پس از خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکا زمزمه های جدیدی مبنی بر اتحاد و همبستگی احتمالی مجاهدین با دیگر گروهها بر سر زبانها افتاده که البته این موضوع بیشتر از جانب مجاهدین در سایتهای مجازی و پالتالک دامن زده میشود تا ببینند انعکاس آن چگونه است. آیا چنین فرضی در دنیای امروز و شرایط سیاسی موجود واقعی است؟ بدلایلی که در زیر لیست میشود چنین امری مطلقاً غیر واقعی است؛ رهبری غیر دمکراتیک و عقیدتی مسعود رجوی بر این ارگان از حدود 20 سال پیش همبستگی با دیگر گروههای سیاسی را مجاهدین زمزمه میکردند و بسیار امید وار بودند با برگزاری کنسرت های بزرگ در فاصله سالهای 1373-1375 ابتدا هنرمندان را به دام انداخته و سپس بطور موازی با برخی از گروههای سیاسی ولی با هژمونی بدون چون وچرای مجاهدین به همانگونه که هماکنون با دیگر اعضای این شورا برخورد میشود تشکلی جدید شکل گیرد ولی این طرح در نطفه خفه شد بسیاری از گروههای سیاسی دست رد بر سینه مجاهدین زدند و افشاگری های به موقع اعضای سابق این شورا هیچ راه پیشرفتی برای این طرح باقی نگذاشت و سرمایه گذاری عظیمی که برای این موضوع شد با برگشت دادن مریم رجوی به عراق که آن زمان در پاریس بسر میبرد با شکست کامل روبرو گردید. وابسته مالی بودن تک تک اعضای به اصطلاح شورای ملی مقاومت به مجاهدین به شکلی که حتی اجاره خانه مسکونی و خرج ماهانه آنان از طریق مجاهدین تأمین میگردد. مجاهدین از همان زمان متوجه شدند همین تعداد باقیمانده اعضای شورا را بایست نمک گیر!! کرده و به بهانههای واهی ضمن تعیین حقوق و مستمری ماهانه برای اعضای غیر مجاهد آنان را در واقع یکدست و یکجا خریداری کردند تا در مواقع لازم با فرمان دادن آنان را به تلویزیون خودشان آورده وبر تصمیات که اساساً توسط مسعود رجوی گرفته میشد صحه بگذارند و دیگر هیچ کارآیی دیگری برایشان متصور نبود نیروها و اشخاصی که زمانی در روزهای نخستین تشکیل این شورا ابراز نظری میکردند همان هم خاموش گردید و این افراد تنها اتیکتی بودند که روی لبای مجاهدین قیمت انان را مشخص میکرد مناسبات غیر دمکراتیک و سرکوب گرانه
همانگونه که رهبری مجاهدین بهای شکست هایش را سعی داشت از افراد خود بستاند این موضوع دقیقاً در چهارچوب مناسبات شورای ملی مقاومت هم جاری شد مناسباتی بله قربان گو و ارباب و رعیتی که هرگز هیچ اندیشه غیر چه برسد به صدای مخالف را بر نمی تابید و آنرا بدلایل واهی بشدت سرکوب و منکوب میکرد. این ویژگیهای سه گانه اکنون برای این نهاد غیر دمکراتیک امری شناخته شده در دنیای برون است و با توجه به سیطره ای که مجاهدین روی آن دارند هرگز توسط هیچ گروه سیاسی به رسمیت شناخته نشده و آگاهی اجتماعی و سیاسی مردم ایران بسا جلوتر از عقبماندگیهای تاریخی مجاهدین عمل کرده است طرح و برنامه بیگانگان برای شورای ملی مقاومت
اکنون پس از خروج برنامهریزی شده مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا آنان خواستار این تغییر سه ویژگی غیر دمکراتیک – وابسته بودن و مناسبات قرون وسطایی که امری شناخته شده از نظر کارشناسان خارجی و بویژه آمریکایی شده و برای اجرای آن تلاش و هماهنگی هایی صورت میگیرد با این هدف که دیگر گروههای سیاسی اگر بشود با انان همراه کنند و تحت نام و مشخصات جدیدتر انرا به خورد مردم ایران بدهند و برای این منظور: اول: تغییر رهبری شورای و جابجایی مسئول این شورا که از بدو تاسیس شخص مسعود رجوی بوده و محصول بدست آمده حاصل افکار این فرد بوده وهست
دوم: تغییر مناسبات از حالت عقیدتی و ایدئولوژیک به امری ساده و قابل پذیرش برای غرب همراه با انتخاب و رأی گیری در صورت اجرای این دو خواسته که کاملاً امری غیر واقعی است غرب میتواند روی این اسب مرده شرط بندی بکند اما پیروزی این طرح به مانند خواسته ظهور مجدد هیتلر در آلمان به همان اندازه غیر واقعی – کودکانه و سطحی نگرانه است نتیجه گیری
آمریکا شاید بتواند با خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی روحی تازه بر کالبد مرده این جریان خشونت طلب و ضد ملی بدمد ولی هرگز نمیتواند شعور سیاسی مردم ایران که طی این سالها بسیار پخته و با تجربه شده است را نادیده و به سخره بگیرد. مردم ایران نظر تاریخی خود را در رابطه با هر نوع خشونت و خون ریزی برای تغییر در ایران پیشاپیش مشخص کرده ا ند و سابقه تاریخی این نوع نگرش در سالهای 1376 و 1388 تجربه شده است.