قتل عام سیاسی

قیمت ماندن دراردوگاه اشرف برای بقای قدرت طلبان از سوی رهبری پرداخت نمی شود بلکه کسانی موظف به پرداخت آن هستند که از سوی عده ای مورد مغزشوئی قرار گرفته اند.

حمله به اردوگاه اشرف و کشته شدن بیش از پنجاه نفر بسیار دلخراش است و قلب انسان را به درد می اورد، این فاجعه از سوی هر جریانی که انجام شده محکوم است و بایستی از تکرار آن به هر شکلی جلوگیری شود، اما چه بایستی گفت به آنان که برای رسیدن به حکومت و چنگ اندازی به قدرت ریخته شدن خون انسانها برایشان اهمیت نداشته و حتی برایشان شادی آفرین هم هست چرا که به قول آقای رجوی ازهرطرف که کشته شود به نفع اسلام است، شاید این جمله درابتدا برای شنونده یک شوخی تلقی شود اما براستی که رهبران سازمان این جمله رجوی را تا کنون ثابت کرده اند.

پس از سقوط حکومت صدام ودرزمانیکه نیروهای امریکائی درعراق حضور داشتند بهترین موقعیت برای سازمان بود تا با رایزنی با مقامات امریکائی راهی برای خروج ازعراق پیدا کند، در شرایط آنروز رهبران سازمان تنها به این اندیشه بودند تا ازریزش نیرو در تشکیلات خود جلوگیری کرده وهر چه در توان داشتند برای جلوگیری از خروج افراد از مناسبات خود بکار گرفتند.

ثبت نام افراد اردوگاه به عنوان پناهنده این توهم را برای رهبران سازمان بوجود آورد که پس از ثبت نام به عنوان پناهنده می توانند مانند دوران صدام درعراق مستقر شده و با ایجاد تنش بین ایران و عراق راهی برای نفوذ در دستگاه حکومت جدیدعراق پیدا کرده واز این راه ارتزاق نمایند، همین توهم باعث شد که پس از خروج نیروهای امریکائی ازعراق سازمان توجهی به اخطارهای دولت عراق مبنی بر ترک کردن خاک عراق نکرده و بر ماندن در عراق با بهانه پناهنده بودن پافشاری نماید، رهبران سازمان ابتدا با بهانه کردن داشتن حق پناهندگی بی توجهی خود را به اخطارهای حکومت عراق ابراز کرده و سپس مدعی شدند که اردوگاه اشرف خاک آنها تلقی می شود و به هیچ عنوان حاضر به ترک آنجا نیستند، در حرکتی دیگر ادعا کردند که دولت عراق بایستی ۲۰۰ میلیون دلار بابت ساختمان سازی در اشرف به آنان پرداخت کند، پس از اینکه دولت عراق تصمیم گرفت پلیس این کشور را در اردوگاه اشرف برای کنترل براوضاع مستقرکند درگیری سختی بین آنان روی داد و منجر به کشته شدن عده ای از افراد مستقردر اردوگاه اشرف گشت.

از آن پس و پس ازچندین درگیری خونین رهبران سازمان برای ماندن درعراق بیشتر و بیشتر پافشاری کردند، حتی زمانیکه کشور آلبانی تعداد ۲۱۰ تن از آنان را در خاک خود پذیرفت خانم رجوی برای ماندن درعراق بهانه مضحکی را پیش کشید تا از خروج افراد ازعراق باز هم جلوگیری کند، ایشان در پاسخ به پیشنهاد نخست وزیرآلبانی گفتند که یا بایستی تمامی افراد را با یک هواپیما به امریکا ببرید یا کسی از عراق خارج نخواهد شد، این موضوع زمانی از زبان ایشان بیان می شود که قبل از آن امریکا صراحتآ اعلام کرده بود حتی یک تن از افراد مجاهدین را در خاک خود نخواهد پذیرفت.

با بررسی کوتاهی از وضعیت سازمان از زمان سقوط صدام تا کنون می توان بوضوح بهانه تراشی های سران سازمان برای جلوگیری از خروج افراد ازعراق را مشاهده کرد، اما چرا و به چه دلیل خروج از عراق خیر؟

سران سازمان برایشان دو مسئله مهم است، مسئله اول ماندن درعراق و کشته شدن حتی تمامی آنان، با این کار سران سازمان دو هدف را دنبال می کنند، یکی با ریخته شده خون بیشترراه اندازی تبلیغات بیشتر در سازمانهای حقوق بشری برایشان میسر می شود تا مظلوم نمائی کرده و خود را سرکوب شده نشان دهند، دوم اینکه کسی از تشکیلات خارج نمی شود تا در دنیای آزاد خصوصآ در اروپا دست به افشاگری بر علیه سازمان بزند و در یک کلام برایشان دردسرساز شود.

مسئله دوم به نوعی با اولی ادغام شده،رسیدن افراد به خارج و اروپا یعنی مرگ قطعی سازمان و پایان مناسباتی که بیش از چهل سال با دیوارهای آهنین نگهداری شده، پس از نظر رهبران سازمان اگر قرار است که این افراد در دنیای آزاد برای سازمان دردسر ایجا کنند پس بهتر است با پا فشاری برای ماندن در عراق تلف شوند تا هم دردسری در خارج نباشند هم اینکه خوراک تبلیغاتی خوبی برای نان خوردن در محافل حقوق بشری و سیاسی برای بقای سران سازمان باشند، به همین دلیل این یک قتل عام سیاسی است که سران سازمان از وقوع آن اطلاع داشتند و درآینده نیز بایستی پاسخگوی اعمال خود باشند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا