همانطور که مشهود و مشخص است سازمان مجاهدین خلق یک کارزار بین المللی تبلیغاتی برای بازگشت به پادگان اشرف براه انداخته و تمام توان خود را برای تحت فشار قرار دادن دولت عراق و ملل متحد برای رسیدن به این مقصود بکار گرفته است.
بعد از انتقال نفرات فرقه رجوی از پادگان اشرف در نزدیکی مرز ایران به اردوگاه لیبرتی در مجاورت بغداد، امکان برقراری جداسازی های فرقه ای انجام شده در اشرف به هیچ عنوان در لیبرتی میسر نبود که حاصل آن گسترش ارتباطات داخلی بین اعضا و باز شدن سر صحبت ها و تغییر فضای عمومی و تشدد اذهان و مسئله داری بود بطوری که بسیاری علنا خواهان جداشدن هستند.
در خلال گفتگوهائی که بعد از انتقال به لیبرتی در میان اعضائی که دور از هم بودند صورت گرفت برخی متوجه شدند که تعدادی فرار کرده اند اما سازمان موضوع را از آنان پنهان نموده و صرفا گفته شده که به یکان دیگر منتقل گردیده اند. در همین راستا افرادی که اعتماد بیشتری به یکدیگر داشته و از هم جدا نگاه داشته شده بودند نیز توانستند مجددا با هم ارتباط برقرار کنند.
سران فرقه تلاش کردند تا با حصار کشی و مرز بندی با گونی های شن و ماسه و اعلام ضوابط سخت کنترلی همان محدودیت های اشرف را در لیبرتی هم برقرار نمایند اما به دلیل کوچکی مساحت و نبود امکانات مکفی این کار عملی نشد و عملا مخالفت و نارضایتی روز بروز شدت گرفت.
واقعیت پیش روی مسئولین این بود که کسانی که در اشرف جرأت نداشتند از گل نازک تر در خصوص مسعود رجوی بگویند حالا علنا او را مورد سؤال و انتقاد قرار میدهند و حتی برخی خواهان جدا شدن هستند و به دنبال زمان ملاقات با مسئولین ملل متحد می باشند.
تمامی ضابطه های بستن ذهن روی مقوله “کشور ثالث” و “خروج از عراق” و ترفند هائی که در این رابطه در نشست ها بکار گرفته میشد و انواع گزارش نویسی ها و پروسه خوانی ها هم مثمر ثمر قرار نگرفت و تازه افراد به بهانه بیان تناقض مدام از عزیمت از عراق به یک کشور دیگر، مثلا با دیدن یک هواپیما در بالای سرشان، صحبت میکنند.
مسئولین رسما اذعان کرده اند که نافرمانی و سرپیچی از دستورات روزبروز در میان اعضا شایع تر میشود و اگر به این ترتیب پیش برود سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. یکی از مسئولین در جمع خودشان گفته بود که در لیبرتی نمیتوان مثل اشرف به مدت طولانی دوام آورد و اتفاقا ما را اینجا آورده اند که از هم بپاشیم و نابود شویم. همین مطلب را سازمان در محافل غربی و در میان حامیان خارجی خود هم گفته است که اگر به اشرف بازنگردند تشکیلات دوام نخواهد آورد.
سازمان برای جبران مسئله داری و نافرمانی در لیبرتی تلاش کرد تا در خارج از کشور ابراز وجود کند و همان برنامه های سیاسی خود با سیاستمداران غیر مؤثر اروپائی و آمریکائی را با صرف هزینه های هنگفت دنبال نماید تا با نشان دادن پیروزی و پیشرفت از شدت تشدد اذهان در میان اعضای مستقر در لیبرتی بکاهد. سازمان رسما و علنا دست به دامن لابی های غربی و صهیونیستی شده و خواسته است تا هر کاری که میتوانند برای بازگشت به اشرف انجام دهند، اما سیاستمداران غربی چنین اقدامی را در شرایط فعلی عراق و منطقه فوق العاده خطرناک و ضد امنیتی توصیف میکنند و معتقدند که این کار یک نشانه آشکار برای استفاده از این گروه در اقدامات تروریستی تلقی شده و بر وخامت اوضاع خواهد افزود.
بهرحال تا جائی که به فرقه رجوی بر میگردد تنها راه حل باقیمانده بازگشت به اشرف برای ایجاد محیط کنترلی است. در حال حاضل هیچ کشوری حاضر نیست این فرقه را به صورت گروهی بپذیرد تا یک مرکز فرقه ای آنطور که دلخواه سازمان است برقرار نماید و رجوی هم هیچگونه تمایلی به خارج شدن از عراق ندارد چرا که خوب میداند همین مقدار کنترل نیرو که در لیبرتی اعمال میشود در کشورهای غربی قابل اعمال بر این تعداد از نفرات که قطعا پراکنده خواهند شد نیست.
در ضمن مدارکی وجود دارد که مسئله تهاجم به اردوگاه لیبرتی با موشک های دست ساز به تحریک خود سازمان صورت گرفته و کسانی که محرک این کار بوده اند به نوعی با سازمان در ارتباط قرار داشته اند. سازمان از قبل آمادگی استفاده از این بهانه برای بازگشت به اشرف را داشت و البته از یک طرف این تهاجم را به رژیم ایران نسبت میدهد و از طرف دیگر توضیح نمیدهد که امنیت نفرات در اشرف که در نزدیکی مرز ایران است چگونه بیشتر از لیبرتی تأمین خواهد شد.