اما تنها دقت در چند نکته می تواند حقیقت ماجرا را دست کم برای خود آنها بر ملا سازد.
نخست اینکه طرفداران فرقه مجاهدین خلق به ۴ هزار نفر نمی رسند. این تعداد طرفدار برای گروهی که خیلی پر ادعاست، وحشتناک است. این رقم وقتی کاملا ناامید کننده است که توجه شود بر اساس گزارش مرکز آمار ایران جمعیت ایران از مرز هفتاد و پنج میلیون نفر عبور کرده است. چهار هزار طرفدار از ۷۵ میلیون جمعیت برای گروهی که دارای سابقه چندین دهه فعالیت (البته) تروریستی است یک شکست بسیار بزگ است.
دوم اینکه همین تعداد چند هزار نفری نیز بسیار مسن بوده و گفته می شود میانیگن سنی آنها بالای ۶۰ سال است. بسیاری از آنها نزدیک به ۳۵ سال از عمر خود را در این فرقه بوده و اکنون دوران کهولت خود را می گذرانند. عضویت طولانی مدت در یک فرقه تروریستی عملا آنها را دچار بیماری های روحی روانی متعددی نظیر افسردگی های شدید کرده است.بیماری و کهولت سن در کنار فشارهای روانی فرقه سبب شده تا هر بار اخبار فوت یکی از این اعضاء به بیرون مخابره شود.
میانیگن بالای سنی اعضای مجاهدین خلق گویای این واقعیت است که این فرقه قدرت عضو گیری اش را کاملا از دست داده است. در حقیقت همین تعداد اندک نیز به خاطر اقدامات این گروه در سال های قبل از انقلاب راغب به عضویت در آن شده اند. نبود هیچ نیروی جوان و میانسالی در میان آنها به این معنی است که این فرقه هیچ گونه جذابیتی برای نسل جوان نداشته و حتی اگر بر اساس شیوه های فریب در دوره همکاری با صدام حسین در پادگان اشرف توانسته بودند جوانانی اندک را به سمت خود بکشانند اکنون این جوانان فرقه را ترک کرده و هر یک به تریبون های افشاگر علیه این فرقه تبدیل شده اند.
سوم اینکه این چند هزار نفر چنانچه در یک شرایط عادی قرار گیرند و اجازه یابند مدتی را به دور از آموزه های فرقه ای و خارج از کنترل شدید عوامل فرقه مجاهدین خلق باشند، به زندگی عادی بر می گردند. در واقع ساکنان لیبرتی ۳ هزار نفر پیر مرد و پیر زن هستند که تمام عمر خود برای فرقه مجاهدین خلق باخته اند و تحت تاثیر تبلیغات شدید فرقه راه برگشتی نیز برای خود متصور نیستند. در طول مدت بیست و شش سال زندگی در پادگان اشرف و هم اکنون در کمپ لیبرتی مدام در گوش آنها خوانده شده که چنانچه از فرقه جدا شوند با نتایج وخیمی روبه رو خواهند شد.
آنها هیچ گونه دسترسی به دنیای بیرون نداشته و حتی از دیدار با خانوده های خود محروم بوده اند. زندگی در انزوا و به دور از واقعیت های جاری عملا از آنها افرادی بیمار ساخته که قدرت شان برای مواجه با واقعیت ها را از از دست داده اند. با همه این ها چنانچه این افراد امکان بیایند آزادانه درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند بسیاری از آنها فرقه را ترک خواهند کرد. زیرا در شرایط اسارت کنونی و علی رغم محدویت های شدید همواره برخی از آنها از کمپ لیبرتی فرار می کنند.
بی اعتباری فرقه تروریستی مجاهدین خلق حتی از دید حامیان آنها نیز کتمان نمانده است. پیش از این وزارت خارجه آمریکا با انتشار گزارشی اعتراف کرد که فرقه تروریستی مجاهدین خلق هیچ اعتباری در میان ایرانی ها ندارد. این گزارش که بر اساس یک نظرخواهی از ایرانیان خارج از کشور و توسط کنسول گری های آمریکا در ده کشور مختلف از قبیل ترکیه، امارات متحده عربی و … صورت گرفته بود بر این واقعیت صحه گذاشت که مجاهدین خلق مورد تنفر ایرانیان است.
انجمن دفاع از قربانیان تروریسم