هشت مارس روز جهانی زن ریشه در خواسته های زنان برای حقوق و شرایط کاری بهتر دارد و البته حق رای. دامنه این خواسته این روزها به مقولاتی همچون برابری اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز کشانده شده است.
البته قابل درک است که اعضای کنونی طبعا نمی توانند بصورتی آزادانه در مورد تجارب خود در سازمان مجاهدین خلق صحبت کنند چرا که آنها مجبورند فقط سخنان تایید شده تبلیغاتی که سازمان مجاهدین خلق اعلام نموده را رله کنند. ولی زنانی که اخیرا سازمان مجاهدین خلق را ترک کرده اند مسلما آزاد هستند و می توانند در مورد وضعیت زنان در درون سازمان صحبت کنند. و البته فراموش نمی کنیم که شجاعت این افراد بسیار قابل تحسین است. این شکستن تابوهای اجتماعی در افشای واقعیات سوء استفاده های جنسی نه تنها برای این زنان کاری بسیار مشکل است که همانند هر افشاگری دیگری آنها بسرعت تحت حمله و فشار و تهدید قرار می گیرند تا از ادامه افشاگری منصرف شده و ساکت شوند. نگاهی سطحی به فشارها و مشکلاتی که این زنان در همین ماههای اخیر تحمل کرده اند خود به راحتی چند جلد کتاب می شود و به خودی خود می تواند بیانگر نگرش و برخورد مجاهدین خلق با زنان باشد. این زنان در پاییز سال 2012 در یک کنفرانس عمومی در اروپا به تشریح سوء استفاده های جنسی رهبران مجاهدین خلق، مسعود و مریم رجوی، علیه خود و دیگر زنان پرداختند. این زنان از آن روز تا کنون مسائلی از قبیل موارد زیر را تجربه کرده اند
در دو ماه اخیر، سه زن دیگر توانسته اند از کمپ لیبرتی مجاهدین خلق فرار کنند. آیا عجیب است که ببینیم این زنان با دیدن وضعیت به هیچ وجه حاضر نباشند تا با سازمانهای حقوق بشری و محققین در عراق صحبت کنند و یا وضعیت درون سازمان مجاهدین و وضعیت زنان را بازگو نمایند؟ البته همین زنان به شرط عدم نشر نامشان همه چیز را میگویند. آنها از آرایش زنان جوان توسط مریم رجوی صحبت می کنند و این که باید بصورت لخت در جلوی وی و مسعود رجوی برقصند. آنها میگویند که مسعود رجوی بعد از تجاوز به آن ها گردنبدی با عکس خودش را هدیه میدهد که باید به گردن بیاندازند. حدود صد نام و شاید هم بیشتر در دسترس هست که زنانی هستند که رحم آنها را خارج کرده اند. این آمار یعنی بیش از ده درصد کل زنان کمپ. آنها می گویند که این عمل بدین خاطر صورت می گیرد تا مسعود رجوی بتواند به راحتی با هر کدام از آنها همخوابه شود و یا دستور دهد که با دیگران همخوابه شوند و ترسی از حاملگی نداشته باشند. امروزه مسئله طلاقهای اجباری که سالها قبل از سقوط صدام به اجرا در آمد دیگر چیزی نیست که انکار شود. در دو دهه گذشته حتی یک بچه نیز در این سازمان چشم به جهان نگشوده است. نمایندگان سازمان مجاهدین خلق سالها قبل این مسئله را با افتخار در مصاحبه با بی بی سی اعلام نموده از آن دفاع کردند. ولی اکنون بنابر شهادت افرادی که اخیرا فرار کرده اند رجوی به اعضای زن مجاهدین خلق در کمپ گفته است که “بنابر قوانین اسلامی زنانی که علیه شوهرانشان برخیزند باید کشته شوند” وی گفته است که “بنابر قوانین انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان همه شما زنان من هستند و اگر کسی به من خیانت کند و از کمپ فرار کند مجازاتش طبق قوانین اسلام مرگ است”. مجاهدین خلق همچنین در وب سایتهای خود صحبت های مسعود رجوی را منتشر کرده اند که تهدید می کند که “من برای تک تک همه شما مدرک و سند دارم و هر کدام از شما که بخواهید اینجا را ترک کنید مدارکتان را بیرون می آورم”. احتمالا منظور وی فیلم هایی باشد که از همخوابگی ها و اعمال سکسی برداشته شده است. سازمان مجاهدین خلق سابقه چندین دهه خشونت و ترور و تهدید و مزاحمت و غیره علیه اعضای سابق خود را یدک می کشد. سازمان مجاهدین خلق طبعا بدین وسیله بدنبال ساکت کردن افراد و جلوگیری از افشای نقض حقوق بشر در داخل سازمان است. انتشار اخبار این مسائل در مطبوعات بشدت کنترل و محدود می شود چرا که برخی فکر می کنند هنوز هم می توانند از تروریسم این گروه بعنوان یک وسیله استفاده کنند. امروز این زنان با هیولایی بنام “پول و قدرت” روبرو شده اند که میخواهد صدای آنها را خاموش کند. این هیولای “پول و قدرت” همچنین بشدت بدنبال آرایش و بزک کردن جنایتکار و ناقض حقوق بشر یعنی مریم رجوی هم هست تا بتواند وی را در سالن های پر زرق و برق بنشاند و از “قوانین ازدواج” انتقاد کند و توضیح بدهد و بگوید که به نظر وی این “قوانین” باید به این صورت یا آن صورت به نفع زنان عوض شوند. “قدرت و پول” معتقد است که مجاهدین خلق نه تنها باید از لیستهای گروههای تروریستی خارج شوند که البته باید در پارلمانها بعنوان نمونه ای از “فمنیسم” به نمایش گذاشته شوند. “قدرت و پول” آنقدر دروغگو و وارونه گر است که میخواهد سازمان مجاهدین خلق را در جای “قربانی” بنشاند و اعضای سابق زن و “قربانیان” فرقه را “شکنجه گر، جاسوس، مامور” بنمایاند. هیچ کس هیچ وقت از “قدرت و پول” توقع حمایت از “قربانیان” و انسانیت و حقوق بشر را نداشته ولی این گونه سعی درعوض کردن جای “قربانی” با “جنایتکار” واقعا تهوع آور است.
آن سینگلتون