تلاش برای نجات جان علیرضا میرباقری

علیرضا میرباقری از جمله نیروهایی بود که بشدت با شرایط موجود در سازمان زاویه داشت اما بخاطر اینکه سه خواهر وی در تشکیلات سازمان بودند بنوعی مجبور به ماندن بود. حوالی سال 82 که اولین بار مصاحبه های نیروهای امریکایی با بچه های سازمان انجام شد علیرضا بعد از مصاحبه دیگر به قرارگاه اشرف بازنگشت و به امریکایی ها گفت که نمیخواهم به سازمان بازگردم. بدنبال این اقدام علیرضا مسئولین سازمان خواهران او را مجبور کردند که به محل نگهداری علیرضا نزد امریکایی ها  مراجعه کنند و با گریه و زاری و خواهش و تمنا علیرضا را تحت تاثیر مسائل عاطفی قرار دهند و او را از رفتن منصرف کنند و موفق شدند. علیرضا که بشدت فردی عاطفی است تحت تاثیر خواهرانش مجددا به اشرف بازگشت. حتی در صحبتی که بعد از بازگشتنش با او داشتم میگفت بین زمین و اسمان مانده ام که چکار کنم؟ از طرفی عمر و زندگی خودم تباه شده است و از طرفی نمیتوانم سه خواهرم را در بیابانهای عراق بامان خدا ول کنم و پی زندگی خودم بروم! علیرضا از سالهای خیلی قبل تر از 82 هم تشکیلات سازمان را بمانند اکثریت نفرات دیگر بناچار تحمل میکرد و مترصد فرصتی بود که  خودش را از اشرف نجات دهد. بعد از سرنگونی دولت صدام و استقرار نیروهای امریکایی مستمرا با علیرضا  در خصوص جدایی و اینکه نباید این فرصت را از دست بدهیم صحبت میکردیم ولی متاسفانه علیرضا بدلیلی که ذکر کردم موفق نشد. اکنون علیرضا تصمیم خود را گرفته است و به خروجی کمپ لیبرتی خود را رسانده است. واقعیت اینست که هر دقیقه ماندن بیشتر علیرضا در ان مکان احتمال مرگ او را از طرف فرقه رجوی بیشتر میکند. چرا که جدا شدن افرادی همچون علیرضا  میرباقری باعث عصبانیت بیش از حد  مسئولین سازمان  خواهد شد و اینکه بخواهند او را بدلایلی همچون سکته قلبی از  بین ببرند دور از ذهن نیست!

لذا از مسئولین حفاظت کمپ لیبرتی. کمیساریای عالی پناهندگی و هر ارگانی که میتواند در این خصوص نقشی داشته باشدو علیرضا میرباقری را از این خطر بلقوه نجات دهد تقاضا دارم برای نجات جان او دست بکار شوند و هرچه سریعتر ترتیب انتقال او را به مکانی امن فراهم سازند. باتشکر

مراد

خروج از نسخه موبایل