کمپ لیبرتی پایان دفتر رجوی است. رجوی هر چه تاخیر اندازد و مانع تراشی کند فقط تعدادی را قربانی کور کورانه جاه طلبی خود می کند شنیدیم قدیم ها می گفتند "حرف مرد یکی است" , اما آقای رجوی شما که دست هرچه مردی را از پشت بسته اید و بیچاره اسیران در لیبرتی هستند که قربانی این کینه توزی افسار گسیخته شما می شوند ودر ثانی این شرایط بوجود آمده به لحاظ سیاسی هم تشکیلات را تضعیف می کند مطمئنا افراد هم چندان دل و دماغ ندارند.
آقای رجوی ناقوس فروپاشی و در هم شکستن استخوانهای پوسیده تشکیلات تو به گوش می رسد و این همان ناقوس و فرجام ذلت بار توست. قرار بود لیبرتی سکوی پرواز برای شما باشد ولی ظاهرا نقطه دفن شما خواهد بود با این تفاوت که تو جان خود را در سوراخ موشی حفظ کرده ای و همسرت هم در خارج به خوشگذرانی خودش مشغول است و این وسط می ماند یک مشت ادمی که اسیر در دست تو هستند. و از روزی که منتقل شدید به لیبرتی یک روز خوش نداشتید و نخواستید که افراد در آرامش باشند به قول معروف خود خواسته را تدبیر نیست.
نفرات در بند به فکر جانشان وتو به فکر منافع خودت، هر روز جدائی و فرار از مناسبات و یا خودکشی و اینها برایت پیامی ندارد اگر در سرت بازگشت به اشرف است چنین اتفاقی دیگر هرگز رخ نخواهد داد وعده هایت و آینده نگریت تماما تو زرد از کار درآ مد. تو برای خودت یک امپراتوری زود گذر با کمک صدام درست کرده بودی و فکر کردی که دیگر همه چی تمام شده و الان است که ایران را در طبق رنگین نهاده و دو دستی تقدیمت کنند اما این بیشتر شباهت با خواب و رویا داشت. یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم انجام شد و ایران مقتدرتر ایستاده است اما تو هر روز خوارتر و خفیف تر، هر روز در منجلاب فرو رفته تر، فقط این را بدان اگر فرصتی به افراد بدهی چنان تو را ترک می کنند که نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان.