جدایی آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی اولین جدایی از شورا نبود ولی آنچه این جدایی را متمایض می کند شرایط حساس کنونی و عدم حضور مسئول شورای خود ساخته مجاهدین، مسعود رجوی است که نه تنها پاسخگوی سوالهای افراد مستفعی شورا نیست بلکه با عملکرد متناقض خود سردرگمی و استیصال رهبران این گروه به بن بست رسیده را به نمایش می گذارد.
شورای ملی مقاومت! در عدم حضور مسئول خود با سراسیمگی واکنش نشان داده و در دو اطلاعیه خود با شیوه همیشگی سعی دارد تا تو پ را در زمین افراد مستعفی انداخته و در سطر آخر اطلاعیه خود از این دو می خواهد که به شورا برگشته و استفعا خود را پس گیرند تا در جلسه بعدی شورا حضور پیدا کرده و توسط دوستان شورایی! خود اخراج شوند.
این دقیقا همان شیوه سازمان مجاهدین در برخورد با افراد ناراضی و خواهان جدایی از درون پادگان اشرف بود که بعد از زندان و شکنجه فرد را مجبور به امضای برگه اخراج خود می کردند و سالیان جدا شدگان از این فرقه با فریاد رسای خود اقدام به افشاگری آن کردند که متاسفانه در این سالیان با پشتیبانی اعضاء شورا سعی بر خاک پاشیدن بر این واقعیت مسلم شد که اکنون دود آن به چشم خود آقایان می رود.
شورای ملی مقاومت! در سال ۱۹۸۱ تاسیس شد که به علت حضور دکتر بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران تعداد زیادی از نیروهای مستقل در بدو امر به این شورا پیوستن، ولی با مرور زمان و مجموعه تصمیم گیری های مسعود رجوی و بطور خاص پرواز وی به عراق و همکاری نزدیک با نیروهای صدام حسین (در حالی که کشورمان ایران در آن زمان درگیر جنگ با نیروی متخاصم عراقی بود) باعث شد که تعداد زیادی از نیروهای اصلی شورا که اندکی حس وطن پرستی و ایران دوستی در درونشان بود ازاین شورا جدا شده و کم کم این شورا اهمیت و اعتبار خود را در میان نیروهای سیاسی ایرانی از دست داد.
مسعود رجوی در سه دهه گذشته شورا را هر چه بیشتر یک دست کرده و با اعمال غیر دمکراتیک خود باعث شد که افرادی که به نوعی ادعای مستقل بودن می کردند و یا حتی در درون شورا به نوعی ساز مخالف سر می دادند و یا نظر منتقدانه ای داشتند از درون شورا حذف یا با برقراری مستمری برای افراد غیر مجاهد در درون شورا به نوعی آنان را سرسپرده و مجیز گوی سازمان مجاهدین و در راس آن مسعود و مریم رجوی کردند.
عدم اعتراض افراد غیر مجاهد در درون شورا و در راس آن دکتر منوچهر هزارخانی در زمانی که اخراجها و یا مخالفت ها در درون شورا به وجود می آمد ازجمله استفعای آقایان قصیم و روحانی باعث این امر شده که مسئول شورا در سرکوب و ترور شخصیتی افراد ناراضی درون شورا هر چه بیشتر تهاجمی عمل کند و راه را برای عدم پاسخگویی خود باز کند. هرچند عدم موضعگیری دکتر هزاخانی در این شرایط جای تامل دارد.
روابط غیر دمکراتیک در درون سازمان مجاهدین امری بود که سالیان اعضای جداشده از این سازمان نسبت به آن هشدار داده بودند که حال گریبان آقایان در درون شورا را گرفته است.
نقش شورای ملی مقاومت که در ابتدا هدف خود را تشکیل یک دولت سکولار در ایران تعریف میکرد به جاسوسی علیه منافع ملی ایران تنزل پیدا کرده و مطمئنا شورایی که با تکیه بر نیروهای جنگ طلب و ضد ایرانی برای رسیدن به قدرت تلاش می کند هیچ نقشی در آینده ایران زمین نخواهند داشت و جا دارد کسانی که اندکی وجدان و حس وطن پرستی در درونشان است ساکت ننشینند و به مانند آقایان دکتر قصیم و دکتر روحانی از این سازمان ضد ایرانی خارج گشته و با افشای روابط غیر دمکراتیک درونی شورا اجازه سو استفاده هر چه بیشتر از خود را ندهند.