معمولاً فرقه رجوی به هر خبرنگاری اجازه نمیدهد وارد قرارگاه شود و با نفرات مختلف مصاحبه و گزارش تهیه نماید. برای همین همیشه گزارش این دسته از خبرنگاران همان است که انتظارش را دارند بیرون بیاید. ولی این بار گویا رجوی دچار اشتباه شده است چرا که الیزابت روبین این خانم خبرنگار بهجای این که پس از رفتن به قرارگاه از رجوی و فعالیتهایش دفاع کند، ساز مخالف را سرداده و غیر از مقالهی مفصلی که در مجلهی تایم منعکس کرده است اخیرا در سایت فرانس24 متنی قرار داده، اشاره به حربهی جدید رجوی یعنی اطلاعیه پراکنی و مورد جدیدی که اخیرا زیر رگباری از این اطلاعیهها قرار گرفته است یعنی مارتین کوبلر نمایندهی ویژهی سازمان ملل در امور پناهندگان پرداخته است. بنابراین آوردن شمهای از حرفهای این خبرنگار در این رابطه و اصل دعوای رجوی با مارتین کوبلر در اینجا جالب توجه است. روبین مینویسد:
"گروه تبعیدی ایرانی مستقر در خاک عراق که برای سالها دست به حمله علیه ایران میزد هم اکنون از سلاح دیگری استفاده میکند، اطلاعیه."
هیات نمایندگی سازمان ملل که تلاش کرده تا خروج نزدیک به 3400 نفر اعضای MEK را از عراق فراهم کند اخیراً مورد هدف اطلاعیههای این گروه قرار گرفته است.
دولت عراق میخواهد که MEK خاک قلمروش را ترک کند و در همین رابطه توافقنامهای را با سازمان ملل در دسامبر سال گذشته به امضا رساند.
در 18فوریه، اولین گروه 397نفری به عنوان بخشی از این فرایند، از قرارگاه اشرف در استان دیاله شمال شرقی بغداد به کمپ لیبرتی که قبلاً پادگان نظامی آمریکاییها در نزدیک بغداد بود، منتقل شدند.
اما بلافاصله بعد از آن، رجوی دربارهی شرایط این کمپ، شروع به شکایت کرد و هیات همکاری سازمان ملل در عراق (UNAMI) را که در ماه ژانویه اظهار داشت: "لیبرتی استانداردهای انساندوستانهی بینالمللی را برآورده کرده است"، متهم به غلط جلوه دادن شرایط آنجا کرد.
این شگرد رجوی که با دادن اطلاعیههای مکرر به رسانهها و گلچین سیاستمداران شناخته شده غربی که بیایند از طرف آنها صحبت کنند، روی فعالیتهای روابط عمومی تمرکز کرده است، به میزان قابل توجهی نسبت به فعالیتهای سابقش تفاوت دارد.
ولی اصل داستان از کجا شروع شد، 15سال قبل آمریکا، MEK را به عنوان یک سازمان تروریستی در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد.
در جنگ هشت سالهی ایران و عراق 88-1980، صدام حسین اجازه داد رجوی قرارگاه اشرف را احداث کند و او هم نیروهایش را در سراسر مرز با ایران به جنگ با آنها واداشت و در این رابطه از حمایت مالی و لجستیک سنگینی از جانب صدام برخوردار شد.
اما در سال 2001 رجوی از این کار دست کشید و در سال 2003 به دنبال اشغال خاک عراق توسط آمریکا، خلع سلاح و درنتیجه متوسل به تاکتیک اطلاعیهپراکنی شد.
با این تاکتیک توانست نام MEK را از لیست تروریستی در اروپا و سپس در آمریکا خارج سازد.
یک روز پس از این که اولین گروه آنها به لیبرتی منتقل شد، رجوی کارشناس سازمان ملل که کمپ لیبرتی را ارزیابی کرده بود، دروغگو خواند و به وضوح آن را اجباری خواند که یک گزارش غیرواقعی را با تصحیحات ضروری که از جانب مقامات سیاسی یونامی اجرا شده بود، تسلیم کند. کانکسها و سرویسهای بهداشتی کثیف و غیرقابل استفاده بوده و کمبود هم وجود دارد، برق هم مثل زندانها از ساعت ده و نیم شب قطع میشود.
اطلاعیه روز بعد، کمپ را با اشاره به حضور نیروهای امنیتی عراق، همانند زندانی تحت کنترل شدید توصیف کرد. و از اینکه یونامی و فرستادهی سازمان ملل آقای مارتین کوبلر با تاییدشان در ساختن این زندان بعنوان کمپ پناهندگی به دولت عراق همکاری کردهاند اظهار تاسف کرد.
