مصاحبه اخیر مریم رجوی با نشریه اسپانیایی ال پایس یکی از معدود مصاحبه های وی با رسانه های جمعی است. به عنوان رئیس جمهور منتخب کذایی شورای به اصطلاح مقاومت و رهبر مهم ترین جایگزین جمهوری اسلامی ـ بنابه ادعای خودش ـ به نظر عجیب می رسد که تاکنون تجربه مصاحبه چندانی در رسانه ها نداشته است و در رسانه های فارسی زبان این تجربه هرگز حاصل نشده است.
در حدود دو سال پیش، روزنامه نگار ایرانی، خانم نوشابه امیری مقاله ای در روزآنلاین منتشر کرد و از تجربه ناکام و تلاش های ناموفقش برای مصاحبه با مریم رجوی نوشت: « چند سال پیش، یکی از تهیه کننده های برنامه شصت دقیقه سی بی اس از من خواست که مصاحبه ای با مریم رجوی، یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق، ترتیب دهم. من به او گفتم که فکـــر نمی کنم امکان پذیر باشد و پاسخ وی این بود: « اگر مصاحبه برای یک شبکه غیر ایرانی باشد، مطمئناً پاسخ متفاوت است. »
بنابراین من از یکی از افراد مرتبط با مجاهدین خلق کمک گرفتم. چند روز بعد وی به من نشانی ایمیلی داد تا با آن ارتباط بگیرم. پس از ایمیل زدن به من شماره ای داده شد تا با آن تماس بگیرم، که صادقانه بگویم باعث شد به خاطر قضاوت اولیه ام که بر اساس شنیده هایم بود احساس شرمساری کنم. رخدادهای بعدی البته ثابت کرد که حق با من بوده است. « وقتی که اولین تلفن را زدم، به من شماره دیگری داده شد و در طول چند ماهی که من دنبال این کار بودم این ماجرا چندین بار تکرار شد، تا این که تهیه کننده امریکایی با من تماس گرفت و گفت که کار تمام است و دیگر نیازی نیست موضوع را پیگیری کنم.
"من نتیجه گرفتم که « شصت دقیقه » حتماً تصمیم گرفته که از پیگیری موضوع صرف نظر کند چون وقت زیادی گرفته بود تا ترتیب مصاحبه داده شود. شگفت زده شدم وقتی به من گفت که نماینده مجاهدین خلق با تهیه کننده ارشد برنامه ترتیب همه چیز را داده است و برای مصاحبه شرایطی گذاشته است و پرسش هایی که باید پرسیده شود را نوشته است…
« این تأسف آور بود و هنوز هم هست »
« تأسف آور »! این واژه ایست که خانم امیری برای توصیف عملکرد سیستم تبلیغاتی مجاهدین خلق به کار می برد، هر چند که به واقع رویکرد سازمان در مناسبات با رسانه ها فریب آمیز است.
مرکز تبلیغات سازمان تصمیم می گیرد که کدام رسانه با رهبرانش مصاحبه کند و چه سئوالاتی بپرسد. با توجه به گزارشات گوناگونی که درباره نقض حقوق بشر در کیش شخصیتی مجاهدین خلق وجود دارند، دستگاه تبلیغاتی سازمان می داند که فعالان صلح، آزادی خواهان و روزنامه نگاران مستقل سئوالاتی خواهند پرسید که فراتر خطوط قرمز فرقه است. بنابراین سران سازمان هرگز چهره « اپوزیسیون دمکراتیک » علیه جمهوری اسلامی ایران را که سالهاست سعی می کنند برای خود ترسیم کنند، به خطر نمی اندازند.
روزنامه اسپانیایی ال پایس، به هیچ وجه سئوالی نمی پرسد که مریم رجوی را به دردسر بیندازد بلکه سئوال ها چنان ساده و سر راست پرسیده می شوند که مخاطب به یاد دیالوگ های حفظ شده یک سانوریو می افتد. برای ترتیب دادن یک مصاحبه صادقانه، واقعی و بی طرفانه با مریم رجوی سئوالی که از سال 2003، زمان ناپدید شدن مسعود رجوی تا کنون هرگز پاسخ داده نشده است، این است: "مسعود رجوی کجاست؟ "
همچنین پرسش های مهم بسیاری وجود دارند به ویژه درباره شهادت های بی شمار اعضای سابق. برای نمونه اظهارات اخیر زنان جدا شده از فرقه مجاهدین درباره سوء استفاده های جنسی از زنان عضو شورای رهبری توسط مسعود رجوی، باید از سوی مریم رجوی توضیح داده شود چرا که بنابه شهادت ها وی اصلی ترین فرد برای وادار کردن زنان به همبستری با مسعود رجوی بوده است.
