در ادامه نشست خانم فتانه خمیسی خواهر اسیر محمد رضا خمیسی در رابطه با این که با شروع مصاحبه اعضای سازمان با کمیساریای پناهندگی آیا این امکان وجود دارد که راهی برای خروج افراد از عراق فراهم شود؟
آقای محمدی در پاسخ سئوال خانم خمیسی ادامه داد: مسئولین فرقه سعی دارند که ماندن در لیبرتی و عراق را کش دهند و به امید این که تغییراتی در معادلات سیاسی عراق بوجود بیاید و دولت مالکی بر افتد و جناحی روی کار آید که آنها بتوانند در آنجا بمانند و انجام این مصاحبه هم راه به جایی نمی برد چرا که سازمان خود مانع اصلی خروج افراد از عراق می باشد.
یکی دیگر از خانواده های حاضر در جلسه آقای محمد علی نیکزاد که یکی از برادرانش اسیر فرقه در عراق می باشد از آقای مجید پرسید شما چطور از آنجا فرار کردید؟
بعد از آمدن خانواده ام به اشرف تصمیم به فرار گرفتم ولی امکان آن برایم فراهم نبود بعد از انتقال به لیبرتی قصد داشتم تصمیمم را عملی کنم و روزی که قرار بود به مقر UN برای ثبت نام بروم ساک دستی و وسایل فردی و 100 دلار پولم را برداشتم که موقع حرکت و سوار شدن ماشین به من مشکوک و بارزسی ام کردند و لو رفتم که همان موقع دو تن از فرماندهان فرقه به نام یوسف انباز و پرویز کریمیان (جهانگیر) مرا صدا زدند و حسابی کتک زدند ولی با توضیحاتم و با دادن اطمینان توانستم اعتماد آنها را جلب کنم و بعد از ساعتها اوکی دادند که من هم برای ثبت نام به مقر کمیساریا بروم که آنجا هم با کلی مشکل برخورد کردم و شش بار مسئول مقر UN مصاحبه ام را قطع کرد و به بهانه های مختلف راضی نمی شد تا درخواست خروج مرا بپذیرد. بالاخره با اصرار من رضایت داد و به هتلی در بغداد رفتم.
آقای حسین شعبانپور که برادرش حسن بیش از دو دهه اسیر مناسبات رجوی است از آقای محمدی سئوال نمود شما با توجه به اینکه سالیان در سازمان بودید بعد از جدا شدن چه ذهنیتی در رابطه با بیرون از مناسبات داشتید؟
او در رابطه با ذهنیت های ایجاد شده در طول 24 سال گذشته در مناسبات فرقه ای برای حضار توضیح داد. علی رغم جدایی ام ولی هنوز ذهنیت داشتم که نکند نظام با من برخورد کند و به همین دلیل 24 ساعت با همان لباس و کفش در هتل منتظر بودم تا کسی از نفرات نظام به سراغ من بیاید و مرا ببرند تا اینکه با مادرم تماس گرفتم، کمی از ترسم ریخت ولی هنوز کاملا راحت نبودم و فکر می کردم که نکند همه اینها صحنه سازی برای برخورد با من باشد. تا اینکه به ایران بازگشتم و اینگونه شرمنده شما خانواده ها شدم.
آقای حمید فرخی که تا به حال چندین بار برای انجام ملاقات و رهایی برادرش بهزاد در مقابل اشرف حضور یافت ولی با توهین و ناسزا مسئولین مواجه شد با بیان این مطلب که ظاهرا با دستهای خودمان باید برادرمان را از چنگال رجوی جنایتکار در آوریم از آقای محمدی پرسید چرا برادرم بهزاد تا به حال فرار نکرده؟
آقای محمدی که معتقد است غالب نفرات در تشکیلات فرقه به آخر خط رسیدند و منتظر فرصت هستند در مورد بهزاد عنوان نمود من دوست صمیمی برادرت بودم وقتی به او پیشنهاد فرار دادم می گفت اگر برگردیم به ایران ما را می کشند او هنوز تحت تاثیر فریبها و القائات و دروغهای رجوی می باشد و قادر به تصمیم گیری قاطع برای بازگشت نیست که متاسفانه خیلی از نفرات سازمان در این فضای مسموم گیر کردند.
آقای ایرج صالحی یکی دیگر از بازگشته های استان ضمن توضیح اینکه در اشرف سازمان چگونه برنامه افراد را پر می کرد تا آنان پیرامون مسائل خود فکر نکنند از آقای محمدی خواست تا در رابطه با وضعیت افراد و برنامه روزانه آنان در لیبرتی توضیحات بیشتری دهد؟
ایشان در ادامه توضیحات ایشان اظهار داشتند: فرماندهان فرقه کماکان برنامه های اجرایی اشرف را در آنجا دنبال می کنند. هر چند که کارهای مختلفی در اشرف انجام می دادیم ولی به دلیل محیط کوچکتر لیبرتی کارهای اجرائی اینجا بیشتر شبیه به بیگاری و کار اجباری است مثلا جابجایی شن با دست و برانکارد در محوطه کانکسها به بهانه جاده سازی و… از جمله کارهایی است که برنامه روزانه افراد را پر می کنند و در ادامه هم با انجام نشست های مسخره و تکراری و مغز شویی فرماندهان فرقه سعی می کنند بقیه ساعات روز افراد را پر کنند تا کسی قدرت فکر کردن نداشته باشد.
آقای مطلب بابایی که بیش از 25 سال از فرزند اسیر خود در فرقه بی خبر مانده است و از ابتدای ورود به جلسه پیگیر وضعیت پسرش هوشنگ بابایی بوده با قلبی اندوهگین از وی پرسید آیا رجوی که سالیان مانع هرگونه رابطه فرزندم با من شده است آیا با فرزند خودش همین رابطه را دارد؟
مسئول جلسه در پاسخ به سئوال این پدر دل شکسته اظهار نمود رجوی تا زمانی که فرزندش از وی حمایت می کرد بهترین امکانات را در اختیارش می گذاشت ولی از موقعی مصطفی متوجه شد سیاست های رجوی در مسیر دیکتاتوری می باشد و با رجوی مخالفت می کرد، رجوی وی را به روزی انداخت که از بودنش در اشرف پشیمان شده و هر روز فشار بیشتری بر وی روا می داشت.
آقای محمدی نیز در تکمیل این بحث گفت مصطفی رجوی از سالها پیش مسئله دار بود یکبار توسط رجوی در نشست عمومی اشرف مورد توهین و تحقیر قرار گرفت و چند بار هم فرار کرد که دستگیر شد و فعلا هم در لیبرتی محافظ دارد تا از آنجا فرار نکند و خود را تسلیم سربازان عراقی نکند.
در پایان این نشست مسئول جلسه طی صحبت های کوتاهی خطاب به حاضرین در جلسه اظهار داشت آنچه که امروز ما از صحبت های افشاگرانه آقای محمدی دریافت کردیم منطبق با همان چیزی است که قبلا به آن اشراف داشتیم و سایر جدا شدگان روی آن تاکید می کردند که مانع اصلی برای خروج از عراق و شکستن طلسم این بن بست، رجوی ها و فرماندهان جنایت کار آن در عراق می باشند و عامل اصلی برای کمک و رهایی افراد اسیر در لیبرتی باز هم همت و تلاش شما خانواده ها می باشد.