عزیمت ۱۴ نفر از ساکنان لیبرتی به کشور آلبانی اینطور نشان میدهد که گویا روندی برای تعیین تکلیف نهائی شروع شده و انتقال نفرات به خارج از عراق قطعی گردیده است. ناگفته نماند که مشخص نیست که با حرکت لاک پشتی ملل متحد و آمریکا و اروپا و دولت عراق چه مدت زمان طول خواهد کشید تا این مقصود یعنی خروج تمامی افراد فرقه رجوی از عراق برآورده شود.
رجوی در بحثی تحت عنوان “ویروس سه نقطه” تأکید کرده بود که هرگز نیروهایش از عراق خارج نخواهند شد. مطلوب رجوی اینست که نیروهایش در این کشور با همان شرایطی که در زمان صدام حسین معدوم حضور داشتند بمانند یا حتی اگر لازم باشد تا نفرات فرقه اش خاک عراق را ترک کنند یکجا به محل دیگر برده شوند تا پادگان اشرف دیگری برپا شود.
شاید خود رجوی تاکنون به نامعقول بودن خواسته هایش و لبریز شدن کاسه صبر و تحمل جامعه بین المللی واقف شده و شاید روند عزیمت به کشور ثالث به صورت فردی و نه به صفت فرقه ای آغاز گردیده باشد. با این حساب باید فرض را بر این گرفت که تمایلات رجوی محقق نشده و موضوع رفتن به کشور ثالث، آنهم به صورت تدریجی، دارد عملی میشود. بنابراین باید پذیرفت که آنچه که رجوی از آن وحشت داشت و احساس تهدید و خطر میکرد در حال اتفاق افتادن است.
مسعود رجوی در ایام عید نوروز امسال یک سلسله نشست های صوتی برای ساکنان لیبرتی از طریق اینترنت برقرار نمود. در این نشست ها تلاش وی این بود که با وعده و وعید و همچنین با تهدید و ارعاب افراد را از جدا شدن منصرف نماید. او با نشان دادن در باغ سبز خصوصا در رابطه با سوریه و ایران و قریب الوقوع دانستن سرنگونی رژیم و بازگشت همگی به ایران سعی کرده بود تا افراد را به ماندن در عراق ترغیب و امیدوار نماید. از طرف دیگر او همچنان تلاش کرده بود تا نفرات را نسبت به جدا شدن از فرقه اش بترساند.
در این نشست ها او صراحتا گفته بود که اگر کسی از فرقه او جدا شود “خسرالدنیا و الآخره” میشود. یعنی هم در دنیا و هم در آخرت دچار خسارت و زیان میگردد. البته او به این سؤال پاسخ نداد که مگر کسانی که از این فرقه جدا شده اند شرایط بدتری پیدا کرده اند یا اینکه آیا وضعیت کسانی که مانده اند بهتر است. قابل ذکر است که متوسط سنی اعضای فرقه رجوی حداقل ۵۰ سال می باشد که به انواع بیمارهای جسمی و روحی مزمن دچار هستند. این افراد نه از زندگی و نه از مبارزه چیزی نفهمیدند و عمر خود را در فرقه رجوی به امید پیروزی کاذبی که وعده آن داده شده بود تلف کردند و از استعداد و توانشان هم هیچ استفاده ای به غیر از برآورده کردن تمایلات کودکانه و خودپرستانه مسعود رجوی استفاده دیگری نشد و البته به انواع خیانت ها و جنایت ها هم کشانده شدند.
موضوع دیگر در بیانات رجوی در نشست هایش این بود که: “فضای لیبرتی مسموم و کشنده است و باید حتما به سرعت سم زدائی شود”. رجوی بعد از توضیحاتش مشخص کرد که منظورش حضور نفرات ملل متحد و صلیب سرخ و پلیس عراق است که اذهان مسدود و مانیپوله قربانیان فرقه گرفتار در لیبرتی را به دنیای خارج وصل میکند و تأثیرات مغزشوئی را از بین می برد. او به صراحت از پیروانش خواسته بود تا مانع از ورود آنان به اردوگاه شوند. قابل توجه تمامی ارگان های بین المللی است که رجوی افراد آنان در اردوگاه لیبرتی را مانند سمومی میداند که موجب مسمومیت و بیماری پیروانش گردیده و باید فورا زدوده شوند.
در این نشست ها رجوی به صراحت تهدید کرده و گفته است که: “به عنوان رهبر عقیدتی شما وصیت میکنم وصیت میکنم (تکرار از خود رجوی است) که هرکس پایش را از اینجا بیرون گذاشت خونش حلال است.” سپس رجوی خروج از فرقه اش را بالاترین خیانت و گناهی که یک فرد میتواند مرتکب شود عنوان کرده و خواهان بالاترین مجازات برای چنین کاری شده است. قابل توجه کشورهای غربی است که باید پرسید دیگر یک فرد باید چه بگوید که افکار تروریستی خود را برملا نماید.
اطلاع داریم که در اروپا هم به نیروهای سازمان رهنمود داده شده است که به هر شکلی که میتوانند جداشدگان و مخالفان را به سزای اعمالشان برسانند. رجوی سال ها قبل وعده داده بود که چنانچه سازمانش شکست بخورد تمامی کسانی که از فرقه وی جداشده اند را هر کجا که باشند به قتل خواهد رساند و این وصیت را آنزمان هم برای نیروهای باقیمانده اش کرده بود.
بنیاد خانواده سحر ضمن استقبال از عزیمت تعداد فوق العاده اندکی از اعضای فرقه رجوی به کشور آلبانی همچنان معتقد است که باید به کار سرعت بخشید و هرچه زودتر افراد فرقه را به جائی که بتوانند آزادانه با دنیای خارج و خصوصا خانواده هایشان ارتباط برقرار کنند و آگاهانه و مختارانه در خصوص سرنوشت خود تصمیم بگیرند منتقل نمود. در این رابطه لازم است که طرف های قضیه قدری از سستی و ملاحظات سیاسی دست برداشته و به کار شتاب بیشتری بدهند.