یک عضو سابق سازمان مجاهدین خلق گفت: خیلی از کسانی که در اشرف بودند، میگفتند: ما حتی اسم سازمان مجاهدین را نشنیده بودیم، و برای کار به ترکیه رفته بودند و بعد به آنها گفته بودند: باید به عراق بروید، و از اشرف سردرآورده بودند.
وی افزود: سال ۵۹ بنا بر دلایلی عضو سازمان مجاهدین خلق و فرقه تروریستی رجوی شدم و ۲۳ سال در خارج از ایران با این سازمان همکاری کردم. فعالیت من بیشتر در بخش روابط بینالمللی بود و در نهایت در سال ۱۳۸۲ بهدلیل اتفاقاتی که رخ داد و خدا کمک کرد توانستم فرار کنم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: در این ۱۰ سالی که در ایران هستم، روی پدیده معروف به هزاره سوم فعالیت کردم، یعنی فرقههای مخرب کنترل ذهنی را بررسی میکنند که در خیلی کشورها و حتی ایران وجود دارد و آنها دست به گریبان هستند. البته نقطه قوت من این بود که ۲۳ سال تجربه تخریب کنترل ذهنی را هم دارم.
خدابنده با بیان اینکه زمانی وارد فرقه رجوی شدم که دغدغه ما جوانان بحث استقلال بود، تصریح کرد: انقلابی در ایران صورت گرفته بود و رژیم شاه که تا بن استخوان وابسته به آمریکا بود، ساقط شد و آرزوی ما این بود که شعار استقلال در جامعه محقق شود.
وی در مورد شعار سازمان مجاهدین خلق در آن زمان گفت: سازمان مجاهدین با این ترفند که جمهوری اسلامی نفی استثمار و سرمایهداری نمیکند و در عین حال نیز به آمریکا وابسته نیست، جلو آمد و مطرح میکرد که تنها نیرویی که میماند سازمان مجاهدین است؛ بنابراین ما نیز با این انگیزه ضدامپریالیستی وارد جریان مجاهدین شدیم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق با بیان اینکه در آن زمان شعارهای سازمان با شعار جوانان منطبق بود، تصریح کرد: وقتی جوانان با این شعار جذب میشدند، دیگر متدولوژی و روش آنها عوض میشد و اهداف کنار میرفت و یکسری مکانیزمهای روانی فرد را حفظ میکند. این مسئله بهگونهای است که سازمان مجاهدین افتخار میکند در جلساتش درندهترین جناحهای امپریالیستی نیز شرکت میکنند.
خدابنده در مورد سفر یاسر عرفات بعد از انقلاب به ایران نیز اظهار داشت: زمانی را به یاد دارم که یاسر عرفات به ایران آمد و مسعود رجوی به وی یک سلاح داد و گفت: “تنها راه شما مبارزه با اسرائیل است و ما حاضریم نیروهای خود را به شما بدهیم”. ولی همه این حرفها یک ژست تبلیغاتی خوبی بود و الآن دیگر موضع ضداسرائیلی را نیز در تبلیغات خود نشان نمیدهند.
وی افزود: ما در منچستر بودیم که کنسولگری ایران را بمب گذاشتند و ما تصورمان این بود که آمریکا این کار را انجام داده، ولی بعد از اینکه آمریکا سازمان مجاهدین را در لیست تروریستها گذاشت، واکنش رجوی این بود که زمانی که ما هفت تیر و هشت شهریور را به وجود آوردیم در لیست ترورها قرار نگرفتیم و زمانی که ترورهای سالهای ۶۰ انجام شد، ما در لیست ترور قرار گرفتیم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: زمانی این کار صورت گرفت که دولت اصلاحات در آمریکا روی کار آمده بود و میخواست باب گفتوگو را باز کند، لذا اسم ما را در لیست ترورها گذاشتند. این مسئله نشان میدهد که ترورهای ۷ تیر و ۸ شهریور با تأیید آمریکا بود ولی آن زمان برای ترورها ژست کور کردن خط وابستگی را میگرفتند.
خدابنده در مورد وضعیت امروز سازمان مجاهدین خلق و چگونگی فعالیت آنها نیز تصریح کرد: امروز فعالیتهای سازمان مجاهدین مخاطب ملت ایران نیست و آنها دنبال پایگاه اجتماعی نیستند و بیشتر جلب نظر اسرائیل و آمریکا را دنبال میکنند.
وی با بیان اینکه سازمان مجاهدین امروز در ایران خط فرقهای جذب فرد را دنبال میکند، تصریح کرد: این مسئله بهگونهای است که میخواهند عناصر را بهشکلهای مختلف جذب کنند، زیرا میدانند عناصر با تبلیغات سازمان جذب نمیشوند و فقط با ارتباط است که میتوانند آنها را جذب کنند، بهعنوان مثال افراد را بهعنوان یک خبرنگار جذب میکنند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق خاطرنشان کرد: خیلی از کسانی که در اشرف جذب شده بودند، میگفتند: ما حتی اسم سازمان مجاهدین را نشنیده بودیم، و برای کار به ترکیه رفته بودند و بعد به آنها گفته بودند: رفتن شما به اروپا غیرقانونی است و باید به عراق بروید. بر همین اساس پس از مدتی از قرارگاه اشرف سردرآوردند.
