ردپای رجوی در کشتار اسیران کمپ لیبرتی

آنچه درسحرگاه 21 بهمن درکمپ موقت لیبرتی اتفاق افتاد قطعا مورد دلخواه هیچکس جز رجویها نخواهد بود. روند حوادث گذشته دراشرف و اتفاق اخیر در لیبرتی ثابت کرده که رجوی برای حفظ و بقاء تشکیلات منفور خود بار دیگر نیاز مبرم به خون دارد. و از هیچ رذالتی حتی کشته شدن اسیران نگون بخت ابایی نداشته و ندارد. وی نه تنها از حمله خمپاره ای به کمپ موقت احساس ناراحتی نمی کند بلکه حاضر است به بانیان این حمله مدال و هدایایی هم اعطا کند. چون این حمله اخیر همانند اقدامات مشابه رجوی منطبق بر درخواست وی یعنی بازگشت اعضا به اشرف می باشد که مدتی است شعار آن را سر میدهد. اگر به وقایع سالهای گذشته یعنی سال 88 و90 د ر اشرف و این بار حمله خمپاره ای به کمپ موقت لیبرتی را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم ردپای رجوی را در به وجود آوردن و ایجاد بستر برای چنین حوادثی  براحتی می توان پیدا کرد و رجوی همیشه مشوق اینگونه حوادث بوده است. چون رجوی بعد از سقوط صدام معدوم از هر لحاظ ادامه حیات تشکیلات فرقه ای اش را در بن بست کامل می بیند و به همین خاطر با شم ضدانقلابی و ضد انسانی خود و بر اساس این اصل که هدف وسیله را توجیه میکند سعی میکند با نزدیکی و رفتن هرچه بیشتر به دامن ارباب جدیدش یعنی آمریکا تشکیلات فرقه ای خود را از فروپاشی محتوم نجات دهد. اما وقتی دولت و ملت عراق حاضر نشدند از این فرقه بعنوان شریک جنایات صدام بگذرند و علاوه بر اخراج از عراق خواهان محاکمه سران جنایتکار آن شده اند و از طرفی خانواده های اسیران گرفتار در حصارهای ذهنی وعینی تشکیلات پوسیده رجوی برآن شدند تا عزیزان خود را به هرطریق ممکن نجات دهند و با تحصن خود در پشت کمپ بدنام و اسیرکش اشرف باعث افشای ماهیت پلید رجوی شده اند.رجوی شیاد سعی کرد با دسیسه و زد و بندهای بین المللی در مقابل این خواسته به حق مردم عراق و خانواده های اسیران قرار بگیرد که کاری از پیش نبرده و درنهایت از سنگر استراتژیک که همان کمپ بدنام اشرف باشد اخراج شدند. وبا ورود اعضا به کمپ موقت و روند روبه افزایش فرار اسیران، رجوی این ضحاک دوران که بیشتر از هر زمان دیگر مرگ محتوم حیات فرقه اش را بسیار نزدیک می بیند بیکار ننشسته و با ایجاد بهانه های مختلف از قبیل وجود حیوانات موذی و کمبود آب و امکانات و طرح مشکل فاضلابهای کمپ ترانزیت سعی کرد مقاصد شوم خود را پیش ببرد. در مرحله بعد اسیران را هرچه بیشتر درتنگنا و فشارهای روحی و روانی قرار داده تا شاید بتواند به خواسته نامشروع خود یعنی بازگشت به اشرف راهی پیدا کند. و بتواند همچنان حصارهای تشکیلاتی اش را بر عناصر پیر و فرتوت اسیر ادامه دهد اما کسی به این اراجیف رجوی توجهی نکرد. رجوی در پیامی از حمله موشکی به لیبرتی به مسئولان کمپ اعلام کرده بود که "خون هرتعداد از اسراء در این راستا ریخته شود ارزش دارد".!!! و یا اینکه هرگونه اقدامی که می توانند درلیبرتی اعم از خرابکاری و… انجام دهند!!!
حمله مشکوک خمپاره ای سحرگاه 21 بهمن به کمپ لیبرتی باعث شد بلافاصله مریم عضدانلو دراین رابطه طی بیانیه ای خواهان بازگشت اسیران به اشرف گردد. واین حمله  خمپاره ای که  دقیقا آب به آسیاب رجوی ریخت اگر بدرستی مورد بررسی قرار گیرد، رد پای رجویها را در بوجود آمدن چنین اقداماتی را می توان درآن مشاهده کرد.
بنابراین درطول حضور رجوی درعراق جان و مال اسیران هیچگاه برای وی درمقابل بقای تشکیلات منحوسش پشیزی ارزشی نداشته و ندارد. و این حمله اخیر هم فقط رجوی راخوشحال کرده است. لذا درهمین رابطه وجدانهای آگاه و مجامع بین المللی هرگز نبایستی فریب مانورهای شیادانه رجوی را بخورند. وهرچه سریعتر می بایست موضع گیری مناسبی در مقابل وقت کشی و ممانعت رجوی از انتقال اعضا به خارج ازعراق در پیش بگیرند. بی شک رجوی خائن از کشته شدن اسیران دربند بهره برداری تبلیغاتی نموده و می بایست به خانواده های اسیران که اینچنین رجوی جان فرزندان آنها را بازیچه امیال شیطانی خود کرده است و باز بر طبل بازگشت به کمپ اشرف می کوبد پاسخگو باشد.
رهبر فراری و شیاد فرقه باید بداند که هرگز نخواهد توانست خون اسیران را پایمال کند.واین خون های به ناحق ریخته شده دامن او را دیر یا زود خواهند گرفت.  
حمید

خروج از نسخه موبایل