اطلاعیه بعدی در 27 فوریه اشاره به دروغهایی میکند که مارتین کوبلر ساخته تا ساکنین قرارگاه اشرف به صورت اجباری به کمپ لیبرتی جابجا شوند.
وقتی از کوبلر راجع به این اطلاعیهها سوال شد جواب داد که کمپ لیبرتی قابلیت پذیرش 5000 سرباز آمریکایی را داشته است بنابراین باید تاسیسات کافی برای 400 نفر که آنجا زندگی میکنند را داشته باشد.
او گفت: «فکر نمیکنم که مشکل تاسیساتی، مشکلی باشد، اگر آنجا آشغالی هست، خوب آشغال را میشود برداشت که باید هم برداشته شود و دولت عراق هم آماده است تا از کامیونهای حمل زباله استفاده کند ولی باید به کمپ وارد شوند تا بتوانند آشغالها را بردارند.»
او با اشاره به فرایندی که باید قبل از این که بتوانند اسکان مجدد پیدا کنند، تکمیل شود، اضافه کرد: «هدف از تمام این کارها جهت تعیین وضعیت پناهندگی است.»
اطلاعیه بعدی در همین زمان اعلام کرد که MEK با توطئه روبرو شده است.
در این اطلاعیه آمده بود که «تمام برنامه برای جابجایی ساکنین قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی، طرحی از جانب ایران است و نه کس دیگری».
آنها کمپ لیبرتی را کمپ زندان خواندند. و گفتند که دوربینهای جاسوسی و وسایل استراق سمع در این کمپ اطلاعات را به سفارت ایران در عراق و ماموران دولت ایران میرساند.
آنها خواستار بیرون رفتن نیروهای عراقی از کمپ و آزادی عمل ساکنین آن شدند.
آنها علیرغم تعداد زیادی اطلاعیه علیه سازمان ملل و دروغگوییشان درباره شرایط آنجا خواستار تحت نظارت بودن کامل از جانب نیروهای سازمان ملل شدند.
به این ترتیب مشخص است که اطلاعیهپراکنی به عنوان حربه جدید رجوی میتواند علیه هر کسی ولو یک مقام عالیرتبه سازمان ملل را هم مورد هدف قرار دهد. رجوی به این مسئله اشاره نمیکند که نفرات در هر جایی که باشند چه داخل عراق و چه خارج از عراق مجبورند بهصورت روزانه نشستهای غسل و انتقادی برگزار کنند، تا مبادا ذهنشان به آنطرف قرارگاه و علایقشان برود یاد خانوادهشان و…برود در اینصورت لحظههایی غیر از رجوی است که در ذهنشان آمده است. اگر همه چیزی رجوی نباشد پس حتماً چیزی دیگر جای آن در ذهنشان لانه کرده است. و این نشستها برای افشاگری همین جاها در ذهن است تا هر چه بیشتر فرد را مشروط به رجوی کرده و از خود سلب اختیار شود.
بنابراین نیرویی که حداکثر فشار تشکیلاتی و ایدئولوژیکی بر او حاکم است دیگر طبیعی است شرایط فیزیکی نامناسب کمپ لیبرتی را تحمل نکند و برای همین با هر کس که روی ابقا در همین وضعیت کمپ لیبرتی اصرار داشته باشد، حداکثر افشاگری و حمله را از طریق اطلاعیههای رگباری بر آن گروهها، ارگانها و اشخاص حقوقی و حقیقی که این کمپ را مناسب میدانند، اعمال میگردد.
در پایان به آخرین نوع موضعگیریها که در تاریخ 13آبان 1391داده شده است توجه نمایید: این اطلاعیه که از همان نوع موضعگیریهای غیرمستقیم است از جانب یک سری کمیتههای حمایت در کشورهای اروپایی با مضمونی تقریباً یکسان به کوبلر تاختهاند و در آن از دبیرکل سازمان ملل خواستهاند که در قبال بیعملی، ابزار دست عراقیها شدن، سکوت جانبدارانه و شکبرانگیز نمایندهاش مارتین کوبلر، نسبت به اقدامات عراقیها، علیه MEK کاری انجام دهد.
و این تهاجم نوع اطلاعیهای آنقدر ادامه مییابد تا بالاخره یک اتفاقی بیفتد و بعد دوباره در مسیری جدید باران اطلاعیه بر فلاکتزدهی دیگری سرازیر میشود. و این همان حربهی جدیدی است که رجوی بهقول الیزابت روبین به آن دست یافته است.
جمیل بصام