خدابنده در مورد اینکه مجاهدین چه تهدیدی برای ایران دارد، اظهار داشت: از نظر سیاسی سازمان مجاهدین هیچ تهدیدی برای ایران ندارند و از نظر امنیتی نیز تهدید بهمعنای سرنگونی ندارد، ولی میتواند تخریب داشته باشد.
وی در مورد هزینههای گزافی که سازمان مجاهدین برای جذب صرف میکند، گفت: آنها با هزینههای گزافی افراد را شناسایی میکنند و آنها را در دانشگاههای اروپایی جذب میکنند و سپس به آنها آموزشی جاسوسی میدهند که جامعه باید برای این مسائل آگاه شود.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق اضافه کرد: بهنظر من مهمترین این بحثها، بحث حقوق بشر است. زیرا در حال حاضر حدود ۳ هزار نفر از اعضای مجاهدین در اردوگاه لیبرتی هستند و بعضی از آنها در حدود ۳ سال در اسارت بهسر میبرند و همچنین اولیهترین حقوق انسانی آنها نیز نقض میشود.
در ادامه این نشست خبری مریم سنجابی دیگر آزادشده سازمان مجاهدین خلق گفت: من ۱۳ سال داشتم که وارد سازمان مجاهدین شدم و در آن زمان سیستم جذب سازمان بهگونهای بود که از نوجوانان و دانشآموزان استفاده میکردند. برای همین تعداد زیادی از نوجوانان و دانشآموزان جذب سازمان شدند.
وی افزود: سال ۶۵ بود که به عراق رفتم و بهطور حرفهای وارد سازمان مجاهدین شدم و بعد از چند سال بهدلیل ساختار پیچیده سازمان مجاهدین فهمیدم که سازمان مجاهدین چه ماهیتی دارد و در چه مسیر انحرافی حرکت میکند. بنابراین از طریق روشنگریهایی که از طرف خانوادههایی که اطراف کمپ میآمدند، متوجه اشتباهاتم شدم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خاطرنشان کرد: در سازمان مجاهدین بهگونهای بود که نمیشد بهراحتی از آنها جدا شد و وقتی به آنها میگفتیم: ما میخواهیم جدا شویم، قبول نمیکردند.
سنجابی در مورد تهدیدی که جوانان این دوره را در معرض خطر میدهد، گفت: از سال ۷۰ به بعد ساختار سازمان عوض شد و بهسمت فرقهای رفت و البته ساختار و شرایط محدودتر و پیچیدهتری به وجود آمد تا جوانان را در مسیری قرار دهند که دیگر نتوانند جدا شوند.
وی با تأکید بر اینکه اعضای سازمان مجاهدین رو به ازدیاد نیستند بلکه رو به کم شدن هستند، اظهار داشت: سازمان مجاهدین خلق رو به پیشرفت نیست و بهدلیل ساختاری که در سازمان مجاهدین وجود دارد و نیز فرقهای بودن سازمان مجاهدین، اعضای آن رو به کم شدن هستند.
سنجابی در پاسخ به سؤالی مبنی بر “آیا شیوه جذب در سازمان مجاهدین بهصورت خانوادگی است و شما بهصورت خانوادگی جذب شدید؟” اظهار داشت: شیوه جذب در سازمان مجاهدین از سال ۶۰ در تمام مراکز دانشگاهی و دانشآموزی بود. البته من و برادرم با هم جذب شدیم، ولی اینطور نبود که حتماً بهصورت خانوادگی جذب شوند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: البته در مواردی ممکن بود بهصورت خانوادگی جذب کند ولی میخواستند سوءاستفاده کنند یا کمک مالی بگیرند. مهم این بود که وقتی جذب شدند، دیگر نباید با خانواده خود ارتباط داشته باشند.
همچنین خدابنده در پاسخ به این سؤال ادامه داد: اصلی مبنی بر اینکه بهصورت خانوادگی در سازمان مجاهدین جذب شوند، وجود نداشت. ولی این اصل وجود داشت که اعضا نمیتوانند با خانواده خود ارتباط داشته باشند و البته این اصل یک اصل فرقهای است و هر فرقهای سعی میکند از ارتباط اعضای خود با گذشته و خانواده آنها جلوگیری کند.
وی افزود: آنها سعی دارند از این طریق نگذارند ارتباط عاطفی به وجود بیاید زیرا رابطه عاطفی ضدمغزشویی است و ارتباط با خانواده باعث ایجاد ارتباط عاطفی میشود. ولی در بعضی موارد که امکان جذب نیرو یا امکان جذب مالی را پیشبینی میکردند این اجازه را به اعضا میدادند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق خاطرنشان کرد: مریم رجوی جمله معروفی دارد، میگوید: خانواده لانه فساد است و اصلیترین دشمن به شمار میآید.
خدابنده در مورد اقدام مسعود رجوی در مورد آزاد کردن ملاقات اعضای سازمان مجاهدین خلق با خانوادههایشان اظهار داشت: مسعود رجوی بهدنبال آن بود که در این ملاقاتها سوءاستفاده مالی و یا جذب صورت گیرد، ولی بهعکس شد و هرکسی با خانواده خود دیدار میکند از اشرف فرار خواهد کرد. بنابراین دوباره این ارتباطها را مسدود کردند.
ادامه دارد…