ظالم و مظلوم کیست؟ فرزند و پدری که خواهان یک خبر از احوال مادر است

ظالم و مظلوم کیست؟ فرزند و پدری که خواهان یک خبر از احوال مادر است یا رهبری که تحت عنوان “مبارزه و دشمن” چمبره بر روح و روان افراد کرده
امروز سازمان مجاهدین خلق و در واقع رجوی نامه ای تحت عنوان نامه خانم اکرم حبیب خوانی به شیوه همیشگی نه خطاب به فرزند و پدری نگران که خطاب به تعدادی از شخصیتهای حقوق بشری در سایت وابسته به خودش منتشر کرد.
این نامه که در اصل نمونه ای است از نامه ای که مستقیما و با هدایت شخص آقای رجوی به رشته تحریر در آمده، بنام خانمی با عکس و هویت اکرم حبیب خانی است.
این روال کار سازمان بود که بعد از اینکه کسی منتقد به سازمان می شد روی بستگان او توسط مجاهدین در تشکیلات توجیه و تفتیش عقاید می شد و بعد هدفدار چنین نامه هائی منتشر می شده است منتهی در مورد زنان شورای رهبری بخصوص از جمله همین خانم بحث از این زاویه متفاوت است که مستقیما توسط رجوی هدایت می شود.
زنان شورای رهبری از کمترین اهمیتی در این سکت برخوردار نیستند و لقب همگی آنان کلفت رهبری و یا به گفته مهوش سپهری سگ در خونه نامگذاری شده بود بغیر از سوء استفاده جنسی که از اغلب این زنان می شد، بیشتر آنها برای کارهای مسعود و مریم رجوی بکار گرفته می شدند مثلا فقط قسمت آشپزخانه شخصی رجوی در حدود ۴۰ نفر پرسنل داشت.
باغچه و گلدانها و کارهای فردی وی نیز ۹ نفر، قیافه تمامی آنها تکیده، گرفته و غمگین با لبخندی مصنوعی است.
اهمیت زنان شورای رهبری زمانی آغاز می شود که اینها صاحبی در بیرون پیدا کنند و کسی در بیرون دنبال آنها باشد بخصوص اگر این فرد در ایران نبوده و دارای حقوق پناهندگی در کشوری باشد آنوقت توجیه و فشار و تهدید و شانتاژ از یک طرف و از طرف دیگر لانسه کردن از قبیل تشویق، دادن هدیه های گرانبها از طرف توسط رجوی، دادن رده بالاتر تشکیلاتی و ….. آن خانم توسط این سازمان بصورتی فزاینده در دستور کار قرار می گیرد.
من آن زمانها شاهد این شیوه های رجوی بر روی زنان همچون لیلا قنبری و مهین نظری که همسران آنها به قول رجوی سوژه جنگ سیاسی بوده است ” بوده ام که چگونه رجوی شبانه روز طی نشستهائی و تفتیش عقاید آنها و سوء استفاده از جمع، آنها را تشویق و مجبور می کرد که بر علیه همسران و خانواده شان موضعگیری نمایند و این موضوع جدیدی نیست.
دراین نامه که برای برخی از شخصیتها و نهاد های حقوق بشری نوشته شده است گفته که خانم اکرم حبیب خانی فرزندش امیر را بخاطر جنگ و اینکه جانش در خطر نباشد با توافق پدرش به سوئد فرستاد اما فراموش کرده که بگوید که بعدا چگونه فرزند زیر سن برای رزمندگی در ارتش آزادیبخش رجوی فراخوانده شد.
این نامه که منصوب به خانم اکرم حبیب خوانی و سراسر تحریف و ریاکاری برای فرار ازپاسخ دادن به یک خانواده و بخصوص فرزند و پدری که نگران وضعیت این خانم بوده اند و درخواست کمترین اخباری از حال وی داشته اند مرا بر آن داشت تا بار دیگر از تمامی مجامع بین المللی بخواهم که به سرنوشت هزار زنی که هنوز در لیبرتی و در سایر پایگاههای تشکیلاتی این سکت اسیر هستند رسیدگی کنید
همچنین ضمن استقبال مجدد از آقای اسماعیل وفا یغمائی از سایر بستگان همه افراد اسیر در این تشکیلات می خواهم که به یاری فرزندان و بستگان خود بشتابند و برای بازگشت به جامعه و دنیای آزاد کمک کنند و مقهور این نامه های هراس آلود تشکیلاتی نشوند.
 

خروج از نسخه موبایل