سرانجام رهبری مجاهدین خلق پس از فراز و فرودهای بسیار، هوچیگری و واکنش های هیستریک وادار شد ۷۱ تن از ساکنین لیبرتی را به آلبانی انتقال دهد. در این میان کمیساریای عالی امور پناهندگان و شخص آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نقش اساسی داشتند.
ضمنا مقامات دولت امریکا در مواضع اخیر خود که در وب سایت وزارت امور خارجه مندرج است از مواضع روشن و آشکار امریکا سخن گفته اند از تمایلات دولتمردان آمریکایی درانتقال کادرهای تشکیلاتی مجاهدین از کمپ موقت ترانزیت به خارج از عراق، آلبانی و سایر کشورهای اروپایی.
البته بسیار تامل انگیز و جای پرسش است چرا دولتمردان امریکایی علیرغم اینکه مجاهدین خلق نزدیک به ۱۵ سال در لیست تروریستی وزارت امور خارجه قرار داشتند سالها دارودسته رجوی را مورد حمایت محسوس و نامحسوس خویش قرار دادند و با پدیده تروریسم برخورد دوگانه داشتند؟ چنین پارادوکس در فلسفه سیاسی و تناقض رفتاری برای اندیشمندان عرصه سیاست قابل هضم نبوده و نیست.
درعین حال که دولتمردان امریکایی پس از سالها حمایت محسوس و نامحسوس از گروه تروریستی مجاهدین و متحد استراتژیک رژیم مستبد و منفور صدام، پس از استقرار اعضای آن در قرارگاه اشرف برای استفاده تاکتیکی از مجاهدین در کنتاکتی که با نظام سیاسی ایران داشته و دارند، نقش تعیین کننده ای داشتند و حال از قصد خود برای خارج شدن هر چه سریعتر اعضای مجاهدین از کمپ لیبرتی سخن می گویند خود جای امیدواری است. چرا که در نهایت اعضا و کادرهای تشکیلاتی مجاهدین با خروج از حصارهای تنگ و تاریک تشکیلاتی در لیبرتی و مواجه شدن با دنیای خارج، تحولات و رویدادهای زمانه ی ما، بسیاری از تابوها، دگم های ذهنی و رفتاری خویش را از دست داده سرانجام بنیادها و شالوده های تفکر فرقه ای در ذهنیت شان سست و متزلزل خواهد شد.
پاشنه آشیل فرقه ستیزه جوی مجاهدین رویارویی کادرها و اعضای تشکیلاتی با تحولات دنیای مدرن است. نفس این مواجه شدن یعنی مشاهده و فهم تحولات سه دهه اخیر بی شک تعلق های احساسی، پندارهای عاری از واقعیت، دگماتیزم سیاسی و ایدئولوژیکی افراد و ذهنیت اعضای محبوس شده در مناسبات تشکیلاتی و فرقه ای مجاهدین را با صدها سوال و پرسش روبرو خواهد کرد و دارودسته رجوی را دچار ریزش و انشقاق درون تشکیلاتی خواهد نمود.
در هر حال به نظر می رسد با انتقال و استقرار کادرها و اعضای تشکیلاتی در آلبانی و سایر کشورهای اروپایی بزودی مجاهدین از پوسته ی یک سکت مذهبی و سیاسی سازمان یافته و نفوذ ناپذیر خارج شده و به جریان ها و طیف های متعدد مبدل می شوند. محتمل است بسیاری از اعضای مجاهدین برای سازگاری و همخوانی با گفتمان و رویکرد معطوف به همزیستی مسالمت آمیز تلاش خواهند کرد.
اما نکته ی مهمی که بایستی بدان پرداخت اینکه برهمگان آشکار است امروزه فرقه خشونت طلب مجاهدین دیگر ارزش چندانی در معادلات سیاسی و تحولات منطقه ای ندارند. آنان چون مرده ریگ های کهن بشمارمی آیند که تاریخ مصرف شان برای همیشه گذشته است. اندیشه ی بسته، عقب مانده و قرون وسطایی دارودسته ی رجوی، خصوصیات و ویژگی های فکری، سیاسی، تشکیلاتی و شخصیتی کادرهای کلیدی و سران مجاهدین در دنیای امروز هیچ جایگاه و جذابیتی برای نسل جدید ایرانی چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان ندارد.
سران مجاهدین در سیمای به اصطلاح آزادی که تنها شاید چند دقیقه بتوان آن را تحمل کرد و برای تماشای آن در بین بیش از دو هزار شبکه جذاب و متعدد تلویزیونی در دسترس، وقت گذاشت با روحیات و طرز تفکری که از خود ارائه می دهند سخنان گزاف، بی مایه، تکراری و کلیشه ای که طرح می کنند براستی خود را لو می دهند اینکه در دنیای مدرن همچون ذهن بیمار، عقب مانده، توسعه نیافته بشمار می آیند که از کمترین جذابیت و گیرایی نیز برخوردار نیستند. یک نظرسنجی و تحقیق علمی تایید و اثباتی ست بر این مدعا.
آرش رضایی