گروه مجاهدین که به عنوان گروهی نامحبوب برای شهروندان داخل کشور و ایرانیان مقیم خارج توصیف میشود، طی فعالیتش حملات خونباری را طرحریزی کرده و اکنون با هزینههای هنگفت، مقاماتی را در آمریکا و اروپا برای حذف از فهرست گروههای تروریستی فریفته است. به گزارش فارس، «دنی شکتر» تحلیلگر سرشناس آمریکایی در مقالهای مینویسد: هنگامیکه مجاهدین در افغانستان به ترور افراد بلندپایه میپرداختند، نیروهای روسی به منطقه اعزام شدند تا از فروریزی حکومت وقت افغانستان پیشگیری کنند. مجاهدین افغان که در مقابله با نیروهای بیگانه، از دیدگاه واشنگتن مبارزان راه آزادی بهشمار میآمدند، با این وجود از جانب دشمنانشان تروریست خطاب میشدند. بعدها هنگامیکه آنها علیه هجوم آمریکاییها به سرزمینشان و تحمیل یک حکومت دستنشانده شوریدند، بار دیگر اما بواسطه آمریکاییها تروریست نام گرفتند. زمانی که گروههای مسلح به پشتیبانی ناتو با حکومت قذافی میجنگیدند، آنها نیز رهپویان آرمان آزادی خوانده میشدند اما همین چندی پیش که اقداماتی علیه ایالات متحده در لیبی صورت گرفت، چیزی که هماکنون احساس و اندیشه غالب نسبت به آمریکاست، مبارزان راه آزادی به یک عده تروریست تقلیل داد.
درست همین هفته پیش در یک گردهمایی دیگر در پاریس، رئیس سابق کنگره که یک جمهوریخواه بینهایت محافظهکار است و برای ریاستجمهوری هم نامزد شد، برخلاف اینکه توقع میرفت یک گینگریچ جدید باشد، در روزهایی که سراسیمه به دنبال بازپرداخت قرضهای کمپین تبلیغاتیاش است، در یک فیلم در حال تعظیم به رهبر گروهی است، بنام مریم رجوی که در فرانسه استقرار دارند. شرکتهای لابیگری سرشناس مبالغ هنگفتی را جهت تأمین حمایت و پشتیبانی از اِم.ایی.کِی دریافت کردهاند. بنا به شرح یواِس نیوز: یک بنگاه لابیگری (Victoria Toensing of DiGenova & Toensing) مشهور که در ماجرای رسوایی بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی درگیر بوده، 110 هزار دلار در سال 2011 دریافت کرد تا برای تصویب قطعنامهای به نفع مجاهدین لابی کند. بنگاه مزبور پنج لابیست را به این کار مأمور کرد تا امضاهای لازم برای تصویب قطعنامه را جمعآوری کنند. هر کدام از آنها جداگانه در سال 2011، مبلغ 290 هزار دلار و در سال 2012، مبلغ 100 هزار دلار دریافت کردند تا مأموریت خود را به اتمام برسانند. بنگاه پل مارکُنه و شرکا هم به دلیل تلاشهایش در این راستا مبالغ 5 هزار دلار در سال 2010 و 5 هزار دلار دیگر در سال 2011 دریافت کرد. به گزارش گِلِن گرینوالد در نشریه سالن، ارتباط نزدیک شمار زیادی از مقامات واشنگتن با سازمان تروریستی فوقالذکر منجر به یک رشته بازرسیهای رسمیِ فدرال از مقامات مرتبط شده است. شیل هوارد دین (کاندیدای سابق ریاستجمهوری از حزب دموکرات) که یکی از این دریافتکنندگان است، در ملاقاتی با رهبر مجاهدین اعلام کرده، رهبر مزبور، تمایل داشته است رئیس جمهور ایران شناخته شود و در نمونهای دیگر، رودی گیولیانی هم که از دریافتکنندگان بوده، سخاوت سازمان را بارها ستوده است. پروپابلیکا هم که یک رسانه غیر دولتی است فاش کرده است که یک روزنامهنگار بسیار برجسته که بدلیل گزارشات در خصوص ماجرای واترگیت به شهرت رسید، مبالغی را دریافت کرد تا به نفع گروه اِم.ایی.کِی صحبت کند. در یک بعد از ظهر شنبه در فوریه گذشته، کارل بِرن اشتاین (روزنامهنگار) روی سکوی سخنرانی سالن رقص گراند در والدوفاستوریای منهتن رفت و طی نطقی، دولت آمریکا را به حذف نام یک گروه مبهم ایرانی موسوم به مجاهدین خلق (اِم.ایی.کِی) از فهرست رسمی سازمانهای تروریستی فرا خواند. این سخنرانی، در مقابل یک جمعیت 1500 نفری، برن اشتاین را به یکی از روزنامهنگاران معدودِ همسو با ام.ایی.کِی تبدیل کرد که در غالبِ نشستهای کمپینِ حامیانِ مجاهدین، برای خلاص کردن این سازمان از عنوان رسمی تروریست و محرومیتهای قانونی متعاقب آن، شرکت میجوید. او به پروپابلیکا گفت که برای حضور در گردهماییها 12هزار دلار دریافت کرده است با این تذکر که "من به عنوان یک حامی در جلسات شرکت نمیکردم." مخاطب نطق بِرن اشتاین، گروهی از سیاستمداران نامدار دوحزبی از جمله شهردار سابق نیویورک رودی گیولیانی، نماینده سابق مجلس پاتریک کِنِدی، دادستان مایکل موکَسی و رئیس سابق کنگره دِنیس هَستِرت بودند. مجموعه فوق افرادی بودند که خریدن آنها بسیار دشوار بود اما گروه ام.ایی.کِی به پشتوانه لابیستهای صاحبنفوذش نشان داده است چگونه پول میتواند روند امور در واشنگتن را تعیین کند. شواهد فوق گویای این نکته است که موضوع تروریسم در پیوست با تغییرِ مُدهای سیاسی چقدر پر منفذ است و چقدر دانش رسانه اندک یا با دشواری به یاد میآورد و نهایتاً جو سیاست چقدر راحت توسط عناصر درونی یا خودیها تحت تأثیر قرار میگیرد، خاصه زمانیکه در ازای چند ساعت کار پول هنگفتی وجود داشته باشد. این امر همچنین نشان میدهد سیاست تحریک گری در واقع، بخشی از یک استراتژی بلندمدت است تا به بالا رفتن روزافزون تنش بینجامد. دامنه تاکتیکها از فرستادن ناوگان دریایی برای تهدید به سمت ایران آغاز میشود تا شاید در اثر بروز حادثهای مشابه جنگ خلیجِ تنُکین، به هنگام مانور دفاعی نیروهای مسلح ایران و سپس ادعای آمریکا مبنی بر بروز تجاوز، توجیه شروع حملات هوایی و فرستادن هواپیماهای بیسرنشین فراهم شود. حتی امتناع برای صدور ویزا برای ایرانیان جهت حضور در اجلاس عمومی سازمان ملل، به نظر بخشی از یک استراتژی طراحی شده جهت آگاهی منتقدان اسرائیلی و جمهوریخواهان است که بگوید آمریکا در صورت لزوم آنروی سکه را نشان خواهد داد. خارج کردن نام یک گروه تروریستی از فهرست وزارت امور خارجه، همسو با رویکردیست که "غافلگیری اکتبر" را پیشبینی کرده و هدف از طراحی اش به صف کردن رایدهندگان پشت پرچم و فرماندهیشان است.