روز 22 ژوئن 2013 فرقه تروریستی رجوی اقدام به برگزاری مراسمی در سالن بزرگ ویلپنت تحت عنوان «ایران بسوی آزادی» نمود. دراین مراسم مریم رجوی رهبر این فرقه، دریک عقب نشینی آشکاراعلام کرد که رژیم ایران ازترس قیامهای مردمی، تن به پذیرش ریاست جمهوری آقای حسن روحانی داده است!! همین خانم مریم رجوی دراطلاعیه 1خرداد 92، که توسط سایتهای وابسته به این فرقه منتشر شد اعلام کرده بود:
"که حذف آقای رفسنجانی ازانتخابات که به دستور آقای خامنه ای صورت گرفت بزرگترین شقه و جراحی آشکاررژیم در راس نظام بوده است که ازیک طرف قدرت آن را شکننده تر می کند و از سویی دیگر تنش و تشتت درونی آن را به نحو بی سابقه ای تشدید و روند تجزیه و سرنگونی رژیم را شتاب می بخشد!!" مریم رجوی حذف آقای رفسنجانی را یک خودزنی اجتناب ناپذیر، وانتحارسیاسی توصیف نموده، ونتیجه گیری کرده بود که انتخابات ایران،به سمت انقباض کامل به پیش میرود!! رهبر این فرقه تروریستی که در اطلاعیه 1 خرداد وعده قیامهای مردمی درجریان انتخابات ریاست جمهوری ایران را داده بود، اکنون در یک هذیان گویی، و درست بعد از انتخابات و خلق بزرگترین حماسه سیاسی ازطرف مردم ایران، با وقاحت و بیشرمی هرچه تمام،از رئیس جمهورمنتخب می خواهد که، زندانیان سیاسی را آزاد و به احزاب اجازه فعالیت سیاسی بدهد.وی که نمی خواست خود را از تک وتاب ادعاهای قبلی مبنی بر، بروز قیامهای مردمی درجریان انتخابات بیندازد، ادعا نمود که رژیم ایران ازترس قیامهای مردمی به ریاست جمهوری آقای روحانی تن داده است!!
باید ازخانم رجوی سئوال کرد که قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را؟
اطلاعیه 1خردادت را و انقباض کامل و اجتناب ناپذیر رژیم و روند تجزیه و سرنگونی آن را باور کنیم؟ یا بحث استحاله و گشایش سیاسی رژیم و تن دادن به انتخاب آقای روحانی به منظور جلوگیری از بروز خیزشها و قیامهای مردم را؟ بحث بزرگترین جراحی و شقه آشکار رژیم را، یا انسجام و یکپارچگی رژیم بعد از انتخابات ریاست جمهوری را؟
واقعیت اینست که بحث پیش بینی قیام مردمی و قرار داشتن جامعه در شرایط انفجاری ادعای پوچ و مسخره ای است که سالیان سال است که از طرف رجویها نشخوار می شود و هر بار به دلایلی به تاخیر می افتد و در هر بار هم رهبران پرمدعای فرقه بهانه و توجیهی برای عملی نشدن آن می تراشند.
تناقض مضحک و آشکار دیگر سخنرانی خانم رجوی در مراسم ویلپنت پاریس اینکه همزمان که اطلاعیه تحریم یکپارچه انتخابات وعدم شرکت درآن را میدهد و تاکید میکند که این رژیم به هیچ وجه استحاله ناپذیر نیست و تمامی گروهها و دستجات سیاسی که نظری برخلاف وی را دارند سازشکار و خائن و دم و دنبالچه رژیم می داند، درهمان حال ودرهمین مراسم،ازهمین رئیس جمهورمنتخب برآمده ازمتن همین رژیم که هیچ چشم انداز گشایش و رفرمی برای آن متصور نیست می خواهد که زندانیان سیاسی را آزاد کند و به احزاب و حتی فرقه خودش اجازه فعالیت سیاسی بدهد!! گزاف گویی و تناقض آشکار را می بینید؟ تناقض اساسی دیگرکه ماهیت واقعی این فرقه و سران آن را به بهترین شکل بروز می دهد،اینست که آنها درعین حالی که ادعای قیام مردمی و به اصطلاح اتکا به نقش عنصر مردمی برای سرنگونی را دارند، دست اشغالگران خارجی را هم می بوسند و ازآنها می خواهند که با آنها در امر سرنگونی نظام، همچون نیروهای مزدور و تروریست درسوریه، کمکهای تسلیحاتی کنند!! درجریان همین مراسم خانم رجوی خطاب به رهبران کشورهای خارجی گفت، به رئیس جمهور منتخب مردم ایران اعتماد نکنند بلکه به خود آنها اعتماد کنند!! دربخش دیگری ازاین سخنرانی، خانم رجوی ادعا کرد درصورتی که حاکمیت را بدست گیرند، آزادی بیان وآزادی احزاب را به رسمیت می شناسند که دراین مورد هم، و برای اثبات دروغ بودن این ادعاها،کافی است که فقط به آخرین برخورد شورای تحت رهبری ایشان،با آقایان دکترقصیم وروحانی ودیگرجداشدگان ازشورا، واین فرقه اشاره کنم، تا مشخص کند چقدر در امر ادعای خود صادق است. فرقه ای که در موضع به اصطلاح اپوزیسیون، آنهم درخارجه هیچ اعتقادی به آزادی بیان نداشته و در قبال بدیهی ترین حقوق آقایان قصیم و روحانی، مبنی بر انشعاب از شورا، این چنین با فحش و ناسزا و زدن برچسب مزدوری جواب میدهد، وای اگراز پس امروز بود فردایی.
واقعیت این است که بخصوص بعد ازانتخابات ریاست جمهوری، خانم رجوی قافیه را در داخل و خارج باخته است و بار دیگر نشان داد که او و دیگر سرکردگان این فرقه توان تحلیل اصولی و واقع بینانه رویدادها و تحولات داخلی جامعه ایران را ندارند و مغز ایشان هنوز در سطح تحلیلهای آبکی وغیرواقع بینانه سال 60 منجمد باقی مانده است. اما در آخرباید خطاب به خانم رجوی و برای اولین و آخرین بار گفت که، با توجه به حماسه بزرگ سیاسی مردم ایران در24خرداد وحمایت بی سابقه رهبران تمامی کشورها،روند تحولات برخلاف تصورات احمقانه ایشان درجریان است و اوج تنفر مردم ایران ازعملکرد خائنانه سالیان ایشان به اندازه ای است که دیگر مجالی برای تناقض گویی مجدد باقی نمی گذارد.اراجیف خانم رجوی درسخنرانی ویلپنت پاریس تکرار همان خزعبلات هزارباره تکرارشده قبلی است.که حتی دیگر،اذهان نیروهایش درلیبرتی را نمی فریبد. موج فزاینده فرار نیروها درطی روزهای اخیر اثباتگر حقانیت تحلیل ماست.که این گنده گوییها دیگرمصرف داخلی خود را ازدست داده است.