این روزها سران فرقه رجوی تمام سعی و تلاش خود را درنامه نگاری و دادن اطلاعیه براین گذاشته اند که با جار و جنجال های تبلیغاتی لو رفته که یکی از شگردهای همیشگی فرافکنی آنان می باشد. درخواست کنند که کمپ لیبرتی به کمپ پناهندگی تبدیل شود. یعنی کمپ لیبرتی در کشور عراق!! بعنوان کمپ پناهندگی! اعلام شود. ناگفته پیداست که کمپ پناهندگی و کشور پناهنده پذیر تعاریف خاص خود را داشته و بعید است که سران فرقه رجوی از این موضوعات بی اطلاع باشند. و آنچه مشخص است پناهنده به افرادی اطلاق می شود که بدلایل سیاسی و یا اقتصادی از کشور خود مهاجرت کرده و به کشورهای ثروتمند ومهاجرت پذیر می روند. کشورهای پناهنده پذیر نیز اصولا در دنیای جدید اکثرا کشورهای اروپایی و ثروتمند می باشند. اینکه در کشورهای اسیایی و خاورمیانه اگر کشور پناهنده پذیری هم پیدا شود به احتمال صدرصد نام کشور عراق در آخر آن لیست خواهد بود. چرا که وضعیت اقتصادی و امنیتی عراق بعد از ویرانی ها و ضایعاتی که از جنگ امریکا متحمل شده و موضوعات امنیتی آن که هنوز به اثبات نرسیده بر همگان روشن می باشد. و بطور معمول افراد حاضر به ماندن در چنین کشوری نیستند. از طرفی در بسیاری از اخبار و اطلاعیه های سازمان به این نوشتار برمی خوریم که حدود 200 نفراز اعضای این سازمان در پیگرد قضایی سیستم عراق می باشند. و ازطرف دیگر آه و ناله های مستمر از محدودیت های فروش اموال و موضوعات اقتصادی… نیز بصورت گسترده در سایت های سازمان روزانه منعکس می شود. حال پس این همه اصرار و در خواست و فراخوان و تلاش های دیوانه وار برای اعلام کمپ لیبرتی بعنوان کمپ پناهندگی برای چیست؟ در یک کلام دولت عراق سال هاست بصورت روشن مطرح نموده که نمی خواهد یگ گروه فرقه ای و سیاسی در کشورش باقی بماند. و روشن و رسمی این مو ضوع را بیان کرده است حال فکر می کنید این همه اصرار و تلاش و دریوز گی و میلیون ها دلار صرف هزینه های تبلیغاتی که در ماه های اخیر تمامی فعالیت هایش را حول آن گرد آورده برای چیست؟ دریک بررسی ساده براحتی هدف از این همه مغلطه کاری و عوامفریبی جز ماندن در عراق به هر قیمت چیز دیگری نیست. چرا که بارها و بارها گفته ایم درورای این همه پز آزادی خواهی و انقلابی گری آن روی سکه این سازمان فرقه ای جز ریاست کردن و به بند کشیدن اعضای مظلوم که آنها را در بی خبری مطلق از دنیای بیرون قرار داده و برای مطامع خویش استفاده کند چیز دیگری نیست. تازه ترین افراد جدا شده از این سازمان بنا به اظهارات خودشان از کوچکترین اخباردنیا بی خبر بوده و بشدت در کمپ لیبرتی کنترل می شدند که اخباری برخلاف خواسته سران فرقه به آنها نرسد و درکمپ لیبرتی به مانند زندانیان نگهداری می شوند… اخیرا" برنامه روزانه افراد بشرح زیر می باشد. از 5صبح بیدارباش و تا ساعاتی از بعد از ظهرمشغول کندن زمین و جابجایی شن ها و ماسه ها در گرمای طاقت فرسا برای درخت کاری و… می باشند. و از بعد از ظهرتا شب نیز مجبور به شرکت در جلسات ایدئولوژیک فرقه بصورت اجباری هستند. با این توصیفات راستی آیا کمپ لیبرتی را دولت عراق زندان کرده یا سران خیانتکار آن؟ بتازگی نیز مطلع شدیم که در درون همین کمپ کوچک لیبرتی که به دورش دیوار و فنس می باشد درون آن توسط سازمان به مراکز نظامی کمافی السابق تقسیم شده و با استفاده از پارچه های گونی سنگری موجود در کمپ بدور هر چند کانتینر که آن را مرکز می نامند پرده هایی از گونی کشیده اند که افراد دیگر امکان دیدن اطراف خود وسایر اعضای کمپ را نداشته باشند. و جز آسمان و چند کانتینر موجود قادر نیستند از اطراف شان چیز دیگری مشاهده کنند در همین محل کوچک دو سه کانتینر را نیز سرهم کرده و تبدیل به سالن غذا خوری کرده اند تا افراد کمپ هر چه بیشتر از هم جداسازی شوند و در ارتباط با همدیگر نیز نباشند. و به این ترتیب قوانین داخل فرقه اجازه تردد به آنان حتی در محدوده کمپ را نیز نمی دهد. این است آزادی مدل فرقه رجوی! و این است محتوای این همه داد و بیداد و درخواست ماندن در عراق و تبدیل کمپ لیبرتی به کمپ پناهندگی! سواستفاده از یکسری مقامات و تلاش هایی از این قبیل همچنان ادامه دارد: فراخوان 1800تن از شیوخ عشایر عراق برای اعلام کمپ لیبرتی به عنوان کمپ پناهندگی… طلال الزوبعی: ”بمنظور تعیین تکلیف این موضوع، و احقاق حق آنان و رعایت جانب انصاف درحق ساکنان این کمپ، می بایست فوراً کمپ لیبرتی به عنوان یک کمپ پناهندگان سیاسی اعلام شود!! فراخوان کمیته ایتالیایی… فراخوان گروه هلندی… بیانیه های شورای ملی عشایر عراق، شورای شیوخ نینوا، کانون همسبتگی دانشجویان، انجمن ملی روشنفکران، سازمان دریچه های امید، سازمان حقوق بشری شمس! (بگذریم که صدور اطلاعیه از شورا و انجمن های خود ساخته فرقه و متمایل کردن این افراد برای همکاری طبق اطلاع و پیشینه مشخص سران فرقه، و افشاگری های آقای حسین نژاد که اعلام کرد همه این انجمن ها در درون سازمان و در قسمت روابط آن ابداع شده و مهر و سربرگ اطلاعیه ها نیز زیر نظر این افراد در ستاد روابط فرقه درست می شد. و تمامی اطلاعیه ها نیز بدست اعضای این ستاد تهیه و ترجمه و منتشر می شود…) همه این کار ها نیز بدون پرداخت پول و هزینه های میلیون دلاری برای جلب نظر یک سری از افراد نیزامکان پذیرنیست. اما تمامی این تلاش ها نشان از وحشت و هراس روز افزونی دارد که در نگرانی از خارج شدن از کشور عراق، رجوی را درمانده کرده که چه بایستی بکند؟ مگر می توان در کشورهای دیگر حدود سه چهار هزار انسان بی گناه را در بی خبری از دنیای آزاد همچنان به بند کشید و از بام تا شام برای آنها برنامه ریخته و آنها را به بیگاری کشید. و مگر می شود پس از خروج از عراق همچنان عربده کشی سرنگونی و سرنگون کردن راه انداخت و مگر می شود در کشوری دیگر اینگونه براحتی سه چهار هزار نفر را دیوار حفاظتی خویش قرار داده و اینگونه از جان اعضا برای حفاظت خویش سو استفاده نمود… به همین دلیل است که تمام مبارزه!و تلاش این سازمان معطوف به ماندن در عراق از یک طرف و در نهان معطوف به فریب دادن و مشغول کردن اعضا در کمپ می گذرد. حال روزی با کندن چاه و چاله برای درخت کاری و روزی دیگر برای جداکردن شن های درشت و کوچک از هم!! و روزی برای ساخت دیوارهایی از گونی و… بدون شک این روزها نیز خواهد گذشت و بازهم هر روز بیش از پیش پی به ماهیت این فرقه هراس انگیز خواهیم برد. مریم سنجابی