واقعأ اگر مجاهدین رو نمیشناختم و برای اولین بار نگاهم به سایتهای آنها می افتاد فکر میکردم آنها باید بزرگترین ضد اطلاعات دنیا باشند. چون خیلی قشنگ فیلم بازی میکنند.یا بهتر بگم آنها باید ستارگان هالیوود می شدند.باور کنید آنها استاد برعکس کردن اخبار وسانسور هستند.
در سایت به اصطلاح ایران افشاگر چند ویدیو به عنوان پرونده گذاشتند که باز به اصطلاح دارن دست رو می کنند و مردم را آگاه میکنند که ای مردم بدانید و آگاه باشید این کسانی که از ما جدا شده اند همه و همه مزدورند.
واقعأ جای تأسف داره که این سازمان با این همه منم،منم کردن کارش به جایی رسیده که مجبور شده دست به دروغپردازی بزند.باورکنید و یا نه، خودتان سری به این سایت بزنید وببینید چه طور دورهم جمع شدند وبرای خودشان تعارف تیکه پاره میکنند.
در یکی از این ویدیوها اشاره میکنند به جلسه فیاپ که چند سال پیش در پاریس برگزار شده. جالب اینجاست که در این نمایش مسخره میگن وقتی پناهنده ها می خواستند به سالن بروند با ماموران وزارت اطلاعات روبه رومی شوند و آنها از ورود مردم عادی و پناهنده جلوگیری می کنند و به آن ها حمله می کنند! یکی نیست به آنها(مجاهدین)بگه آخه برای چی آنها (جداشده گان)باید به مردم پناهنده ویا مردم عادی حمله کنند. مگه نه اینکه این جلسه برای این تشکیل شده بود که مردم از ماهیت شما آگاه شوند. پس نتیجه میگیریم آنهایی که میخواستند وارد سالن شوند مردم عادی و یا پناهنده نبودند، بلکه شما بودید (چماقداران رجوی)که میخواستید جلسه رو بهم بزنید.البته فیلم و مدارک این جلسه در گذشته افشا شده است.
باید پرسید که چرا شما این همه از برگزاری این گونه جلسات ترس ودلهره دارید؟چرا هر وقت چتد تا جداشده میخواهند جلسه ای برگزار کنند چماقداران رجوی زودتر از آنها در محل حاضر هستند مگر شما به حق نیستید؟پس از چی میترسید؟
میگن وقتی چوب رو برداری گربه دزده خودش فرار میکنه حالا حکایت شماست.
در قسمت دیگر این نمایش یه جایی میگن همه کسانی که آمده بودند برای دیدار بچه هایشان، مامور وزارت اطلاعات بودند! واقعأ خنده داره، یعنی همه نفرات مجاهدین با ماموران وزارت اطلاعات ملاقات کردن عجب تفاهمی!
من خودم شاهد این بودم که زمانی که خانواده ها بعد از سرنگونی صدام به درب قرارگاه آمدند، برایمان نشست سراسری گذاشتند تحت عنوان این که کسی نباید خانواده اش رو ببینه. البته این موضوع به این شکل عنوان نشد ولی پیام این بود.و هرکسی که میخواست بره خانواده خودش رو ببینه قبل از رفتن دوباره توجیه میشد.
تا اینکه بعد از رفتن خانواده ها دوباره نشست دیگری برگزار شد تا آنهایی که رفتن ملاقات بیایند و بگویند در دیدارشان چه گذشته. البته باید بگم هر کسی که میرفت ملاقات نمیتوانست با خانواده خودش تنها دیدار کنه و یکی از برادران و یا خواهران انقلابی در کنار آنها حضورداشت و آنها رو تنها نمی گذاشت. وقتی نشست بعد از رفتن خانواده ها برگزار شد یک به یک هر کسی می آمد و صحبت میکرد. البته همه بچه ها برای حرف زدن نیامدند ولی آنهایی که آمدند باورتان نمی شود که چی میگفتند.مثلا یکی از آنها که دکتر هم بود آمد وگفت:"یه پیرزن چروکیده رو آوردن میگن مادرته بهش گفتم پیر زن برای چی آمدی برگرد برو خونت"، یکی از دوستای من که هم زمان با این دکتر به ملاقات رفته بود بهم گفت مادرش اشک میریخت ولی این حتی مادر خودش رو هم در آغوش نگرفته بود. یکی دیگه از عالیجنابان میگفت با کف دستم زدم تخت سینه پدرم بهش گفتم برو مزدور من پسر تو نیستم. واقعأ جای تأسف داره پدر و مادری که سالها برای سانت، سانت قد کشیدن بچه هایشان بی خوابی واشک ریختن به این شکل برخورد کنی.
مگر نه اینکه همین خانواده های این بچه ها باید هوادار شما باشند؟ بعد آنها (فرقه رجوی)صحبت از عشق،محبت،علاقه،عاطفه…میکنند. خنده داره من در تمامی عمرم تا الان هیچ کسی رو به اندازه اینها (مجاهدین)بی عاطفه ندیدم. رجوی میخواست از ریشه همه رو بی عاطفه کنه ولی این کار غیر ممکن بود وهست.
آقای رجوی تاریخ به همه درس داده. آنهایی که دنبال قدرت بودن و فقط به خودشان فکر میکردند و چون بقیه و برایشان مهم نبوده و برای رسیدن به هوسهای نفسانی دست به هر جنایتی زدند درسهای بزرگی داده.هیچ دیکتاتوری نمیتونه با مردم باشه و هیچ خیانتکاری نمیتونه از عدالت فرار کنه آسیاب نوبت به نوبت.
انجمن یاران ایران – پاریس