در چند روز گذشته خبرهای زیادی از زندانی شدن و اعتصاب غذای دراویش در سایتها و رسانه های مختلف درج گردیده و معاندین و اضداد جمهوری اسلامی هم فرصت را مغتنم شمرده و مثل مگس دور این شیرینی رسانه ای بال و پر میزنند.
(از آنجاییکه با کمی تأمل و کنکاش در سایتهای دراویش میتوان به ماهیت فرقه ای آنها پی برد و انحراف و دگردیسی در عقیده سیاسی و مکتبی آنها را در رسانه های خودشان دید) بد ندانستم که نکاتی اندرباب فرقه و فرقه شناسی را بنابر تجربه چندین ساله دراین مقاله عنوان کنم! اینکه در فرقه ها کسانیکه عضو میشوند با خلوص نیت کامل و کاملا صادقانه پا در این فرقه ها میگذارند شکی نیست کسانیکه که برای رسیدن به هدف و رساندن رهبرانشان به اهداف فرقه ای هر کاری میکنند و حتی بی مهابا در راه رسیدن به آرمانهایشان جان میدهند و بخیال خودشان، خودشان را فدا میکنند زیرا فکر میکنند در راه حق قدم بر می دارند.
در فرقه ها بخصوص فرقه مجاهدین یکی از مهمترین کارها در رابطه با اعضاء اینست که رهبر را چون خدای روی زمین بشناسانند و او را چنان تبلیغ کنند که گویی / اوست که پاک است و معصوم است / به خدا نزدیکترین است / در ردیف امامان است / حجت روی زمین اوست / اشرفترین مخلوقات اوست که خداوند مهرش را و رحمتش را همیشه بر او فرو میفرستد / با اوست که به خدا نزدیکتر هستی و و و……..!! پس راه او مورد الطاف پروردگار است بایستی جان داد و خود را قربانی کرد و سختی کشید و ریاضت کشید بایستی از تمایلات و امیال دنیوی دست شست و از خواستهای نوجوانی و جوانی چشم پوشی کرد! بالاترین استفاده از جوانان و نوجوانان در یک فرقه از طریق معطوف کردن احساسات آنها به یک شخص است با شستشو دادن ذهن است!
اﺳﺘﻔﺎدﻩ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ های هماهنگ ﺷﺪﻩ و ﻣﺠﺎب ﺳﺎزﯼ ذهنی (ﮐﻪ ﺑﺎزﺳﺎزﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﻳﺎ ﺑﻪ اصطلاح شستشوی مغزی)خوانده میشود!
و اینکه در خط و تاکتیکی که رهبر میگوید نبایستی تردید کرد و تردید از گناهان نابخشودنی است!. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﺸﮑﻴﻼﺗﯽ، ﻳﺎ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ رهبر (ﻳﺎ رهبران) و ﭘﻴﺮوان رواﺑﻂ ﻓﺮﻗﻪ اﯼ ﻋﺒﺎرت از رواﺑﻄﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺁن ﻳﮏ ﻓﺮد ﺁﮔﺎهاﻧﻪ اﻓﺮاد دﻳﮕﺮ را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎدﻩ از روش هاﯼ ﺧﺎﺻﯽ وادار ﻣﻴﮑﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻄﻮر ﮐﺎﻣﻞ (ﻳﺎ ﻧﺴﺒﺘﺎﮐﺎﻣﻞ) در ﺧﺼﻮص ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ همه ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت ﻣﻬﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎن واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ او ﺑﺎﺷﻨﺪ، و ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﻴﺮوان ﻋﻘﻴﺪﺗﯽ اﻳﻨﻄﻮر اﻟﻘﺎ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ ﮐﻪ او داراﯼ اﺳﺘﻌﺪاد، ﻧﺒﻮغ ﻳﺎ داﻧﺶ وﻳﮋﻩاﯼ اﺳﺖ که همه از آن بی خبرند و مهنتی است که خداوند به او ارزانی داشته!
در ﺑﺴﻴﺎرﯼ از ﻣﻮارد ﻳﮏ ﻓﺮد، ﮐﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺑﻨﻴﺎﻧﮕﺬار ﻓﺮﻗﻪ هم هست، در ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﺸﮑﻴﻼﺗﯽ ﻓﺮﻗﻪ ﻗﺮار گرفته و تصمیم گیری در وی متمرکز میشود!