در گزارش دیدبان حقوق بشر، « خروج ممنوع »،شهادت های مبسوطی از موارد نقض حقوق بشر در سازمان آمده است: « سوء رفتارهایی از بازداشت و توقیف افراد عادی که مایل به ترک سازمان هستند تا زندان های انفرادی طولانی مدت، ضرب و شتم شدید و شکنجه اعضای مخالف.»
در مقاله خانم امیری نیز سئوالاتی مطرح شده است. که ایشان از مریم رجوی خواسته است که اگر می خواهد خلاف گفته هایی که درباره وی و عملکردش وجود دارد، پاسخ این سئوالات را بدهد. در زیر به چند نمونه از این سئوالات اشاره می شود:
« آیا مجاهدین خلق خود را مسئول پاسخگویی به سئوالاتی مانند همکاری با صدام حسین در حمله به کردها و تهاجم به ایران می داند؟ »
« بر اساس کدام هدف و استراتژی از جوانان بی تجربه خواسته شد که در عملیات مرصاد شرکت کنند؟ » ] عملیات فروغ جاویدان که در آن بسیاری افراد بی تجربه از سازمان به کشتن داده شدند[
« آیا در درون سازمان اجازه انتقاد کردن وجود دارد و آیا این انتقادها در بیرون سازمان بازتاب می یابند؟ »
به هر حال، شگفت آورترین نکته مصاحبه ال پایس جمله آغازین گزارشی است که در سایت سازمان از این مصاحبه گذاشته شده است. بیانیه مضحک مریم رجوی در آغاز این گزارش مغرضانه، این است: « یک منبع مشروعیت این مقاومت، حمایت مردمی در ایران است.»(!) همین یک جمله کافی است تا پی ببریم این مصاحبه به واقع از سوی مصاحبه گر مدیریت نشده بلکه مصاحبه شونده کنترل آن را به دست داشته است. واقعاً منظور مریم رجوی از « حمایت مردمی در ایران » چیست؟
یک نکته همواره در طول سی سال گذشته درباره مجاهدین خلق بدیهی بوده است و آن این که این ادعای خانم رجوی مطلقاً صحت ندارد. بنابر گزارش های مختلف، در حالی که وی ادعا می کند که در ایران مورد عشق و احترام مردم است، واقعیت امر این است که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان این سازمان تروریستی را خائن به وطن و عامل قتل بسیاری از هموطنان خـود می دانند. برای مثال، مسعود بنی صدر عضو رده بالای جدا شده از سازمان در مصاحبه ای با استیوحسن می گوید: « پس از انقلاب ایران، در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 ] میلادی [ مجاهدین خلق توانست از یک گروه چریکی (به عقیده بسیاری سازمانی تروریستی) به گروهی سیاسی تغییر شکل دهد که هزاران جوان را جذب خود کرد. اما پس از آن که دوباره به سمت تروریسم رفت و اصول و عقاید و ارزش های مردم را نقض و انکار کرد و به طور خاص به خدمت رئیس جمهور عراق صدام حسین درآمد، همه حمایتش در ایران را از دست داد و در واقع در دید افکار عمومی تبدیل شد به سازمانی خیانتکار. »
وال استریت ژورنال نیز درباره سازمان می نویسد: « منتقدان به مجاهدین خلق می گویند که این سازمان از هیچ حمایت خاصی در ایران برخوردار نیست و رهبران گروه که در حومه پاریس مستقر هستند، آن را مانند یک فرقه اداره می کنند. »
بنابراین، بنابه ادعای خود خانم رجوی این « منبع مشروعیت » مجاهدین به خودی خود از حیز انتفاع خارج است.
مزدا پارسی