فرقه رجوی (مجاهدین خلق) منهای خانواده

فرقه رجوی خانواده را قلوس وعامل محفل گرایی و رد وبدل کردن اخبار، اطلاعات و نقطه های کور به دور از دسترس و نفوذ دانسته است و همیشه با خانواده در جنگ و ستیز است که اولین مورد برجسته آن را می توانیم انقلاب ایدئولوژیک سال ۶۴ بنامیم که محافل سیاسی و مخالفین به آن یک حرکت ” ضد خانواده ” لقب دادند. درنتیجه دونوع خانواده در فرقه رجوی وجود دارد یکی آن دسته که در بیرون از فرقه ازدواج کرده اند دیگر آن دسته که ازدواج تشکیلاتی و سازمانی کرده اند. دومی برعکس اولی دارای قوام و دوام نبوده به راحتی قابل دستبرد و نفوذ است به طوری که خانواده های تشکیلاتی تبدیل به سنگری در مقابل هجوم افکار رهبری نمی شوند و هیچ مقاومتی از خود بروز نمی دهند و فرقه رجوی به راحتی می تواند آن خانواده را متلاشی کند و افراد را به مناسبت و دلایل مختلف جا به جا کند تا زمینه را برای تاخت و تازهای ایدئولوژیک هموار نماید بنابراین خانواده از ماهیت اصلی خود خارج و به تشکیلات کوچکی تبدیل می شود. مسعود رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین در همین رابطه می گوید: ((تمام دعوا ها برسر” زن ” است در نتیجه باید او را ” سه طلاقه ” کرد تا برگشت ناپذیر باشد.)) حال که سخن از خانواده شد به بخشی از سخنان ” دکتر مارگارت تالرسینگر ” که در همین خصوص گفته است، می پردازیم. –   به طور معمول فرقه ها بهایی برای نقش والدین قائل نیستند…. والدین باید بچه های خود را مجبور نمایند تا خود را مطیع دستورات رهبر فرقه کنند تا درواقع خودشان را اثبات نمایند. مطیع رهبر تنها فردی است که قابل احترام و پرستش است ممکن است مقامات بلند پایه دیگری نیز در فرقه باشند که باید ازآنها اطاعت کنند ولی آنها در حقیقت ابزاری در دست رهبر هستند.

خانواده ها خواهان دیدار و ملاقات با بستگان و فرزندانشان در کمپ لیبرتی هستند

خاطرات رضا اکبری نسب از برادرش: –   برادرم، همسر و سه فرزند خردسالش به عراق (کمپ اشرف) رفتند تا به خدمت سازمان مجاهدین خلق درآیند. اولین کاری که سازمان می کرد جداکردن بچه ها از والدین شان بود حتی زمان حمله عراق به کویت آنها را به بهانه این که جانشان درعراق در خطر است به آلمان فرستاده بودند. برادرم هم در قرارگاه به عنوان آشپز کار می کرد. نگران بچه ها بودم تا این که توانستم با آن ها درآلمان تماس بگیرم امّا قبل از این که کاری انجام دهم فرقه رجوی آن ها را به عراق اعزام کرد تا وارد ارتش مجاهدین خلق شوند. در ژوئیه ی ۲۰۰۶ برادرزاده ام ” یاسر” که ۶ ساله بود از والدینش جداشد و بعدها خود را در قرارگاه اشرف سوزاند چون با فرقه رجوی مساله داشت و این مسائل در تابستان به اوج خود رسید. به هر تقدیر خبر خودسوزی او را سران فرقه رجوی نتوانستند کتمان کنند. چون همه در اشرف آن صحنه را دیده بودند. بنابراین سران فرقه مجبور شدند بهانه ای برای توجیه پیدا کنند در نتیجه مدعی شدند که یاسر در اعتراض به فشارهائی که اروپا و آمریکا به سازمان آورده دست به خودکشی زده است. “ ژان آنوی ” در نمایشنامه “ پرستو ” می نویسد: برای ساخت حقیقت (حقیقت نمایی) کافی است حرفی را از خودتان در بیاورید که تا حد امکان بزرگ
باشد و بعد مرتب آن حرف را در گوش مردم بخوانید.

سران فرقه مجاهدین از خانواده ها وحشت و هراس دارند

چرا سران فرقه رجوی از خانواده ها و ملاقات آنها با افراد ساکن کمپ لیبرتی وحشت دارند؟

مادران چشم انتظار … سران مجاهدین همچنان مانع ملاقات و تماس والدین با افراد ساکن کمپ لیبرتی هستند

افرا حسنی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا