از طرفی خوشحال که تعدادی از دوستانم از اسارتگاه رجوی در کمپ لیبرتی نجات پیدا کرده اند و راهی آلبانی شده اند و بوی خوش دور بودن از فرقه و فرقه گرایی را استشمام خواهند کرد و خواهند فهمید که چگونه عمرشان به تباهی رفته و از طرفی به شک و تردید می رسم که برای بعضی ها این اسارت تمامی ندارد و گویا فقط شکل به بند کشیده شدنشان تغییر کرده است.
متاسفانه شنیدم همراهی و رابط ۳۰ نفر آزاد شده و انتقالی به سمت آلبانی شخصی است به نام جواد خراسان، در لحظه می خواستم فریاد بزنم درست مثل کسی که می بیند شخص دیگری را مار نیش می زند یا شخص در لبه پرتگاه قرار گرفته ولی افسوس صدایش به نفر مخاطب نمی رسد.
جواد خراسان (سمت چپ) عضو قدیمی مجاهدین در دوران موسوم به چک امنیتی نقش فعالی در بازجویی و شکنجه کسانی که در قرارگاه اشرف دستگیر شده بودند داشت وی عامل قتل پرویز احمدی و مورد تنفر اغلب اعضای مجاهدین بود.
نمی دانم این دستنوشته را چه کسانی می بینند و یا می خوانند از مسئولین کشور آلبانی گرفته تا مقامات صلیب سرخ و یا سازمان ملل، دیده بان حقوق بشر و یونامی و یا هر وجدان بیدار دیگری، سازمان مجاهدین با ترفندهای نابکار رهبرعقیدتی گویا دست بردار نیست و حتی به کسانی که می خواهند به خاطر پرنسیب های انسانی که می خواهند جان یکسری افراد را نجات دهند، نقشه می کشد و طرح زندان در زندان را برای افرادی که از تشکیلات فاصله می گیرند را در نظر دارد. شخصی که به عنوان رابط مشخص شده است (جواد خراسان یا اسماعیل مرتضایی عضو قدیمی و از اعضای هیات اجرایی سازمان مجاهدین و اهل مشهد) اگر اغراق نکرده باشم از یک جنایتکار جنگی نه تنها چیزی کم ندارد بلکه روی آنها را سفید نیز کرده است. بله، آقای جواد خراسان یا همان اسماعیل یکی از نفرات مسعود رجوی است که از ابتدا تربیت داده شده تا افراد معترض به ایدئولوژی و به تشکیلات را بیرحمانه به بند بکشد.
آقای خراسان و امثال او جزء دست راستی های فرقه رجوی محسوب می شوند و هر کجا نیاز به نیروی کمکی باشد مسعود (رجوی) آنها را وارد بازی می کند مخصوصا الان که مسعود به غیبت خودساخته فرو رفته و از ترس، خودی نشان نمی دهد چه کسی بهتر از جواد خراسان که فرامین او را یکی پس از دیگری به مرحله اجرا بگذارد.
این فرد که از سال ۶۴ جزو مرکزیت سازمان بود درس های خود را خوب خوب حفظ است و می داند کجا باید خندید کجا باید تهدید کرد و کجا باید از حربه شکنجه استفاده کرد و بدتر از همه کجا باید پته اشخاصی که نقطه ضعفی در سازمان دارند یعنی برای آنها پرونده سازی شده را کجا و چه وقت رو کند.
در مانورهای مسعود بر سر نفرات، این شخص با تعطیلی مرکزیت و آغاز برنامه های هیئت اجرایی جزو نفرات اصلی هیئت اجرایی بود. لازم به ذکر است که این فرد یعنی آقای جواد خراسان هر کجا که نفرات سازماندهی می شد و او در جمع افراد حضور داشت حتما در این مقرها یک خودکشی رخ می داد مثلا قرارگاه حبیب در بصره آقای کریم پدرام با مسلسل کلاش خودزنی کرد.
در قرارگاه علوی شخصی به نام یعقوب کر با گلوله به زندگی خود خاتمه داد و در دوران موسوم به چک امنیتی پرویز احمدی طبق شواهد زنده زیر شکنجه همین جواد خراسان به قتل رسید و بعدها فریبکارانه از سوی سران مجاهدین شهید نامیده شد.
در یک کلام آقای جواد خراسان از بس سرسپرده می باشد که در تمامی سرفصل های خطرناک سازمان در خط مقدم قرار داشته است و رابط اصلی طرف معامله ها بوده، از نمایندگی سازمان در مقابل نیروهای عارفی (عراقی زمان صدام) گرفته که به خوبی وارد بود چگونه اطلاعات کشور خود را به عراقی ها بفروشد تا طرف حساب شدن با نیروهای امریکایی بعد از صدام. خلاصه این مرد را باید مرد هزار چهره نامید و بی دلیل هم نیست که شورای ملی مقاومت اطلاعیه صادر می کند اسامی افراد انتقالی باید پنهان بماند چون پته آقای رجوی و رو شدن اشخاصی مثل جواد خراسان برایش مهم است و نمی خواهد دنیا بداند که مسعود به شکلی فریبکارانه با کشورهایی مثل آلبانی که انساندوستانه خواسته اند تعدادی نجات پیدا کنند چگونه می خواهد معامله کند.
آقای رجوی عادت دارند به هر قاطری سوار شدند بلافاصله دعوای مالکیت کنند. فردایی نه چندان دور احتمال دارد مرز سرخ ها از اشرف به آلبانی نیز کشیده شود… از ما گفتن بود.
قادر رحمانی