اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران به نحو پویایی در مسائل سیاسی دخیل هستند. انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران گواه همین ادعا است. بیش از هفتاد درصد از ملت دراین رویداد که نمادی از دمکراسی است شرکت کردند. در همان حال، اسطوره ی شطرنج دنیا گری کاسپاروف در سایت خود انتخابات مجازی برای مردم ایران طراحی کرده بود تا به گفته خود برای مردم ایران فرصتی باشد که در آن چه وی انتخاباتی " آزاد، عادلانه و امن" خواند، شرکت کنند. هرچند که ساز و کار رأی گیری نمادین کاسپاروف برخی از تمایلات همه ی مردم ایران را در برنداشت اما حقایق مهمی را درباره ی خواسته های مردم – دست کم آن پنج هزار نفری که دسترسی به این سایت داشتند و توانستند نامزد مورد نظر خود را در فهرست کاسپاروف بیابند – روشن می کند.
بر اساس نتایج نظرسنجی کاسپاروف، مریم رجوی کمتر از یک درصد آرا (9/0 درصد) را کسب کرد، علیرغم آن که ماشین تبلیغات سازمان در اینترت بسیار فعال است!دست کم برای ایرانیان این نتیجه شگفت آور نیست و پیش از این هم بارها در گزارش ها و مقالات مختلف ذکر شده بود که مجاهدین خلق در ایران از حمایت مردمی بر خوردار نیستند اما این نکته بار دیگر برای جهانیان به ویژه غربی ها اثبات شد که ادعاهای مجاهدین کاملاً پوچ است و اعتبار آن ها در میان ایرانیان بسیار ناچیز است. کارمند سابق پنتاگون و یکی از پژوهشگران مؤسسه ی امریکن اینترپرایز، مایکل روبین که نویسنده ی مقاله ی مشهور "دیوهای چپ " درباره ی سوابق سازمان مجاهدین خلق است، اخیراً در یادداشتی در کامنتری مگزین مجاهدین خلق را " فرقه ای دغل کار " معرفی می کند. هر چند که، برداشت آقای روبین از خواسته های ملت ایران کاملاً درست نیست اما بخشی از حقیقت را به خوبی بیان می کند. وی انزوا و بی اعتباری مجاهدین خلق در جامعه ی ایرانی را چنین شرح می دهد: "ایرانی ها به لحاظ سیاسی انسان های متعهدی هستند – حتی اگر در درون سیستم نباشند – از حرف زدن باز نمی نشینند. بسیاری از آن ها از تمایل خود به جایگزینی صحبت می کنند. برخی خواهان پسر شاه سابق هستند که در امریکا زندگی می کند. برخی دیگر هم که نظری تر در این باره صحبت می کنند تمایل به جمهوری یا دیگر جایگزین ها دارند. تنها چیزی که ایرانیان درباره اش توافق دارند ،تنفرشان نسبت به سازمان مجاهدین خلق است."
در سوی دیگر، سازو کار تبلیغاتی سازمان است که مذبوحانه تلاش می کند خود را صدای ایرانیان جا بزند. سخنگوی سازمان، علی صفوی در مصاحبه ای ادعا کرده است:" جهان اکنون به این حقیقت رسیده است که مجاهدین خلق جنبش مقاومت مشروعی است که نماینده ی خواسته های ایرانیان برای تغییر دمکراتیک است."(!) ممکن است تعجب کنید که چگونه وی می تواند چنین گستاخانه فرقه رجوی را به عنوان سازمانی دمکراتیک و نماینده ی مردم ایران قالب کند. شاید بر سران سازمان امر مشتبه شده است که با بیرون آمدن شان از فهرست تروریستی از این پس به عنوان جنبش دمکراسی خواه تلقی خواهند شد. به نظر می رسد که حمایت دو حزبی که توانسته اند در کنگره ی امریکا برای خود بخرند آن ها را در این سوء برداشت فرو برده است. روبین در این باره می نویسد:" این که دیگر در فهرست تروریستی نیست، مجاهدین خلق را دمکراتیک نمی سازد." وی با اشاره به روزنگارهای دختر دانشجوی قرقیز، آلینا آلیمکولوا با عنوان " خاطرات جالب" درباره ی جمعیت اجاره ای مراسم اول تیرماه مجاهدین در سالن ویلپنت پاریس، نتیجه گیری میکند که " به نظر می رسد که سران سازمان مجاهدین خلق اکنون باید نه تنها به سخنرانان پول بدهند تا برای آن ها تعریف و تمجید سردهند بلکه باید به تک تک مخاطبان هم پول بدهند. "
سازمان مجاهدین خلق تاکنون توانسته است با توسل به چنین ابزارهای دروغ پراکنی و با استفاده از روش های پیچیده جذب نیرو بقای خود را تضمین کند و سپس تحت کنترل سیستم شستشوی مغزی خود افراد جذب شده را حفظ کند اما با 76 میلیون ایرانی چه خواهد کرد؟
مزدا پارسی