در قسمت قبلی آنچه که در مناسبات فرقه جریان دارد را با مواد اول و دوم برنامه ده ماده ای مریم قجر مقایسه کردیم. در این قسمت مواد سه تا پنج را با مناسبات درون فرقه مقایسه می کنیم.
* ماده سوم ـ ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع می کنیم و نسبت به آن متعهدیم.
اما آنچه در مناسبات فرقه جریان دارد به صورت زیر است:
– جدا شدن از فرقه که رجوی آن را بریدن از مبارزه می نامید، حکم اعدام داشت. در این مورد رجوی می گفت هر کس بخواهد از سازمان خارج شود به این معناست که می خواهد جهاد را ترک کند و بنابراین حکم او اعدام است!!
– رجوی در نشست ها افراد را به هیجان آورده و سپس می پرسید که حکم بریده و خائن چیست؟ و جمعیت باید جواب می دادند « اعدام، اعدام » و این شعار می بایست بارها و بارها باید تکرار می شد!!
– رجوی می گفت: سیاست ما در مقابل کسی که می خواهد از سازمان خارج شود سیاست مشت آهنین است. او می گفت سازمان کندوی زنبور عسل نیست که هر کس خواست بیاید عسل بخورد و بعد برود، سپس روی کلتی که در کمرش بسته بود با دست می زد و می گفت با مشت آهنین به کسی که بخواهد از ما جدا شود جواب می دهیم!!
– در سال 1380 در نشست هایی که در ان افراد هم بصورت روحی و هم بصورت فیزیکی تحت شکنجه قرار می گرفتند و در سازمان به « نشست های طعمه » معروف است، رجوی می گفت: همه شما اعضای سازمان طعمه ی وزارت اطلاعات ایران شده اید و شما خارجه دوست هستید (منظورش این بود که می خواهید از سازمان جدا شده و برای گرفتن پناهندگی به خارج بروید) بنابراین باید جوابگوی اعمال خود باشید. او با اشاره به اعدام افرادی که به قول او خائن بودند، در انقلاب های چین، ویتنام و همچنین اعدام افرادی که در همان مقطع سال 1380 در فلسطین بدلیل جاسوسی برای اسرائیل اعدام شده بودند می گفت: این یک سنت انقلابی است و حکم خائنین اعدام است. به نظر می رسید که او دیگر از دست افرادی که خواهان جدا شدن از فرقه بوده و روز به روز بر آمارشان افزوده می شد به ستوده آمده بود و قصد اعدام را هم داشت اما سقوط صدام به او مجال نداد!!
* ماده چهارم ـ مقاومت ایران از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد و هر گونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.
– اما در مناسبات فرقه تنها یک مرام قابل قبول بود و آن هم مرامی که رجوی می خواست. او شرایط را برای کسانی که اهل سنت بودند طوری می ساخت که تنها راه آنها تغییر دین و پذیرش شعیه ای بود که رجوی قبول داشت!!
– هیچ یک از افرادی که دین و آئین مورد قبول رجوی را نداشتند نه تنها در سازماندهی مجاهدین بلکه در سازمان کار ارتش باصطلاح آزادیبخش نیز به هیچوجه امکان رشد و گرفتن مسئولیت بالاتر از یک عضو تیم یا سرباز ساده را نداشتند!!
– در سال 1380 رجوی پا را فراتر از این گذاشت و تعداد اندک افرادی که هنوز حاضر به پذیرش دین رجوی نشده بودند را بصورت مجزا سازماندهی کرده و آنها را تحت عنوان « گردان مستقل » می نامید و به این ترتیب برای آنکه دیگران از آنها تاثیر نگیرند ارتباط فیزیکی این افراد را از بقیه قطع نمود!!
– او در نشست های موسوم به حوض می گفت: این آیه قرآن که می گوید اکراهی در دین نیست به شما اعضای سازمان بر نمی گردد. شما مرا بعنوان رهبر عقیدتی انتخاب کردید و دیگر نمی توانید این انتخاب خود را عوض کنید و هیچ انتخاب دیگری ندارید و در غیر این صورت خائن هستید!!
* ماده پنجم ـ ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم و هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق ازدواج، طلاق، تحصیل، اشتغال و انتخاب آزادانه پوشش برخوردار خواهند بود.
– در مناسبات فرقه تبعیض موج می زند. میزان برخورداری از امکانات و احترام به میزان سرسپردگی به رجوی بستگی دارد و چنانچه فرد از مناسبات انتقاد داشته باشد تحت بدترین برخوردها قرار می گیرد!!
– هیچ حقوق سیاسی و اجتماعی در مناسبات فرقه برای اعضا وجود ندرد، آنچه که تعیین کننده است ضوابط تشکیلات است که بر اساس آن افراد باید عمل کنند هر چند همان ضوابط هم بر اساس نیازهای هر دوره توسط رجوی تغییر می کند و متسمرا سخت تر می شود!!
– هیچ کس غیر از شخص رجوی اجازه داشتن نظری خارج از آنچه رجوی می گوید در زمینه سیاسی، ایدئولوژیک یا تشکیلاتی را ندارد. بر اساس ضوابطی که رجوی بعد از سال 1372 آنرا ابلاغ کرده بود، هر نوع انتقاد از سیاست، استراتژی، تشکیلات و مناسبات سازمان، ایدئولوژی، مسائل نظامی و… به هیچوجه قابل قبول نبود و رجوی می گفت که این انتقادات نشات گرفته از مشکلات جنسی افراد است و بنابراین کسی نباید وارد این مسائل بشود!!
– در مناسبات فرقه نه تنها زنان از حق برابر با مردان برخوردار نشدند، بلکه هم مردان و هم زنان از اولیه ترین حقوق خود محروم شدند!!
– نه مرد و نه زن حق ازدواج و تشکیل خانواده را ندارند و سال هاست خانواده در مناسبات فرقه از هم پاشیده و تشکیل و حتی فکر کردن به آن یک فعل حرام محسوب می شود. به همین دلیل عواطف از اعضا گرفته شده است. مریم قجر در یکی از نشست هایش می گفت: عاطفه یک چیز کثیف بورژوازی است و شما باید فقط نسبت به مسعود عاطفه داشته باشید!!
– نه مرد و نه زن حق ادامه تحصیل را ندارند. اصلا اعضا ارتباطی با جهان خارج از فرقه ندارند که بتوانند تحصیل بکنند!!
– نه مرد و نه زن حق اشتغال نداشته و باید 24 ساعته و در بست و بدون هیچ اعتراضی در اختیار تشکیلات باشند و هر نوع کاری که تشکیلات مشخص می کند را انجام بدهند!!
– نه مرد و نه زن حق انتخاب نوع پوشش خود را ندارند. در اشرف کسی حق استفاده از لباسی غیر از لباس فرم مشخص شده برای فرقه را نداشته و اصلا لباس دیگری وجود نداشت که بتوان از آن استفاده کرد. رنگ و نوع لباس از طرف تشکیلات مشخص می شود و افراد به هیچ وجه در انتخاب آن دخیل نیستند چه رسد به اینکه در انتخاب آن آزاد باشند. در تمام 24 ساعت حتی ساعات استراحت هم کسی نمی توانست شلوار فرم را در بیاورد و باید با همان شلوار می خوابیدیم و اجازه استفاده از لباس راحت در هنگام خواب وجود نداشت!!
ادامه دارد…