9 ماهه ای است که از 25 دسامبر 2011 با دولت عراق، سازمان ملل متحد و آمریکا را آغاز کرده بودند.
الحق که طی این مدت مجاهدین به انواع و اقسام ترفندها و فریبکاری ها متوسل شدند. در رسانه های جمعی و پایگاههای خبری شان از انبوه حمایت های سیاسی از کوچه و پس کوچه های شهرهای عراق تا سایر کشورهای منطقه و از انبوه نامه و امضا و سخنرانی از پارلمانترهای کشورهای اروپایی تا سیاستمداران و ژنرالهای بازنشسته آمریکایی داد سخن دادند تا شاید بتوانند شرایط سیاسی را به نفع خود تغییر داده و در قرارگاه اشرف باقی بمانند. بنابراین مجاهدین که با تمام قوا و به کمک حامیان استیجاری شان و با هزینه کردن میلیون ها دلار وارد این جنگ سرنوشت ساز شده بودند نهایتا با شرمساری و ذلت تمام تن به تسلیم دادند. پروسه اخیر یک تجربه ی تلخ و یک روسیاهی تمام عیار برای رهبران مجاهدین است و در این مجموعه فعالیت از تنها چیزی که خبری نبود، حمایت مردمی بود. چرا که رهبران مجاهدین فکر میکردند میتوانند جای حمایت های مردمی را با دلارهای حاصله از فروش نفت عراق که در ازای ریخته شدن خون اعضای مجاهدین و مردم ایران بدست آمده است را پر کنند بنابراین اگر مسعود رجوی روزی توانست با فریبکاری تمام، پای گذاشتن در خاک عراق در 17 خرداد 1365 را «پرواز تاریخ ساز»، حضور در «جوارخاک میهن» یا «منطقۀ مرزی» لقب داده و بگوید: "می روم تا برافروزم آتش ها در کوهستانها"، اکنون هم خواهد توانست باز به همان شیوه فریبکاری در مقابل موج سهمگینی که تار و پود مجاهدین را درهم نوردیده است، بایستد. اگر اعلام جنگ مسلحانه در سی خرداد سال 1360 اولین اشتباه استراتژیکی رجوی بود، رفتن به عراق و خزیدن زیر قبای بدترین دیکتاتور منطقه و سرهم بندی کردن «استراتژی جنگ آزادیبخش نوین» و لاجرم تشکیل «ارتش آزادیبخش ملی ایران» نیز آخرین گام برای نابودی مجاهدین بود که توسط رجوی برداشته شد. حال باید گفت آنچه که رهبری مجاهدین و بعد از گذشت سی و اندی سال برای اعضای نگون بخت این تشکیلات به ارمغان آورده است تنها «زندانی» به نام لیبرتی است. بدین ترتیب وابستگی به بیگانگان بعبارت دقیق تر تجارت از طریق وطن فروشی بدترین نوع کسب و کاری است که در طول تاریخ مبارزات یک صد سال اخیر مردم ایران تنها به نام مجاهدین مُهر گردید. حال اگر طی این پروسه، نگاه جامعه جهانی به موضوع قرارگاه اشرف و ساکنان محصور در آن از زاویه کمک به یک فاجعه انسانی بعنوان محصول سی ساله اندیشه بغایت فرقه گرایانه مجاهدین در خاک عراق بود، ولی از نظر رهبری مجاهدین فرصتی بازهم برای سواستفاده هر چه بیشتر از ساکنان محصور در قرارگاه اشرف در مسیر تحقق اهداف اپوزیسیون خود فروخته بود. چرا که پس از سالیان، و با درگیر شدن مجاهدین در موضوع تخلیه قرارگاه اشرف و رسانه ای شدن آن،، بشدت باعث احساس هویت در تشکیلات مجاهدین و بویژه رهبری آن میگردید، بنحویکه رجوی در کال کنفرانس 27 اسفند 1390 نیز، آنرا ارتقاء یک مدار کیفی هم در پهنه تشکیلاتی و هم در عرصه سیاسی و همچنین در سطح بین المللی تجزیه و تحلیل کرده بود. ولی رهبران مجاهدین دیگر به این فکر نکردند که این موفقیت برای مجاهدین با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارند گذرا و موقتی است و بمثابه حبابی عمل میکند که اکنون در حال ترکیدن است. سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعات مجاهدین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا