بعضا از بزرگترها میشنیدیم که میگفتند که فلانی دست به خاک میزنه طلا میشه! یا برعکسش هم بود که میگفتند که طرف از بس که نحس یا بد یومنه که باعث شر میشه و…
حالا داستان رجوی و سازمان مجاهدین است! بیچاره کاندید جمهوری خواهان امریکا همین که دار و دسته رجوی ازش طرفداری کردند کله پا شد و بازنده انتخابات امریکا! البته مجاهدین و رجوی در این رابطه سابقه طولانی دارند. برای نمونه بعد از انقلاب سال 57 آمدند و با بنی صدر دوست شدند بیچاره مجبور شد با تغییر چهره از ایران پا به فرار بگذارد و آواره کشورهای غربی شود و اینطور خار و خفیف گردد. بعد آمدند به عراق و با دیکتاتور سابق عراق صدام روی هم ریختند و گمان کردند که عراق میتواند سکویی شود که آقای رجوی به قدرت برسد. دیدیم که او هم نهایتا از سوراخ و زیر زمین بیرون کشیده شد و به شکلی بد از بین رفت. بعد از سرنگونی صدام و تصرف عراق توسط ارتش امریکا سعی کردند به حزب جمهوریخواه امریکا که حزب جنگ طللب است نزدیک شوند و امید داشتند که با روی کار آمدن مک کین آبی برای این فرقه گرم شود.اما باز بد یومنی و نحوست رجوی دامن او را هم گرفت و باعث بازنده شدن او در انتخابات شدند.
همچنین سعی کردند که به الترناتیو صدام نزدیک شوند و کسانی که روی کار می ایند از جمله طارق الهاشمی خودشان را بچسبانند که او هم فراری شد و حکم اعدامش توسط دادگاهی عراقی صادر شده است. بعد بدنبال ایاد علاوی افتادند بلکه با دم جنباندن برای او بتوانند ماندن خودشان در عراق و قرارگاه اشرف را تضمین کنند که البته علاوی هم قصد استفاده ابزاری از گروه رجوی برای تبلیغات علیه رقیب خود را داشت که رجوی هم الحق که برایش کم نگذاشت اما نهایتا نحوست رجوی دامان او را هم گرفت و نتوانست کرسی لازم را در مجلس بدست بیاورد و لاجرم نتوانست دولت را بدست بگیرد!
در آخرین و جدیدترین مورد هم با تبلیغات برای حزب جنگ طلب امریکا و کاندیدای آنها رامنی بر آن بودند که بلکه با روی کار امدن جناح جنگ طلب آنها نیز بتوانند با خوش رقصی برای آنها برای خود جایگاهی دست و پا کنند غافل از اینکه فرقه رجوی بجای خوش رقصی و دم جنباندن برای هرکس و ناکس بایستی برآن باشد که بتواند جایی در دل مردم ایران برای خود دست و پا کند! چرا که واقعیت جامعه ایران اینست که آنها کوچکترین پایگاه یا مکانی در ایران ندارند و اگر از حمایت مستقیم امریکا و اسرائیل و فرانسه و همه و همه هم برخوردار باشند اصل داستان مردم ایران هستند که آنها را نمیخواهند! به یک دلیل ساده خیانت نه یک بار نه ده بار و نه صد باره آنها به ایران و ایرانی فراموش شدنی و نا بخشودنی است!
مراد