رهبری مجاهدین خلق قربانی آمریکا؟!

یکی از رایج ترین افسانه ها درباره ی رهبران فرقه ها این است که آن ها "معصوم" هستند. همه ی رهبران به ویژه رهبران فرقه ها به مانند افراد معمولی اشتباه میکنند. درواقع رهبران بیشتر در معرض خطر اشتباه کردن هستند تا افراد عادی چرا که آنان بیشتر تصمیم گیرنده هستند تا زیر دستانشان. به هر حال، آن چه تفاوت میان یک رهبر خوب و یک رهبر فرقه ای را معین می کند این است که رهبران خوب اشتباهات خود را صادقانه می پذیرند و به آن به عنوان تجربیاتی که باید از آن درس گرفت نظر می کنند. برخلاف آن ها، رهبران فرقه ها هرگز به کسی اجازه انتقاد نمی دهند ؛ آن ها افراد معصوم و مقدسی معرفی می شوند که همه ی افراد باید کورکورانه از آنها اطاعت کنند و هر کسی که جرأت کند از آن ها انتقاد کند با پاسخ افراط گونه و رفتار خشونت آمیز فرقه مواجه می شود.
هرچند که مجاهدین خلق ماهیت فرقه ای خود را انکار می کند و ادعا می کند که برچسب "فرقه" "تکرار طوطی وار تبلیغات" جمهوری اسلامی است، واکنش افراطی و احساساتی اش به انتقاد های دولت امریکا، حساسیت فوق العاده اش درباره ی رهبریت سازمان را به خوبی نشان داد.
بار دیگر، طی دوماه گذشته گزارش لوس آنجلس تایمز باعث از کوره دررفتن مجاهدین خلق شد. همین یک هفته پیش از گزارش لوس آنجلس تایمز بود که دبیرخانه شورای به اصطلاح مقاومت وزارت امور خارجه ی امریکا را متهم به "هدف قرار دادن قربانی ها" کرد چرا که در بیانیه ای که پس از انتقال 14 نفر به آلبانی منتشر کرد از رهبران سازمان تشکر نکرده بود و در عوض از نماینده ی سازمان ملل مارتین کوبلر تشکر کرده بود. این بار دبیرخانه ی شورا، لوس آنجلس تایمز را به همان اتها م "هدف قرار دادن قربانیان " متهم می کند. چرا؟ چون نویسنده به نقل از مقامات امریکایی افشاکرده است که " علیرغم این که جان اعضا در عراق در خطر است رهبری گروه برا ی خروج از عراق همکاری نمی کند."
مقاله ی لوس انجلس تایمز بیان می کند که " به نظر می رسد رهبریت سازما ن برای انتقال اعضا به خارج از عراق تمایلی ندارد ". نویسنده از بث جونز معاون وزیر امور خارجه که در کمیته ی روابط خارجی در کنگره ی امریکا صحبت کرده بود نقل قول می کند:" هرچند که مقامات امریکایی برای تشویق رهبری گروه برای همکاری در جهت خروج از عراق سخت تلاش کرده اند به افراد بسیار کمی اجازه ی خروج داده شده است."
روز 15مه 2013، چهارده نفر رسماً اجازه یافتند که پس از ده سال گذشتن از سقوط رژیم صدام حسین در سال 2003، سازمان را ترک کنند. در طول این یک دهه دولت عراق همواره خواستار خروج مجاهدین خلق از خاک کشورش بوده است. این در حالی است که بازوی تبلیغاتی سازمان (شورای ملی مقاومت) ادعا میکند نمایندگانش فعالانه برای انتقال اعضا به امریکا و اروپا البته انتقال دسته جمعی–چنان که به تمامیت فرقه صدمه ای نرسد – تلاش کرده اند و نامه ها نوشته اند! در همان حال ماشین تبلیغاتی سازمان مغرورانه از امضاهایی که برای بازگشتن به اشرف جمع کرده است می گوید. سازمان به نحوی اغراق آمیز به حمایت صدنفر از اعضای کنگره ی امریکا از طرحش برای بازگشتن به کمپ مجهز اشرف در نزدیکی مرز ایران می بالد. کدام را باور کنیم؟ تلاش های کذایی رهبری برای انتقال اعضا به غرب یا تبلیغات گوش خراش سازمان برای بازگشت به اشرف؟ البته که دومی را زیرا دست کم شواهد و قراین آن را به وفورروی وب سایت های سازمان می بینیم.
سازمان ادعا می کند که بازگشت به اشرف " برای حفاظت بهتر از ساکنان " لازم است. گویی که سران سازمان فراموش کرده اند که حمله به پادگان اشرف در ژوئیه 2009 و آوریل 2011 منجر به تلفات بسیار بیشتری نسبت به حمله به لیبرتی در فوریه 2013 شد. بنابراین پادگان اشرف به هیچ عنوان جایی امن تر از لیبرتی نیست.
 لوس آنجلس تایمز گزارش می کند: "مقامات امریکا و سازمان ملل بر این باور هستند که به دلیل خصومت برخی گروه های عراقی و بردباری نامحدود دولت عراق که اکنون حافظ سازمان است، این گروه باید هر چه زودتر عراق را ترک کند. نویسنده ی گزارش لوس آنجلس تایمز به درستی "رهبری سازمان در پاریس" را محکوم می کند که پیروان سازمان را برای همکاری با ناظران سازمان ملل که لازمه ی مقدمات انتقال آن هاست ،کنترل میکند. در پاسخ،   سازمان – مطابق معمول – سازمان های اطلاعاتی ایران را متهم می کند به استخدام کردن افراد برای آن که خود را عضو سابق مجاهدین خلق جا بزنند. با همه این اتهامات که سازمان به منتقدانش وارد می کند تعداد مقالات و گزارش ها و مصاحبه ها درباره ی ماهیت فرقه ای سازمان و موارد نقض حقوق بشر که رهبران سازمان مرتکب شده اند بسیار بیشتر است از یک مورد گزارش کنگره امریکا است که سازمان مذبوحانه به آن متوسل می شود. این گزارش کذایی به دلیل عدم وجود استنادات صحیح چند روز پس از انتشار غیرقابل دسترس شد. (حتی با آن که به دلیل بی اعتباری از سایت کتابخانه ی کنگره حذف شد هنوز هم سازمان به آن استناد می کند) به نظر مضحک می رسد که از دیدگاه مجاهدین خلق این همه نهادهای حقوق بشری و روزنامه نگار و نهادهای دولتی و غیردولتی که به نقد سازمان پرداخته اند همه فریب مأموران جمهوری اسلامی را خورده اند که نقش اعضای سابق را بازی می کردند!
خشم مجاهدین خلق در قبال دولت امریکا به نظر نوعی پاسخ عجولانه است برای تطهیر رهبریت سازمان به ویژه در چشم نمایندگان کنگره، چرا که این بار از معدود مواردی است که یک مقام دولتی سعی می کند نمایندگان کنگره را متوجه خطر سازمان کند و البته این اقدام لابی سازمان را برای انجام اقدامات جدی تر و اعمال نفوذ بیشتر در کنگره تحریک کرده است . پس از بازگشایی دفتر سازمان در واشنگتن گام بعدی ثبت نام برای لابی در حکومت امریکا بود. در این راستا، شورای ملی مقاومت نماینده ی سابق نیوجرسی رابرت توریسلی را استخدام کرده است تا نماینده اش در کنگره ی امریکا باشد. به گزارش نشریه ی هیل اکنون که سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی خارج شده است رسماً می تواند به سناتور توریسلی پول بدهد که به عنوان عامل خارجی نماینده ی سازمان در کنگره باشد. چرا که نه؟ توریسلی و دوستانش مدتهاست که شهرت خود را به منافع مادی فروخته اند و این بار رسماً برای دفاع از سازمان که قبلاً در فهرست تروریستی بوده است پول گرفته است. بنابر گزارش هیل، سخنرانی های چهره های سرشناس مثل توریسلی نقش مهمی در کمپین حذف سازمان از لیست ایفا کرد. حذف سازمان از فهرست تروریستی کم و بیش نتیجه ی لابی  های غیرقانونی همین افرادی بود که جیب هایشان از پو لهای اهدایی مجاهدین پر است. نهایت فساد!
کمپین مولتی میلیون دلاری سازمان با این ولخرجی هایی که سخاوتمندانه برای خرید حامیان خود هزینه میکند تحمل نمی کنند که هیچ مقام امریکایی رهبرانش را زیر سئوال ببرد. ماشین تبلیغاتی سازمان سخت می کوشد که گذشته  و حال رهبرانش را سفیدشویی کند و خود را به زوردر قالب جایگزین دمکراتیک و صلح طلب برا ی جمهوری اسلامی جا کند.
پروپاگاندای شورای ملی مقاومت به شیوه ی جوزف گابلز (وزیر تبلیغات هیتلر در آلمان نازی) رجوی ها را "قربانی" و " بی گناه" می نامد و درست به مانند وی که همیشه پیشروزی رهبرش " هیتلر" را پیش بینی می کرد، مجاهدین هم سه دهه است که به پیروان خود امید پیروزی می دهد. پروپاگاندا همان  حربه ای بود که برای مدتی به هیتلر قدرت داد و سعی کرد که همه رسانه ها را به کار بگیرد که هیتلر را خدایی واقعی برای مردم آلمان جلوه دهد، اما نهایتاً به متلاشی شدن نازیسم انجامید. تبلیغات سه دهه ای مجاهدین خلق نیز مطمئناً سرنوشت بهتری نخواهد داشت.
مزدا پارسی
 

خروج از نسخه موبایل