بلافاصله بعد از انتشار نامه سرگشاده ایرج مصداقی به مسعود رجوی، سفره دل سازمان مجاهدین و هوادارانش برای پاسخگویی و زورآزمایی با یکدیگر باز شد.آنچه در طرف اول موج می زند “تکرار اتهامات گوناگون”، “یاوه گویی” و” یاوه نویسی” نسبت به “رهبری مقاومت” از نوع “رژیمی” است. وآنچه “همقطاران” سابق را تلخ کام نمود،سنگینی فحاشی “شورای ملی مقاومت”،تحریم سایت های هواداران، و هزینه سالیان برای جانبداری از ماهیت و نام رجوی بعنوان “آلترناتیو” پوشالی جمهوری اسلامی می باشد.
اکنون که آنها رو در روی چهره واقعی رجوی ایستاده و حالا که پرده ها در حال دریده شدن و فرو ریختن است، بهتر می توانند خود و قربانیان این باند تبهکار را بشناسند.حداقل برای این دسته از هواداران که بدنبال رهنمود، سئوال یا انتقاد به “رهبری مجاهدین” بودند، ثابت شد که “رجوی” یک فرقه تمام عیار و ضد آزادی است.فریب پز “دمکراسی”،”استقلای و آزادی”،”جنگ مسلحانه” و همردیفی مسعود رجوی با مصدق را نباید خورد.چرا که او در قالب این “فرقه خطرناک”،دگم و توتالیتر، تحمل سئوال، پیشنهاد یا انتقاد را از جانب هیچ کسی نداشته، ندارد و نخواهد داشت!
البته این مسئله برای ما که رجوی را بیش از قد خودمان شناخته ایم،تازگی ندارد. به قول مجاهدین از سال ۱۳۶۴ رجوی “ما” را به قدر کافی “رسوا” نموده است.پس جای هیچ گله ای برای همقطاران رجوی که عمر خود را برای تبیین و تشریح مواضع استراتژیک و تحلیل های من در آوردی مجاهدین در باره “تنها آلترناتیو دموکراتیک” تلف نموده و چاقوی آنها را برای سربریدن هر چه بیشتر ایرانیان آزاده و دگر اندیش تیز نموده اند باقی نمی گذارد.
بهتر بود می گفتیم؛ دلمان خنک شد دیدید با شما ها که عمری سنگ رجوی را به سینه می زدید چگونه تا کردند؟ اما به خاطر قربانی بودن از این حق می گذریم و همین اندازه که واقعیت های وحشتناک و غیر انسانی فرقه رجوی را از نزدیک لمس کرده و از او رویگردان شده اند برای ما و “خلق قهرمان” کافی است.
انتشار اطلاعیه “شورای ملی مقاومت” در پاسخ به نامه سرگشاده ایرج مصداقی و تحریم سایت های هوادارن، معیار قابل قبولی برای درک میزان آزادی و شناخت ماهیت فرقه رجوی است.در یک کلام اگر آنها به محتوای اطلاعیه خود باور داشته و مدعی عملگرایی نسبت به مفاد آن اطلاعیه از سال ۱۳۶۴ بوده اند،و اگر قصد انتقاد ناپذیری داشتند در “بهترین حالت” باید سکوت کرده و توپچی های سایبری یا خیابانی خود را سراغ ایرج مصداقی می فرستاند.اما پاسخگویی صریح، آن هم از طرف یک “جبهه” بجای مسعود رجوی که خود را “شورا” و “نمایندگان در تبعید مردم ایران” می نامند،نشان می دهد که تیر شلیک شده از جانب مصداقی به هدف خورده و رجوی را به درد آورده است.
بهروز ریحانی یکی از همقطاران ایرج مصداقی در سایت پژواک در این باره نوشته است؛” یک دولت و یا آلترناتیو اگر بواقع به حقانیت و درستی مواضع، پایهها و اصول خودش اطمینان دارد و نوشتارها و گفتارهای اعضا، سخنگویان و رهبران خود را همچون دم مسیحایی میداند که نسیم و وزش آن در فضاهای مجازی روح و روان شنونده و خواننده و بیننده را دگرگون میکند، دیگر چه نیازی به تحریم و فیلتر منتقدین و یا حتی دشمنان دارد؟ “
علی ناظر نیز پیش از این گفته بود؛” برای ایرج مصداقی “نو” شدن مسعود رجوی – یک عنصر مسلمان و مجاهد – به چه می خواهد ختم شود؟ سوال من از آقای رجوی نیست چرا که مسئله من نه مجاهدین است و نه رهبر آنها، بلکه از اعضای محترم شورا است که آیا شورا می تواند “نو” بشود؟ چگونه؟ اگر نمی شود، چرا؟ به خلاصه بنویسم. رهبران را به چارمیخ نکشیم. این “ما” هستیم که “رهبر” می سازیم. این “ما” هستیم که از “رهبر” بت می سازیم، و بالاخره این “ما” هستیم که بت می شکنیم، تا دوباره تندیسی دیگر برپا کنیم. از خود شروع کنیم تا استالین ها امکان رشد پیدا نکنند. “ما”! “
این دو مطلب که اولی پس از انتشار اطلاعیه و دومی قبل از پاسخ رجوی به “ریحانی” و”مصداقی” بوده،سئوال و جواب دو همقطار، بدون ارتباط ذهنی و در فاصله زمانی از هم می باشد.بعبارتی “علی ناظر” با هوشیاری بیشتر،پیشاپیش پاسخ سئوال “بهروز ریحانی” از “شورای ملی مقاومت” و نامه ایرج مصداقی به مسعود رجوی را داده و با “استالین” و “بت” خطاب کردن رجوی و “شورا” یی که برای تیمار او خلق شده،”خود” و “ما” را مقصر می داند!
این مسئله و لرزه های پس از آن در طیفی از هواداران گروه رجوی که امروز به “سنگ اندازی” و ” خصومت افسار گسیخته و کین توزی بیمارگونه علیه مجاهدین و مقاومت ایران “ متهم شده اند مبارک است.
“مبارک” به این معنی که تلاش خانواده ها و قربانیان مجاهدین به بار نشسته،چشم های بیشتری را نسبت به ماهیت فرقه رجوی باز نموده،قلم های تیزتری را بکار انداخته و باند تبهکار رجوی را در بین ایرانیان خارج از کشور رسواتر و بیش از پیش منزوی خواهد نمود!
محمد علوی