اگرچه سازمان و رهبری کننده آن تلاش دارد که بعد از خروج از کمپ اشرف آن را یک پیروزی قلمداد کند ولی این خروج یک شکست بزرگ در تاریخ این سازمان می باشد چرا که از یک طرف استراتژی خود را از دست داد و از طرف دیگر آن قدرت بادکنکی را از دست داد. تا امروز، این گروه خودش را بالا تراز گروه های دیگر خارج نشین می دانست ولی امروز بعد از خروج از اشرف بادکنک ترکید و آن ادای اپوزسیونی که تا امروز داشت هم از دست رفت وآن استراتژیک جنگ نوین که برای همه دیکته می کرد وآنها را فریب می داد دیگر وجود ندارد واین را بعد از خروج از جلسه های درونی وهمچنین ازصحبت های مهدی ابریشمچی می توان فهمید که دراین فرقه بعداز خروج از کمپ اشرف، یک بحران درونی بین هواداران و نیروهای وابسته خارج نشین پیش آمده است که برای توجیه آن خانم رئیس جمهور مهدی را به صحنه فرستاده است.
این شرایط اگرچه درلیبرتی (کمپ ترانزیت) حادتر است ولی رهبران فرقه مجاهدین اولویت را به هواداران و نیروهای اوور داده است که آنها را حفظ کنند واز طریق آنها ادامه راه خود را مجدداً پیش ببرند اما سران این فرقه غافل از این هستند که بتوانند آن خط را پیش ببرند چون رهبران این فرقه دراین ماهها دو شعار درونی را از دست داده اند وچون این شعارها بر ضد خودشان تمام شده، بعداز این هواداران ونیروهای خارج نشین اعتماد شان از رهبری این گروه سلب شده است.
آن دو شعار که رهبران فرقه مجاهدین سر می دادند واز احساسات بقیه استفاده می نمودند شعار اول ما اشرف را هرگز از دست نخواهیم داد واشرف سنبل وشرف فرقه مجاهدین است و رزمندگان برای حفظ آنجا از جانشان خواهند گذشت و با این محور رهبری این فرقه خط خودشان را در بین هواداران خود وآن نفرات کنار خود فعال وآکتیو نگه داشته بود وامروز چون سران فرقه اشرف را با نیرنگ وخواری از دست داده اند، سمت و سوی شعارشان را به ایجاد کمپ پناهندگی در لیبرتی داده اند و آن را تکثیر اشرف می نامند، این مقر برای سران فرقه به عنوان کمپ انتقال جا نیفتاده است وشعار سر می دهند اما این کمپ نهایت 6 ماه اینطوری باقی خواهدماند و دولت عراق هم نمی تواند یک گروه تروریستی را در کنار فرودگاه خود نگه دارد واین را رهبران فرقه خوب می دانند ولی برای حفظ نیرو ناچار هستند دروغ گویی نمایند واین را هم نفرات کمپ ترانزیت می دانند که در اینجا مهمان هستند وبرای این منتظر هستند تا نماینده ویژه صلیب سرخ برای اقامتشان در یک کشور، را به آنها ابلاغ کند واین مسله باعث شده است که رهبران فرقه دیگر روی نفرات کمپ ترانزیت سرمایه گذاری اساسی نکنند واین راهم می داند که نفرات باقی مانده هوادار در لیبرتی اندک خواهد بود و مریم ناچار هست نفرات نزد خود وهواداران را برای خود حفظ کند.
اما چرا رهبران این فرقه نفرات را رها نمی کنند، فقط بدلیل دریافت امتیاز است که بقیه را درکنار خود با هر دروغ و کلک حفظ کند و این خط تا ورود نفرات به اروپا باید انجام شود چون نفرات اشرف پایشان به اروپا برسد سمی برای هوادار است واز طرف دیگر، مشکل اصلی آن شعارٍما در لیست هستیم را هم، امروز ندارد واین گرفتاری بزرگی برای رهبران این گروه است چون تا دیروز می گفتند امپریالیزم با رژیم یکی شده و ما را از همه چیز دور نگه داشته است ولی الان دیگر کسی در لیست سیاه وجود ندارد و هوادار انتظار دارد که سران فرقه اقداماتی انجام بدهد و این را می شد از صحبت های مریم بعد از خروج از لیست فهمید که گفت بعداز این انرژی چندین برابری را برای سرنگونی رژیم ایران بکار خواهیم گرفت اما مریم ابزار سرنگونی را نگفت که آیا مجدداً حمله زمینی است یا قبل از حمله، نیروها باید 7 سال دیگر برای شناسایی بروند تا ابزار سرنگونی تکمیل شود وخواهر مریم نیروها را نیز توجیه نکرد. من از همان صحبت مریم رجوی فهمیدم که از این پس برای تناقضات هوادار دست خالی هستند و این خلع سلاح، بعد از درآمدن از لیست سیاه انجام شده است و فقط یک شعار تو خالی که بعداز این انرژی را برای سرنگونی بکار خواهیم گرفت.
اگر چه برای حفظ نیروها دردرون تشکیلات با ابزار همبستگی با گروه های مخالف سوریه و رفتن به دام لابی های اسرائیلی آنها را بازی می دهند، اما اگر این کار پیش آید و رهبران فرقه نیروها را از لیبرتی خارج و به مرز سوریه با اردن و یا حتی با مرز اسرائیل با سوریه و یا ترکیه انتقال دهند، باز این تشکیلات فقط مسیر خود زنی خود را طولانی می کنند. به نظر من که سالها در آن تشکیلات بودم و با ماهیت فرقه آشنایی دارم، خروج ازاشرف پایان کار این گروه است و بعد از این هرچه بمانند و تلاش کنند باز هم براین پایان شروعی مجدد نیست، به زبان ساده این حرکت ها حرکت بعداز مرگ است که ما آن را خواهیم دید وباتلاق کمپ لیبرتی هرگز نمی گذارد فرقه رجوی مجدداًسازمان دهی کند.
سعید