رهبران ﻓﺮﻗﻪ ها اﻓﺮادﯼ ﺧﻮد اﻧﺘﺼﺎﺑﯽ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﮔﺮ هستند ﮐﻪ ادﻋﺎ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ داراﯼ ﻣﺄﻣﻮرﻳﺖ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻮدﻩ ﻳﺎ داﻧﺶ وﻳﮋﻩ اﯼ دارﻧﺪ. ﺑﺮاﯼ ﻣﺜﺎل، رهبران ﻓﺮﻗﻪ ها اﻏﻠﺐ ادﻋﺎ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ راهنمایی ﻣﺮدم ﻣﺄﻣﻮر ﺷﺪﻩ اﻧﺪ. ﺑﺮﺧﯽ دﻳﮕﺮ از رهبران ادﻋﺎ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ راﻩ رﺳﻴﺪن ﺑﻪ رﺳﺘﮕﺎرﯼ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺟﻮاب ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻌﻀﻼت ﺑﺸﺮﯼ ﭘﯽ ﺑﺮدﻩ اﻧﺪ، همینطور ﺗﻌﺪادﯼ ﻣﺪﻋﯽ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ اﮐﺘﺸﺎﻓﺎت ﻋﻠﻤﯽ، ﻃﺒﻴﻌﯽ، ﻳﺎ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﭘﻴﺮوان ﻓﺮﻗﻪ را ﺑﻪ ﺳﻄﻮح ﺟﺪﻳﺪﯼ از ﺁﮔﺎهی، ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﺎ ﻗﺪرت ﺷﺨﺼﯽ ﻳﺎ ﺳﻴﺎﺳﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪاﻧﺪ.
رهبران ﻓﺮﻗﻪ ها ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ اﻋﻤﺎل ارادﻩ و ﺗﺴﻠﻂ داﺷﺘﻪ و اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮐﺎرﻳﺴﻤﺎﺗﻴﮏ ﺗوﺻﻴﻒ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ. اﻳﻦ رهبران ﻧﻴﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﻴﺰان ﮐﺎﻓﯽ از ﻗﺎﻃﻌﻴﺖ، ﺟﺬﺑﻪ، ﻳﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻗﺪرت هاﯼ ﮐﺎرﻳﺴﻤﺎﺗﻴﮑﯽ ﺑﺮاﯼ ﺟﺬب، ﺣﻔﻆ، و ادارﻩ اﻓﺮادﺷﺎن دارﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﻳﺪان ﺧﻮد را وادار ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻮادﻩ، ﺷﻐﻞ، ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﺎرﯼ، و دوﺳﺘﺎن ﺧﻮد را ﺑﺮاﯼ ﭘﻴﺮوﯼ از ﺁﻧﻬﺎ رها ﮐﻨﻨﺪ. در ﺑﺴﻴﺎرﯼ از ﻣﻮارد، ﺁﺷﮑﺎر ﻳﺎ ﭘﻨﻬﺎن، ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ داراﻳﯽ، زﻧﺪﮔﯽ و هستی ﭘﻴﺮوان ﺧﻮد را ﺗﺤﺖ ﮐﻨﺘﺮل ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ..
رهبران ﻓﺮﻗﻪ ها ﺗﮑﺮﻳﻢ ﺳﺘﺎﻳﺶ را ﺑﺮ روﯼ ﺧﻮد ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻨﺪ. در ﺑﺴﻴﺎرﯼ از ﻓﺮﻗﻪ ها، همسران وادار ﺑﻪ ﺟﺪا ﺷﺪن از ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ و واﻟﺪﻳﻦ وادار ﺑﻪ رهاﮐﺮدن ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺁزﻣﺎﻳﺶ ﺳﺮﺳﭙﺎرﻳﺸﺎن ﺑﻪ رهبر ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ.
بنابراین کسی خودش نمیداند که در چه وادی باطلی پا گذاشته و شاید هیچگاه هم نفهمد همانطور که ما نفهمیدیم سالیان عمرمان را خالصانه گذاشتیم و از جانمان و شیره وجودمان را در راه یک فرقه گذاشتیم و فکر میکردیم که از انسانهایی هستیم که خداوند توجه خاصی به ما دارد ولی خیلی دیر فهمیدیم که همه ادعاها و اهدافی که خودمان را برایش قربانی میکردیم فقط برای زنده نگه داشتن یک آرمان و یک رهبری متوهم بوده و قربانی جاه طلبیهای او شدیم حال بنگرید فرقه دراویش را که مورد تایید رهبر فرقه باصطلاح (مجاهدین)هم هست!! تا آنجا که یاد دارم دراویش را انسانهایی میشناختم که زندگی ساده و بی آلایش داشتند و ساده زی بودند و وارد سیاست نمیشدند البته در زبان ترکی درویش یعنی درون گرا و در خود! البته رهبری آنها الان تغییر راه و مسلک داده و وارد سیاست شده و لابد از افتخاراتشان هم حمایت مجاهدین از ایشان است.
سعید ماسوری یکی از زندانیان فرقه رجوی است که چندین سال در زندان روی مواضع خودش پافشاری دارد و لابد فکر میکند بر جای حق نشسته و در آینده او را قهرمان میخوانند و اسطوره پایداری روی عقیده، ولی او هم در توهم است و نمیداند که فقط هوادار فرقه مجاهدین بودن در ایران ترد شده و مردم آنها را بچشم جاسوس و برگشتگان از مردم ایران میبینند و مردم دل پری از آنها دارند!حال بنگرید آقایان کسری نوری و صالح مرادی را که دقیقا مثل او فکر میکنند که جای حق نشسته اند و نمیدانند که آنها هم همچون ما و سعید ماسوری اسیر مطامع رهبر یک فرقه شده اند!همانطور رهبران این فرقه مدتهاست بر سرقدرت مطلقه بجان هم افتاده اند زیرا از ابتدای انحراف این گروه مذهبی و افتادن در راه انحرافی و به فرقه مذهبی تبدیل شدن دچار اشتباهات تاکتیکی و استراتژیکی بسیاری شده و خواهند شد مثل فرقه رجوی!البته نزد هواداران و اعضاء خود ترفندهای خاص خودش را برای لاپوشانی اشتباهاتش بکار میگیرد!حال بنگرید دراویش را که در ذهن ما بودند با دراویش امروزی که به فرقه ای تبدیل شده اند که برای قدرت بجان هم افتاده اند خبرها حاکی از جنگ قدرت میان رهبران فرقه میباشد!!!!وقت آن رسیده که دراویش اصیل به اصل خود برگردند و از فرقه و فرقه گرایی یعنی بزرگترین تهدید قرن حاضر خود را کنار بکشند در اینصورت آلت دست مشتی فرصت طلب مثل مجاهدین هم نمیشوند که برای زندانیان دراویش اشک تمساح میریزند و در حقیقت بدنبال منافع ناحق خودشان میگردند! رهبران فرقه مجاهدین هیچ ارزشی برای جان اعضاء خودشان قایل نیستند بلعکس از خون برای رسیدن منافعشان استفاده میکنند و در این کار تجربه و تبحر دارند الان هم طوری در مجامع بین المللی جلوه میکنند که یعنی خیلی ارزش برای 2 زندانی درویش مسلک در زندان شیراز قایل هستند! و خودشان را صاحب خون و جان آنها میدانند یادشان نیست که چطور اعضاءشان را برای هیچ و پوچ به کشتارگاه میفرستادند تا بلکه خودشان سرپا بمانند البته باید گفت که سران فرقه دراویش هم از زندان رفتن این دو در جهت منافع خودشان در حال بهره برداری هستند زیرا که طینت رهبران فرقه با هم یکی است و تشابه عمل و نگرش دارند!
چه شده که جان این دو اینقدر برایتان مهم شده که در رابطه با آن پیام میدهید!؟ در جنگ هشت ساله یکی از بانیان و مسببین کشتار سربازان ایرانی در همکاری و گرا دادنها و مختصات دادنها به ارتش عراق بودید آنها ایرانی نبودند؟؟ یا برای رسیدن به قدرت در ایران که در رویایتان بود باید ایرانیها را هم سر میبریدید!؟ حال از آنسوی جهان و در ناز و نعمت بفکر زندانیان در اعتصاب غذا هستید؟ ای نفرین بر شما که با جان و خون انسانها تجارت دارید!! و خداوند جای حق نشسته و جزای شما را هم میدهد و شما هم جنس خودتان را میشناسید! کبوتر با کبوتر باز با باز…… کند یک جنس با همجنس پرواز!
بدانید که هم این دو زندانی و کسان دیگر که فرقه دراویش اسیر هستند همه و همه طعمه هایی برای صیادین قدرت هستند و دیر یا زود حقیقت شما را خواهند فهمید همانطور که بالاخره ما فهمیدیم!!!